نگاه-خردهفروشی در چین
نگاههای دوختهشده به راهروهای فروشگاههای چینی
چه کسی بر بازار خردهفروشی چین چیره خواهد شد؟ احتمالا هیچ کس.
چه کسی بر بازار خردهفروشی چین چیره خواهد شد؟ احتمالا هیچ کس.
در یکی از فروشگاههای وومارت (Wumart) در پکن، مقدار زیادی گوشت خام مرغ، بی آنکه بستهبندی شده باشند یا در برابر عطسه افرادی که از آن جا میگذرند محافظت شوند، روی میزی جمع شدهاند و به استقبال از مشتریانی که به فروشگاه وارد میشوند، میروند. فضای جلوی در فروشگاه کثیف است، دکوری کهنه دارد و کالاهای داخل آن بدون کمترین توجهی به مسائل زیباییشناختی به نمایش درآمدهاند؛ اما قیمتها در آن به گونهای حیرتانگیز اندک هستند.
سرعت رشد بازار خردهفروشی چین در دنیا از همه بیشتر است و شاید روزی به بزرگترین آنها بدل شود. فروشگاههای زنجیرهای خارجی مانند کارفور، والمارت و تسکو در حال ورود به این کشور هستند. با این حال، هیچ کدام از آنها و نیز هیچ یک از رقبای محلیشان نمیتوانند بازار چین را بدان گونه که والمارت بر کسبوکار سوپرمارکتهای آمریکا سایه انداخته، در چنبره بگیرند. شانگهای بایلیان، بزرگترین فروشگاه زنجیرهای چین، تنها ۱۱ درصد از بازار را در اختیار دارد و فعالیتهای زیادی را در خارج از منطقه اصلی خود انجام نمیدهد.
مقایسه فعالیتهای والمارت در چین با فعالیتهای وومارت که یک فروشگاه زنجیرهای در پکن است، راهگشا خواهد بود. کالاها در وومارت ارزانترند و به همین خاطر است که مقدار فراوانی از گوشت خام مرغ را که در ابتدا به آن اشاره شد، در آن میبینیم. والمارت، لوکستر پنداشته میشود و این حقیقتی است که میتواند خریداران آمریکایی را به شگفتی وادارد. فروشگاههای آن به خوبی نورپردازی شدهاند و کاملا تمیزند. اجناسی که در آنها فروخته میشوند، مطمئن و امن هستند و با خوشسلیقگی به نمایش درآمدهاند؛ هر چند تفاوتهایی با اجناس فروشگاههای والمارت در آرکانزاس دارند. حوضچهها پر از ماهیهای زنده و لاکپشتهای دریایی هستند و مشتریان هم میتوانند آنها را زنده به خانه برده و در آن جا بکشند و هم میتوانند درون فروشگاه ذبحشان کنند. ظرافتهای دیگر فروشگاههای والمارت در چین عبارتند از: لانه پرندگان، پای خوک و خیار دریایی.
والمارت، این غول آمریکایی، در سال ۱۹۹۶؛ یعنی پنج سال پیش از آن که چین به سازمان تجارت جهانی بپیوندد و بخش خردهفروشی خود را آزاد کند، به این کشور پا گذاشت؛ اما با وجود این آغاز زودهنگام، پیشرفت کندی داشته. این زنجیره در سال ۲۰۰۶ تراست مارت تایوان را تصاحب کرد و به این ترتیب بیش از ۱۰۰ مغازه را به فروشگاههای خود در چین افزود. امروز والمارت ۳۳۸ فروشگاه در ۱۲۴ شهر این کشور دارد که ۹۰ هزار کارگر را به استخدام خود درآوردهاند و سالانه کالاهایی به ارزش نزدیک به ۷ میلیارد دلار میفروشند. این رقم خیلی بد نیست؛ اما کمتر از ۳ درصد فروش والمارت در آمریکا است.
وومارت، زنجیره مستقر در پکن در سالهای نخست دهه ۱۹۹۰ توسط ژانگ ونژونگ پایهگذاری شد. او در زمان حضور خود در دانشگاه استنفورد، سامانهای مبتنی بر فناوری اطلاعات را برای خردهفروشیها توسعه داد؛ اما دریافت که این گونه فروشگاهها علاقهای به این سیستم ندارند، به چین بازگشت و زنجیره فروشگاههای خود را به راه انداخت. در سال ۲۰۰۵ وومارت بیش از ۴۵۰هایپرمارکت، سوپرمارکت و فروشگاه غذاهای آماده داشت.
هدف ژانگ این بود که تعداد فروشگاههای خود را تا سال 2010 به 1000 باب برساند. امروز فروشگاههای این زنجیره به 469 باب رسیدهاند و فروش سالانهای برابر با 14 میلیارد یوان (2 میلیارد دلار) دارند. ژانگ، متاسفانه اکنون دوره محکومیت خود به 18 سال زندان را به خاطر ارتشا سپری میکند. فروشگاه او در پکن، بزرگ و در شهرهای دیگر کوچک هستند؛ اما زنجیره او هنوز آرزوهایی بزرگ در سر دارد. فو یو، یکی از سخنگویان وومارت میگوید: «رویای ما این است که به والمارت چین تبدیل شویم.»
وو ژیانژونگ، رییس کنونی وومارت بر این باور است که فروشگاهها در چین باید آراستهتر شوند. او آهی میکشد و میگوید: «خردهفروشهای خارجی هنگامی که میخواهند به خریداران خوشامد بگویند کت و شلوار میپوشند؛ در حالی که چینیها شلوارک به پا میکنند؛ چون فکر میکنند که به این شیوه با مشتریانشان خودمانیتر خواهند بود.»
او معتقد است که مدیران چینی دست کم باید شلوارهایی بلند بپوشند. در غیر این صورت ممکن است خارجیها نبرد سخت برای جذب خریداران را ببرند.
میزان خردهفروشی در چین سالانه ۱ تریلیون دلار است و با نرخی ۱۸ درصدی رشد میکند. ۴/۱ میلیارد نفر چینی به سرعت شهرنشین میشوند و برای خرید تمام کالاهایی که یک نسل پیش امکان دسترسی به آنها را نداشتند، اشتیاق پیدا میکنند. دولت آنها به حمایت از مصرف داخلی مشتاق است، اما طبقه متوسط در چین به همان اندازه کشورهای توسعهیافته ثروتمند نیست. تنها ۴/۱ درصد از خانوارهای شهری سالانه بیش از ۱۵ هزار دلار درآمد دارند و فقط ۱ درصد از آنها بین ۱۵۰۰۰-۵۰۰۰ دلار در سال کسب میکنند و تمام این افراد به شکلی دیوانهوار پول پسانداز میکنند. چون اگر برای دولت کار نکنند، بعید است که مستمری چندانی بگیرند.
جای تعجب ندارد که چینیها عاشق قیمتهای پایین هستند. از این هم نباید تعجب کرد که دولت این کشور که از هر چیزی که بتواند به بروز ناآرامی بینجامد میترسد، از تورم هراسناک است. نرخ تورمی که رسما برای کالاهای مصرفی اعلام شده 3/5 درصد است، اما نرخ تورم واقعی احتمالا بیش از این مقدار است. دولت مرکزی نرخهای بهره را بالاتر برده، انباشت غذاهای اصلی در انبارها را قدغن کرده، یارانههای پرداختی به خانوارهای کمدرآمد را بالا برده و حداقل دستمزد را زیادتر کرده است. همچنین با هر شرکت خصوصی که به تحریک تورم مشکوک باشد، برخورد سختی میکند. در روزهای نخست ماه جاری، یونیلور به خاطر اینکه به خبرنگاران گفته بود که ممکن است قیمت کالاهایش را بالا ببرد، 310 هزار دلار جریمه شد (این خبر در ماه مارس مایهای شد برای اینکه مصرفکنندگان از ترس افزایش قیمت شامپو به خرید این کالا روی آورند.)
اگر زنجیره عرضه سوپرمارکتها روانتر بود، میتوانستند قیمتهایشان را کاهش دهند. انتقال مواد غذایی از مزارع به مقصدی که برایشان در نظر گرفته شده، یک کابوس است. چین مزارع بزرگ زیادی ندارد. بیش از چهارپنجم جمعیت ۶۷۵ میلیونی روستاییان این کشور روی تکه زمینهایی بسیار کوچک کار میکنند. شیانگژئونگون از مدرسه تجارت بینالمللی چین-اروپا در شانگهای میگوید:«پشتیبانی، انبارداری و انتقال مواد غذایی هنوز بسیار ناکارآمد است.»
بزرگترین بازار بعدی برای خردهفروشان در چین، شهرهای کمتر توسعهیافته نواحی مرکزی این کشور است. به گفته یک مدیر چینی، شرکتی که بتواند فعالیت خود را پیش از دیگران در این مناطق آغاز کند، فرصت سودآوری را از بقیه «میقاپد». همه برای بهرهمندی از مزیتهایی رقابت میکنند که نصیب اولین شرکت حاضر در این مناطق خواهد شد. با این همه هیچ کس نه میخواهد که خیلی دیر در این بخشها حاضر شود و نه به دنبال آن است که فعالیتش را بیش از حد زود آغاز کند. آنهایی که فروشگاههای خود را زمانی باز میکنند که محلیها هنوز برای خرید از آنها زیادی فقیرند، ممکن است آسیبهای بزرگی ببینند.
در مناطق بسیار بزرگی از چین، رفاقت و صمیمیت با قاضی محلی به نفع شرکتها خواهد بود. خردهفروشها برای دریافت مجوز و پیدا کردن محلی برای فعالیت خود به دولت محلی وابستهاند. سانی وونگ، رییس بنگاه خردهفروشی لیفونگ میگوید: «بهترین فضاها همیشه نصیب بازیگران محلی میشود.» گروه بایلیان، بزرگترین خردهفروش چین آشکارا تحت مالکیت دولت است.
«اگر یک خردهفروش خارجی زیادی بزرگ یا بانفوذ شود، ممکن است تنشهای سیاسی پدید آید.» این را متیو کرب از بنگاه مشاورهای Access Asia میگوید. به نظر میرسد که خطر بروز چنین شرایطی زیاد نیست. نه کارفور و نه والمارت سهمی خیلی بزرگتر از 6 درصد بازار را در اختیار ندارند. دولتهای محلی از خردهفروشان محلی حمایت میکنند. دولت ملی از تمام فروشگاههای زنجیرهای چینی دستگیری میکند. خارجیها دست تنها هستند. این وضع را میتوان «دیوار بزرگ» در برابر والمارت خواند.
ارسال نظر