گزارشی از مراسم بزرگداشت فریدون فروغی
باز یکی با غصههایش داره آواز میخونه
رسول ترابی- با حدود یکماه تاخیر پنجمین سالگرد درگذشت فریدون فروغی، خواننده قدیمی این سرزمین، توسط خانه ترانه در سالن اجتماعات و آمفیتئاتر سینما ایران برگزار شد. طبق عادت دیرینه مراسمی که قرار بود در ساعت ۳۰/۴دقیقه آغاز شود، با تاخیر حدود ۴۵دقیقهای در ساعت ۱۵/۵شروع شد. مراسمی که تمامی حاضران و افراد دعوت شده طبق ساعتی که اعلام شده بود، حضور به هم رسانیده بودند.
فضای قبل از مراسم
طبقه سوم سینما ایران و فضای آمفیتئاتر آن با عکسها و پوسترهایی از فریدون فروغی پوشانده شدهاند.
کاتالوگهایی با عکس بزرگ و رنگی از فریدون و مزار و سنگقبرش به شکل سمبلیک گیتاری با سیمهای پاره شده است، در کنار چشمه، آبگیر و باغ و کوههایی که در آن دفن شده است، با تصویر دیگری از مزار او در نمای دیگری که بر روی پارچه سیاهی که در سمت راست مزار او نصب شده و بر رویش ترانه خاک او نوشته شده: «نفسم این خاکه، خون گرمم پاکه» را نشان میدهد، بین حاضران پخش میشود. در حدود نیمساعت مانده به ساعت اولیه اعلام آغاز برنامه آمفیتئاتر سینما ایران پر از جمعیت شده است.
در کافیشاپ سینما ایران، مدیر یکی از شرکتهای موسیقی که ظاهرا چند وقتی است در صدد جلب رضایت وکیل و خانواده فروغی برای پخش آثار منتشر نشدهاش است و هنوز موفق نشدهاست چندین چهره تلویزیونی و موسیقی و... در کنار خانواده فروغی دور هم نشستهاند و گپ میزنند. از آن طرف در آمفیتئاتر خبرهای دیگری است.
ظاهرا خانه ترانه با هماهنگی مدیریت سالن سینما ایران به نام برگزاری جلسات ترانه هر پنجشنبه، این بزرگداشت را برنامهریزی کرده است در برگزاری دچار مشکل شده است.
مشکلات به وجود آمده، عکاسان اجازه عکسبرداری ندارند، حتی دوربین چند نفر گرفته میشود، متنهای سخنرانی و سخنان مهمانان که قرار شده درباره فروغی صحبت کنند، چک میشود، به وکیل خانواده فروغی و پیگیر کارهای آلبومهای فریدون تاکید میشود که در متن سخنرانی، گفتن از مشکلاتی که برای انتشار آلبومهای منتشر نشده فریدون به وجود آمده و سایر مسائل را که میخواهد بیان کند، فراموش کند و ...
حتی برنامه زنده و خوانندگی یکی از علاقهمندان به موسیقی فروغی که بسیار سعی میکند با صدای شبیه به او بخواند و در چندین مراسم او هم خوانده است، لغو میشود و مدیریت سالن اجازه نمیدهد تمامی این مسائل دست به دست هم میدهند تا برنامه با تاخیر بسیار اجرا شود.
فرهنگ قاسمی ترانهسرای ترانههایی مثل گرفتار، شیاد، مشتی ماشاءا... و ... و آرش سزاوار ترانهسرای آهنگهای غم تنهایی و زندون دل، خدیو رییس انجمن شعر ایران و شهاب کلیددار زاده مدیر برنامه فروغی در زمان کنسرتهایش در کیش و رییس هتل گلدیس و تعدادی از دوستان و آشنایان فروغی در ردیفهای اول نشسته و حضور دارند. تورج شعبانخانی اولین آهنگسازی که با آهنگسازی او ترانه آدمک و پروانه من برای فیلم آدمک، فریدون را به صورت حرفهای به عرصه موسیقی کشور معرفی کرد و فرهاد شیبانی ترانهسرای آهنگ تنگنا و ... به دلیل مشکلات شخصی نتوانستهاند در مراسم حضور پیدا کنند. برای آغاز مراسم ترانهای از هفده سالگی فریدون که جزو ترانههای تست دادهاش در رادیو و تلویزیون ملی آن زمان است به نام «وقت گریه» پخش میشود، ترانهای با فضای ترانههای دهه پنجاه و رنگ و قدرت صدایی که بعدها از او شنیدهایم.
آغاز و حین مراسم
بیشترین زمان مراسم به خاطرهگویی و صحبتهای دوستان او یعنی شهاب کلیددارزاده، فرهنگ قاسمی و آرش سزاوار میگذرد. شهاب کلیددارزاده به عنوان اولین سخنگو از خاطرات حضور فریدون در کیش گفت و از گشادهدستی او در کمک به مستمندان و انساندوستیاش گفت و از اینکه بسیاری از افراد در مواجهه با او و قبل از معرفیاش فکر میکردند که فریدون مرده است در ادامه صحبتش به غربت خوانندگان و هنرمندان مطرح و تاثیرگذار اشاره کرد و از دوندگیهای فریدون برای دریافت مجوز پخش آثارش در داخل کشور اشاره کرد. بعد از شهاب کلیددارزاده نوبت فرهنگ قاسمی بود که از فراموشی خوانندگان و هنرمندان قدیمی در فضای فعلی شکایت کند. او شاعر و ترانهسرای اکثر آهنگهای آخرین آلبوم فروغی بود که با شیاد به بازار آمد.
فرهنگ قاسمی، متن دستنویسی را که از پیش آماده کرده بود درباره خاطرات و شخصیت فروغی خواند و از شکلگیری و خاطرات چند ترانهاش با او گفت و از روزهای تنهایی و انزوای فریدون که موسیقی همه چیزش و همدم تنهاییاش شده بود و از اینکه او همواره سوژهای برای موسیقی خوب و متفاوت داشت. اما تندترین اعتراضها را به وضعیت موسیقی فعلی آرش سزاوار بیان کرد و از بیهنری به ظاهر هنرمندانی گفت که مدام در حال تظاهر هستند و هنر و موسیقی و افراد مطرح را نردبانی برای مطرح کردن و بالابردن خودشان کردهاند و در مثالی خواننده فیلم گلیخ را شدیدا زیر سوال برد که در آن فیلم آهنگ غم تنهایی با صدا و اجرای بسیار ضعیف آن خواننده اجرا شده بود و در ادامه اعتراضش را به سمت کارگردان فیلم پیش برد که با وجود استفاده از آهنگ و بردن اسم آرش سزاوار در تیتراژ فیلم او را به عنوان ترانهسرای آن آهنگ قبول نداشته و برخورد نامناسبی با او انجام داده است. بعد از سخنان آرش سزاوار که از اجرای ضعیف آهنگ غم تنهایی نسبت به اجرای اولیهاش بسیار شکایت داشت، خدیو رییس انجمن شعر ایران یک شعر و چند رباعی در وصف فریدون خواند. آخرین قسمت مراسم پخش آهنگ طناب غم، ترانهای دیگر از هفده سالگی فریدون بود، ترانهای که همزمان با به پایان رسیدنش زمان گرفته شده از سالن برای برگزاری مراسم هم به پایان رسید و آرش قاسمی وکیل خانواده فروغی در صحبت بسیار کوتاهی از تلاشهای خانواده فروغی برای پخش آثار منتشر نشده او که شامل پنج آلبوم میشود، خبر داد.
اختتامیه
مراسمی که با وجود کاستیهای زیاد و بدقولیها با همتخانه ترانه برگزار شد، به جز مرور خاطرات و آشنایی رودررو با چند نفر از عوامل آهنگهای او نکته قابل ذکر دیگری نداشت و سختگیری و گاه احتیاط های بیمورد مراسم را بسیار بیبرنامه نشان داد. نکتهای که حتی در مراسم بزرگداشت فرهاد مهراد نیز به چشم آمد. با آنکه اجازه پخش ترانههای دیگر به غیر از دو ترانه یک دقیقهای با صدای فریدون در داخل آمفیتئاتر داده نشد، اما جمعیتی که در کافیشاپ سینما ایران حضور داشتند صدای بلند ترانههایی مثل نیاز و خاک را که در آنجا پخش میشد به راحتی میشنیدند.
ارسال نظر