هنرمند باید درون‌گرا و معنوی باشد

عکس: سایت اختصاصی فرمان فتحعلیان

رسول ترابی- جزو اولین کسانی بود که در دوره جدید صدور مجوز و بعد از تعطیلی حدود دوساله کنسرت موسیقی پاپ، توانست مجوز برگزاری در تهران را دریافت کند. کنسرتی که برای او بسیار مشکل‌ساز بوده و او از آن رضایت کامل ندارد و اعتقاد دارد، آنطور که باید کنسرتش در شان موسیقی‌اش برگزار نشده است. او علاقه شدیدی به امام‌علی‌(ع) دارد و تنها فردی است که خواندنش را درباره امام‌علی (ع) شروع کرده و آن را در تمامی آلبوم‌‌هایش ادامه داده است. او به زودی تازه‌ترین آلبومش را که هنوز نامی برایش انتخاب نکرده به بازار خواهد فرستاد و در آن هم چهار آهنگ از هشت آهنگ آلبومش را به خواندن از مولا اختصاص داده است. خواهان برگزاری کنسرت با تمامی مشکلات

جزو اولین افرادی بودی که توانستی در دوره جدید مجوز برگزاری کنسرت بگیری؟

بالاخره لطف دوستان و مسوولان بود که شامل حال من و گروه ایلیا شد تا بعد از حدود دو سالی که کنسرتی برگزار نمی‌شد یا در آستانه برگزاری لغو می‌شد، اجرای برنامه داشته باشیم.

ولی دقیقا بعد از برنامه و کنسرت بود که به جمع خوانندگان معترض به نوع برگزاری کنسرت‌ها پیوستی.

اتفاقاتی که قبل از برگزاری برنامه و در پشت صحنه در حین برگزاری آن اتفاق می‌افتاد، هیچ ربطی به اتفاق بزرگ‌تری که در جلوی چشم مخاطبان و در جهت فرهنگ‌سازی است، ندارد. ما خوانندگان، درآمدی به غیر از آلبوم‌هایی که دو سه سال یکبار با هزار مشکل آماده می‌کنیم و به بازار می‌فرستیم نداریم، تازه معلوم نیست که آن آلبوم را هم شرکتی از ما بخرد یا نه، یا‌ آلبوم فروش خوبی داشته باشد یا اصلا نتواند مخاطب را جذب کند، می‌ماند برگزاری کنسرت که تنها امید خواننده و جامعه موسیقی برای تامین مادی و روحی برای انجام کارهای بهتر و بعدی است ولی متاسفانه برگزاری این برنامه‌ها به قدری مشکل و پر از دردسر شده که قابل گفتن نیست. در تهران به این بزرگی، ما سالن مناسب برای برگزاری کنسرت در حال حاضر نداریم. قبلا سالن‌هایی بود که مدتی است شهرداری اعلام کرده که هیچ کنسرت پاپی نباید در آنها برگزار شود. سالن میلاد را هم که تنها سالن مناسب برای برگزاری کنسرت بود، وزیر بازرگانی دستور داد، اجازه برگزاری کنسرت را ندارد. می‌ماند فضای رو باز کاخ‌های نیاوران و سعدآباد که برگزاری و آماده‌سازی آنها برای اجرای برنامه حکایتی جدا دارد.

یعنی تنها مشکل، سالن برگزاری بوده است؟

متاسفانه مبالغی که برای برگزاری یک برنامه فرهنگی از کنسرت‌گذار گرفته می‌شود، کمرشکن است. هزینه‌هایی که به عناوین مختلف از ما گرفته شد، درآمد ما را زیر صفر برد و اصلا لطمه روحی خوردیم. برای سالنی که کارشناس مالی دادگستری قیمت دو میلیون و

هفتصد هزار‌تومان را مشخص کرد، سالن برگزاری از ما پنج‌میلیون برای یک شب اجرای برنامه گرفت، تازه بر سر ما منت هم گذاشت که چون کارمان فرهنگی بوده، کمتر حساب کرده است. به غیر از آن، شبی چهار میلیون هم خرج استیج و ... داریم که تماما جزو خدمات سالن‌ها در برگزاری کنسرت است. ضمن اینکه برگزاری برنامه در سالن رو باز هفتاد درصد فشار کاری بیشتری نسبت به کار در فضا و محیط بسته دارد. چون استیج، صندلی، نور و صدا و حتی پوشاندن فضای استخر سالن سعدآباد و نصب‌ داربست و چیدن و شماره‌گذاری سه هزار صندلی جزو سختی‌ها و مشکلاتی بود که تماما بر عهده گروه برگزارکننده برنامه که ما بودیم، بود. ضمن اینکه بی‌نظمی‌ها و اتفاقاتی که هنگام برگزاری برنامه توسط گروه قبلی به وجود آمده بود. به نوعی گریبان ما را هم گرفت و مسوولان سالن ما را هم با چوپ آنها زدند، ولی در آخرین روز کنسرت اعتراف کردند که اشتباه کرده‌اند چون کنسرت ما به قدری منظم و با برنامه بود که کوچک‌ترین بی‌نظمی و شکایتی پیش نیامد.

یکی از راه‌های جبران هزینه‌هایی از این نوع، جذب اسپانسر است، چرا اسپانسری نگرفتید؟

اتفاقا خیلی تلاش کردم، ولی خیلی‌ها نخواستند با گروه ما همکاری کنند. چون نوع موسیقی ما خوشبختانه یا متاسفانه مخاطبان ما را خاص کرده است. موسیقی گروه ایلیا تلفیقی و سبک خاصی است و طبیعتا آن خاص بودن، اسپانسر خاصی را هم می‌طلبد و هر اسپانسری نمی‌تواند جلو بیاید، ولی متاسفانه اسپانسرهای مطرحی که سال‌های گذشته سرمایه‌گذاری می‌کردند، امسال و در آخرین برنامه تابستانی، به دلیل خرج‌های زیاد و کلانی که در زمان برگزاری جام جهانی انجام داده بودند و بودجه‌هایشان را تمام کرده بودند، قدرت سرمایه‌گذاری در برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی مثل کنسرت‌ها را نداشتند. آنها به قول خودشان ترجیح داده بودند پولشان را در جایی خرج کنند که هیچ سودی برای کشور نداشت و نتایجش بیشتر باعث سرخوردگی مردم از فوتبال شد. البته بعضی از اسپانسرها هم با موضوع موسیقی ما مشکل دارند.

وقتی یک برنامه با این همه دردسر و مشکل، هیچ توجیه مادی ندارد و به قول خودت بیشتر باعث خستگی است، چه دلیلی برای برگزاری برنامه‌داری؟

درست است که برگشت مالی آن به نسبت آن اتفاق بزرگی که در روی صحنه و جلوی چشم مخاطب می‌افتد، بسیار ناچیز و در حد صفر است ولی ارزشی که بابت این برنامه‌ها نصیب من و گروهم می‌شود، بسیار بالاتر از مسائل مادی است. شعار نمی‌دهم ولی باید مطرح بود و کارکرد و نیاز مخاطب را برطرف کرد. اگر کار موفق بود باید تحت هر شرایطی کارکرد ولی اگر نتوانستی در جذب مخاطب موفق باشی، دلیلی برای این همه آزار و اذیت نیست. هنرمند وقتی جذب مخاطب کرد، دیگر در اختیار خودش نیست. من هم با تمامی مشکلاتی که در اجرای برنامه برایم به وجود آمده ولی هنوز مصمم به برگزاری کنسرت و ادامه کار هستم ولی این بار به همراه گروه سعی می‌کنیم، کمتر اذیت شویم و راحت‌تر کار کنیم.

اولین گروه موسیقی بعد از انقلاب

اسم پسر و گروهت «ایلیا» است، اسم کدام را از روی دیگری انتخاب کرده‌ای؟

شش سال قبل از تولد پسرم، گروه موسیقی ما شکل گرفت. ما اولین گروهی بودیم که بعد از انقلاب مجوز برگزاری کنسرت را گرفتیم و تا به امروز ۱۴ سال است که کار کنسرت انجام داده‌ایم.

انتخاب اسم ایلیا در جهت نوع و حال و هوای موسیقی‌ات بوده است؟

دقیقا، ایلیا یکی از القاب مقدس مولا است. به همین دلیل این اسم را اول روی گروه و بعد هم روی پسرم گذاشتم، چون بخشی از موضوع موسیقی من به امام علی (ع) می‌پردازد و من به این اسم تعلق خاطر عجیبی دارم. اعضای گروه هم دقیقا چنین درکی از موضوع دارند و در گروه ما مسائل اعتقادی بسیار پررنگ‌تر از سایر موارد است. شاید باورت نشود ولی گاهی در همین تمرین اتفاقات بسیار خوب معنوی می‌افتد و این ارتباط به موسیقی‌مان هم منتقل می‌شود. به نظر من هنرمند باید یک انسان درون‌گرا و معنوی باشد تا بتواند آن را به موسیقی‌ و هنرش منتقل کند، نکته‌ای که بدون تعارف در تمامی اعضای گروه ایلیا آن را دیده‌ام.

با این تعریفی که از گروه خودت کردی، اعضای گروهت را معرفی می‌کنی؟

(می‌خندد) گروه در طول زمان اعضایش تغییر پیدا کرده‌اند ولی در حال حاضر ترکیب ثابت ما از «آرش پژند مقدم» به عنوان درامرز «علی شکرانی» نوازنده گیتار الکتریک،

«علی رحیمی» نوازنده دف و حسین حاجیلویی نوازنده فلوت تشکیل شده است، ضمن اینکه با توجه به حجم بالای کاری «بابک ریاحی‌پور» همیشه امیدواریم که او جزو اعضای ثابت گروه بماند. در برنامه آخر هم باعث خوشحالی ما بود که «شاهرخ پورعیاش» به گروه ما پیوست. البته تا یادم نرفته از نوازنده طبلای گروه هم اسم ببرم که در ۵ سالی که با ما همکاری کرد، مخاطبان بسیار زیادی پیدا کرد. «سیدالیاس حمیدی» نوازنده افغانی که از هشت سالگی به عنوان نوازنده طبلا با ما همکاری کرد ولی متاسفانه به علت نامعلومی به کشورش مهاجرت کرد.

فکر کنم در ابتدا به همراه پدرش در گروه شما بود، درست است؟

پدرش از استادان و بهترین نوازندگان طبلا بود. ولی سیدالیاس به قدری خوب کار کرد و طرفدار پیدا کرد که ما در برنامه‌های بعد از او استفاده کردیم. البته پدرش از این انتخاب خیلی ناراحت شد ولی منطقی برخورد کرد، چون نمی‌خواست جلوی پیشرفت پسرش را بگیرد. البته من هم اگر بدانم ایلیا روزی بهتر از من می‌خواهد و ساز می‌زند،همه کارم را کنار می‌گذارم و وقتم را فقط صرف او می‌کنم.

موسیقی گروه ایلیا حال و هوای خاصی دارد، این حال و هوا به خاطر نوع تلفیق است یا سبک گروه؟

تمامی تلاش ما این بوده که سبک گروه ایلیا تلفیق درست از سه سبک موسیقی باشد. تلفیقی از موسیقی و دستگاه‌های موسیقی هند که به خاطر تحصیلات و تحقیقاتم در موسیقی هندی وابستگی شدیدی به محتوای موسیقی آن دارم به همراه تلفیقی از موسیقی‌های عارفانه ایران که همیشه در پشت درهای بسته جامعه، آدم‌های خاصی مثل سالک‌ها و آدم‌های معنوی و به صورت اختصاصی برای خودشان اجرا می‌شده به اضافه مقداری از موسیقی این روزها که به صورت نادرست به عنوان موسیقی پاپ مطرح شده است.

فکر می‌کنم تلفیق معنویات و موسیقی روز توانسته موفق عمل کند و موسیقی ایلیا را خاص و مخاطب پسند کند.

می‌گویی موسیقی عارفانه ایرانی در جامعه خاص و پشت درهای بسته اجرا می‌شده تو چطور به این موسیقی خاص دسترسی و شناخت آگاهانه پیدا کردی؟

از سنین خیلی کم و از سن یازده سالگی که پدرم را از دست دادم ناخودآگاه به موسیقی عارفانه و معنوی گرایش پیدا کردم و موسیقی و تحقیقاتم را درباره این نوع از موسیقی در جامعه‌های این چنینی امتحان کردم و بروز دادم و از سالی که مسافرت‌های من به هند شروع شد به موسیقی قوالی و سنتی آنجا گرایش پیدا کردم.

در تمامی کنسرت‌ها و حتی گاهی عکس روی جلد آلبوم‌هایت، تو را با گیتار دیده‌ایم، جایگاهی که گیتار در جامعه امروز موسیقی دارد، فکر نمی‌کنی در تضاد با موسیقی عرفانی و معنوی است؟

به نکته خوبی اشاره کردی، مدت‌ها است می‌خواهم این موضوع را توضیح بدهم. طبق تحقیقاتی که در هند و توسط کتاب‌های قدیمی کتابخانه‌ ملی آنجا انجام دادم، متوجه شدم که گیتار اصلیتش‌، سازی ایرانی است. زمانی که ایران، کشوری به نام ایران و بسیار بزرگ‌تر از گربه فعلی بوده، مردمان آن روزگار سازی به اسم کتارا داشتند که همه‌گیر بوده و مردم و پادشاهان آن را می‌نواختند. این ساز بر اثر جنگ ایران و اعراب به آنها رسیده و بعدها توسط اعراب به اسپانیا رفته و در آنجا به شکل کنونی تغییر شکل یافته است. متاسفانه اندیشمندان و روشنفکران این قضیه را همیشه فراموش می‌کنند که به مخاطبان موسیقی و جامعه ایران، معرفی کنند. دلیل تلفیق موسیقی‌ام به همراه گیتار در مدح اسطوره‌ای مثل امام‌علی(ع) این موضوع بوده که گیتار، سازی است که در فرهنگ و خون مردم ما ریشه دارد و اصلیتی ایرانی دارد و سازی غربی نیست و هم جهت با موسیقی‌ام است.

اسطوره‌ای به نام امام‌علی(ع)

خواندن از بزرگ مردی مثل امام علی(ع) واقعا چقدر ریشه در اعتقادات شما دارد؟

نمی‌خواهم موضوع را خاص کنم ولی همیشه گفته‌ام، گفتن یک یا علی از روی ارادت به بود از صدهزار سال عبادت. و این یا علی‌هایی که وجه عبادت را مهم‌تر از خود عبادت نشان می‌دهد،‌ بستگی به اعتقادات دارد. من شدیدا اعتقاد دارم اگر شخصی کسی را که واقعا به او ارادت معنوی و اعتقاد دارد، از نظر روحی و معنوی صدا بزند و بطلبد، غیرممکن است که جواب نگیرد.

امام علی(ع) هم شک ندارم که از این قاعده مستثنی نیست و از شاخصه‌های بزرگ این رابطه و ارتباط معنوی است و اگر او را صدا می‌زنیم و جوابی نمی‌گیریم، حتما مشکل از ما است، چون خورشید همیشه درخشان و تابنده است و اگر ما آن را نمی‌بینیم و نور و گرمایش به ما نمی‌رسد، مشکل از ما است که در جایی ایستاده‌ایم که از آن فضا و موقعیت به دور هستیم.

تو خواننده‌ای هستی که با خواندن از امام‌علی(ع) شناخته شدی، کدام ویژگی آن حضرت بیشترین تاثیر را در تو داشته است؟

من دستگیری از ایتام و مستمندان را بالاتر و برتر از همه‌چیز می‌دانم و امام‌علی(ع) این بعد و شاخصه بزرگ روحی را بسیار عالی نشان می‌دهد. حضرت مولا همیشه به کسانی رسیده و خدمت کرده که به معنای واقعی کلمه احتیاج به کمک داشته‌اند. آن حضرت بیشتر به کسانی رسیده و خدمت کرده که در ریشه فقر هستند نه در شاخ و برگ آن. آن حضرت عبادت را بیشتر در خدمت به خلق خدا و دستگیری از فقیران می‌داند و من هم در باطن خود و موسیقی‌ام همیشه سعی کرده‌ام که این احساس را با روحم شریک کنم، فقط نمی‌دانم چقدر موفق بوده‌ام؟

ترانه و آهنگ‌هایی که در مدح امام‌علی(ع) می‌خوانی، متفاوت با آن چیزی است که در بقیه آهنگ‌ها می‌شنویم، دلیل این تفاوت را خودت در چه چیزی می‌دانی؟

طبیعتا شعر‌هایی که من برای اجرا انتخاب می‌کنم، بیشتر حال و هوای عرفانی دارد تا مذهبی. به نظر من شعری که بخواهد حضرت را از جنبه مذهبی مدح کند، دریچه‌ای که بر روی مخاطب می‌گشاید کاملا متفاوت با دریچه‌ای است که یک شعر عارفانه برای مخاطب باز می‌کند و من حالت عارفانه را به دلیل گستردگی‌اش بسیار بیشتر می‌پسندم. چون خلاقیت‌های بیشتری دارد. ضمن اینکه در نظرسنجی که از مخاطبانمان در وب‌سایت اختصاصی‌ام، داشته‌ام، متوجه شده‌ام که مخاطبان از شعرهای معنوی در مدح امام علی (ع) بار معنوی بیشتری گرفته‌اند. پس طبیعی است که گروه ایلیا سعی کند که شعرهایش حال و هوای معنوی داشته باشد.

بسیار خواندن از امام علی(ع) در گیشه موسیقی‌‌ات چه اثری دارد؟

از لحاظ جذب مخاطب و فروش مردم استقبال خوبی از آلبوم‌هایم داشته‌اند ولی پیش‌آمده که برخی همکارانم معترض شده‌اند که خواندن از آن حضرت دیگر بس است، چون فکر می‌کردند من به این وسیله خود و موسیقی‌ام را توجیه می‌کنم و از راه خواندن از امام علی (ع) کارهایم را پیش می‌برم. در صورتی که اصلا چنین نیست. من همیشه گفته‌ام، این موضوع و خواندن از امام (ع)، بهترین موضوع است. من و گروه ایلیا هیچوقت برای گرفتن مجوز، از امام علی(ع) نخوانده‌ایم و همیشه نیت قلبی‌مان خواندن در مدح آن حضرت بوده، خیلی از گروه‌ها بوده‌اند که برای گرفتن مجوز از آن حضرت خوانده‌اند ولی بعدها که کارشان راه افتاده، هیچ کار دیگری در مدحش نخوانده‌اند. گروه ایلیا تا آخرین روز کاری‌شان همواره از امام علی(ع) خواهند خواند.