مناظره دو اقتصاددان
آیا قیمت بالای نفت به رکود جهانی منجر خواهد شد؟
روزنامه معتبر اقتصادی والاستریت ژورنال با انجام مناظرهای این پرسش را برای دو استاد اقتصاد ایالاتمتحده مطرح کرده است. جیمزهامیلتون و استفن براون هر دو معتقدند که دلیل افزایش قیمت نفت در شوک کنونی متمایز از شوکهای دیگر است. آنان بر بهرهوری به عنوان یک عامل بنیادی تاکید دارند. این در حالی است که در شوکهای قبلی نه بهرهوری که شرایط سیاسی باعث افزایش تقاضا شده بود.
روزنامه معتبر اقتصادی والاستریت ژورنال با انجام مناظرهای این پرسش را برای دو استاد اقتصاد ایالاتمتحده مطرح کرده است. جیمزهامیلتون و استفن براون هر دو معتقدند که دلیل افزایش قیمت نفت در شوک کنونی متمایز از شوکهای دیگر است. آنان بر بهرهوری به عنوان یک عامل بنیادی تاکید دارند. این در حالی است که در شوکهای قبلی نه بهرهوری که شرایط سیاسی باعث افزایش تقاضا شده بود.
مناظره درباره نفت
آیا نفت دوباره باعث رکود اقتصادی خواهد شد؟
قسمت اول
ترجمه : دکتر جعفر خیرخواهان
وبلاگهای اقتصادی به یکی از منابع مهم اطلاعاتی و تحلیل و تفسیر وقایع و سیاستهای اقتصادی تبدیل شدهاند. برخی از آنها موضوعات مشخصی را بین دو یا چند کارشناس به بحث میگذارند و خواننده احساس میکند در یک جلسه بحث غیررسمی اما جالب و پربار شرکت کرده است. روزنامه وال استریت ژورنال نیز یک بخش مستقل و وبلاگ اقتصادی (Econblog) دارد که در آخرین موضوع ارسالی به تاثیر شوک نفتی دو سال اخیر بر اقتصاد آمریکا و جهان میپردازد. دو شرکتکننده بحث به نامهای جیمز هامیلتون و استفن براون نظرات خود را در این مورد مطرح ساختهاند. زمانی گفته میشد محال است دو اقتصاددان را پیدا کنید که با هم اختلافنظر نداشته باشند. اما امروزه در مباحث کلی اقتصادی شاهد اتفاق و هم نظری بین اقتصاددانها هستیم و شاید اختلافات به حد جزئیات رسیده باشد. تجربه انباشتهشده سیاستها و فعالیتهای اقتصادی و انبوه آمارها و بررسیهای دقیق انجام شده به این همگرایی نظرات بسیار کمک کرده است. در این مورد خاص نیز شاهد نزدیکی بسیار زیاد دیدگاهها هستیم. این گفتوگو، نمونهای عالی از پرداختن و بحث کردن درباره یک پدیده اقتصادی است که شرکتکنندگان از جنبههای
گوناگون به موضوع حمله کرده و بدون یک ادارهکننده جلسه، با استفاده از آمارهای فراوان و متنوع که هر روز در آمریکا تولید میشود و نیز استناد به پژوهشهای تکمیلی که سایرین در این زمینهها انجام دادهاند، غنای مباحث را بسیار بالا میبرند. به امید آن روزی که در میزگردها و مباحثات اقتصادی کشورمان، کارشناسان اقتصادی نیز بتوانند به این زیبایی سر و ته یک مطلب را جمع کرده و نتایجی به درد بخور به خورد خوانندگان دهند.
جیمز هامیلتون: استاد اقتصاد در دانشگاه کالیفرنیا در سان دیگو است. او مطالب فراوانی درباره شوکهای قیمتی نفت نوشته و نویسنده کتاب «تحلیل سریهای زمانی» است که یکی از کتب درسی پیشرفته درباره پیشبینی اقتصادی میباشد.
استفن براون: مدیر بخش اقتصاد انرژی و تحلیل سیاست اقتصاد خرد در بانک فدرال رزرو دالاس است. او استادیار اقتصاد در دانشگاه متدویست جنوبی و دانشگاه تولین است که اقتصاد انرژی و سیاست اقتصاد خرد تدریس میکند.
تصمیم شرکت بریتیش پترولیوم برای تعطیل کردن یک میدان نفتی آلاسکا که ۸درصد تولید نفت خام آمریکا را عرضه میکند، باعث افزایش بیشتر قیمت نفت شد که نشان از محدودیت شدید عرضه دارد به طوری که قیمتها به ۸۰دلار در بشکه نزدیک شد.
پیشبینیکنندگان اقتصادی با دقت قیمتهای جهنده نفت را زیر نظر گرفتهاند که در سه شوک قبلی، به رکودهای اقتصادی در 1974، 1979 و 1990 انجامید. اما تاکنون اقتصاد جهانی اهمیت جدی به جهشهای قیمت نفت که در طی سه سال اخیر بیش از دو برابر شده نداده است. روزنامه وال استریت ژورنال از اقتصاددانان حوزه انرژی به نامهای جیمز هامیلتون از دانشگاه کالیفرنیا در سان دیگو و استفن براون از بانک فدرال رزرو دالاس درخواست نمود تا بحث کنند، چرا قیمتهای بالای نفت تاکنون نتوانستهاند مانع رشد اقتصادی شوند؟
هامیلتون: قیمت نفت در سه سال گذشته بیش از دو برابر شده و از ۳۰دلار در بشکه اینک به ۷۵دلار رسیده است. در فرصتهای پیشین که قیمتهای نفت چنین افزایشهای چند برابری تجربه کردند از قبیل ۱۹۷۴، ۱۹۷۹ و ۱۹۹۰ اقتصاد جهان گرفتار رکود شد. تفاوت این دفعه با گذشته چیست؟
به نظر من بخشی از پاسخ را باید در طول زمان و علت شوکهای نفتی ببینیم. در هر کدام از موارد پیشین، قیمتهای نفت در طول زمان یک یا چند ماه به سمت بالا حرکت کردند و علت نیز کاهش تولید نفت به واسطه وقوع جنگ و انقلاب بود (کمبود عرضه). اما برعکس دفعات قبل این دفعه بالا رفتن قیمت به صورت یک فرآیند تدریجی عمل کرده است که در طی چند سال ادامه یافته و علت آن نیز رشد تقاضای جهانی نفت در برابر محدودیتهای عرضه تولیدکنندگان جهانی میباشد (مازاد تقاضا).
یکی از انتخابهای در دسترس هر مصرفکننده یا تولیدکننده که با قیمتهای بالای نفت مواجه شده است، این است که مثل گذشته همان مقدار انرژی را مصرف کرده و عادات مصرفی خود در مورد انرژی را تغییر ندهد. او میتواند این کار را با کاهش اندکی در پس انداز یا کمتر پول خرج کردن برای سایر اقلام مصرفی انجام دهد تا بتواند صورتحسابها و قبوض گرانشده انرژی را پرداخت نماید. میزان ضرری که فرد در چنین حالتی از نظر اقتصادی متحمل میشود به میزان قبض گرانشده انرژی محدود میشود. با اینکه چنین ضرری ناراحتکننده است اما خسارت وارده در مقایسه با میزان کاهش GDP هنگامی که دچار رکود اقتصادی میشویم نسبتا اندک است. یکی از پرسشها در تبیین رکودهای اقتصادی مربوط به شوکهای نفتی قبلی این است که علت سنگین بودن خسارات اقتصادی در گذشته چه بود.
پاسخ این است که در شوکهای نفتی قبلی، مصرفکنندگان و بنگاهها همانند شرایط قبل از شوک نفتی عمل نکردند به این معنا که به رفتار و کار سابق خود ادامه دهند بلکه با وقوع شوک، عادات مصرفی و میزان انرژی مصرفی خود را خیلی سریع تغییر دادند. به این ترتیب ما شاهد تغییرات ناگهانی در الگوهای مخارجی و مصرفی جامعه بودیم. برای مثال این را میتوان با کاهش ناگهانی در فروش خودروهای بزرگتر و بنزین خورتر آمریکایی به نفع خودروهای کوچک و کم مصرف ژاپنی مشاهده کرد. کاهش سریع اعتماد مصرفکننده نیز به کاهش قابل توجه در مخارج بخشهای اصلی اقتصاد منجر شد. به این علت که نیروی کار و سرمایه را نمیتوان به سرعت تغییر جا و تخصیص مجدد داد، نتیجه امر بیکاری و ایجاد ظرفیت تولید بیکار بود که زیانهای اقتصادی مرتبط با صورت حسابها و قبوض پرداختی بابت انرژی را واقعا درشت نمایی کرد.
اما چنین جابهجاییهای ناگهانی در مخارج را این بار در مورد مصرف بنزین در آمریکا شاهد نبودهایم و در واقع مصرف طی سه سال گذشته همچنان افزایش یافته است. جلوه اصلی قیمتهای بالای نفت، خود را در کاهش نرخ پس انداز شخصی آمریکا و افزایش میزان استقراض آمریکاییها از خارجیان نشان داده است.
مقطعی که ما بسیار به تکرار آن الگوی تاریخی نزدیک شدیم سپتامبر سال گذشته بود. توفان کاترینا تاثیر تقریبا چشمگیری بر میزان عرضه و قیمت نفت و بنزین گذاشت و باعث شد فروش خودروهای پر مصرف و اعتماد و احساسات مصرفکننده سقوط کند. اگر فروش خودرو روند یکنواخت خود را حفظ میکرد به جای رشد کم مایه 8/1 درصدی که در عمل مشاهده شد باید رشد 3/3 درصدی را در سه ماه چهارم سال 2005 میداشتیم.
در حالی که من معتقدم آن رویداد این قابلیت را داشت تا به یک رکود اقتصادی تبدیل شود، اما چون اختلال در عرضه نفت بسیار سریعتر حل شد، در مقایسه با وقایع قبلی مثل تحریم نفتی کشورهای عربی صادرکننده نفت در ۱۹۷۴، عواقب انقلاب ایران در ۱۹۷۹ و نخستین جنگ خلیج فارس در ۱۹۹۰. در سه ماه چهارم ۲۰۰۵، قیمتهای نفت به همان سرعتی که بالا رفتند پایین آمدند و اعتماد مصرفکننده بازگشت. به نظر من به همین دلیل است که ما هنوز درباره رکود ۲۰۰۶ چیزی نمیگوییم.
استفن براون: من با هامیلتون هم عقیدهام که بخشی از افزایش قیمت نفت طی چند سال گذشته ناشی از رشد سریع تقاضا در شرایطی بوده که تولیدکنندگان جهانی محدودیت عرضه داشتهاند. در اینجا این پرسش مطرح میشود، که آیا برای شخصی که وجه بنزین یا نفت حرارتی را میپردازد اهمیت دارد که منشا افزایش قیمت چه بوده است. با کمال تعجب منشا افزایش قیمت باعث عکسالعمل متفاوت میشود خصوصا اگر افزایش تقاضا برای نفت به خاطر رشد بهرهوری و درآمدی باشد که از جهانی شدن اقتصادها و گسترش بازارها در آمریکا و سطح بینالمللی ناشی شده است.
سه نوع منشا برای افزایش قیمت نفت وجود دارد:
1) افزایش قیمت ناشی از کاهش عرضه جهانی نفت
۲) افزایش قیمت ناشی از افزایش تقاضای کلی برای نفت
3) افزایش قیمت ناشی از افزایش بهرهوری و تولید جهانی که مشابه مورد دوم تقاضا برای نفت را بالا میبرد.
با کاهش یافتن عرضه جهانی نفت، قیمتهای بالاتر نشانه کمیاب شدن بیشتر انرژی هستند. کمیابی بیشتر انرژی، تولید اقتصادی را کاهش میدهد. با سیاست پولی از نوع گرین سپنی (رییس پیشین بانک مرکزی آمریکا)، افزایش سطح قیمتها در آمریکا، تقریبا به همان اندازه از دست رفتن GDP خواهد بود.
چون مصرفکنندگان انتظار دارند کاهش کوتاه مدت درآمدها، بیشتر از کاهش بلند مدت تر باشد، آنها سعی میکنند مقداری از مصرف آینده را به حال، انتقال دهند و نرخهای بهره را بالا میبرند.
نتیجه قیمت بالاتر نفت، کاهش GDP، افزایش نرخ تورم و نرخ بهره است. اما این واکنش نمیتواند تجربه چند سال اخیر را به خوبی توضیح دهد.
اینک سناریو دوم را بررسی کنیم که افزایش تقاضای کل اقتصاد باعث افزایش سطح قیمتها شده و حداقل اینکه موقتا فعالیت اقتصادی را افزایش میدهد.
رونق فعالیت اقتصادی نیز میتواند تقاضا برای نفت و قیمت آن را افزایش دهد. فدرال رزرو با تشخیص فشار تورمی از افزایش تقاضای کل، احتمالا نرخهای بهره را بالا میبرد تا جلوی رشد قیمتها را گرفته و اقتصاد را به تعادل و ثبات برگرداند. قیمتهای نفت به میزان قبلی برمیگردند. روشن است که آنچه در چند سال گذشته دیدهایم این هم نبوده است.
در عوض آنچه ما در اقتصاد جهانی رو به رشد دیدهایم افزایش بهرهوری بوده است. منافع تجارت بیشتر با چین و سایر کشورها، افزایش بهرهوری تولید و نیروی کار در اطراف جهان بوده است. این مورد تقریبا به خوبی تجربه چند سال گذشته را توضیح میدهد.
نتیجه یک انبساط اقتصادی قوی، تصویر تورمی نسبتا بیخطر و افزایش قیمتهای نفت بوده است. با اینکه رشد بهرهوری و انبساط فعالیت اقتصادی جهانی، عامل اصلی در بالا رفتن قیمت نفت بوده است، این احتمال جدی را رد نمیکند که رشد اقتصادی آمریکا حتی بالاتر میبود اگر عرضه محدود جهانی نفت، باعث افزایش قیمت نفت در چند سال گذشته نمیشد.این اثر باعث میشود تا سردرآوردن از اثرات معین شوکهای قیمت نفت در دنیایی که شوکهای قیمت نفت تقریبا بزرگ و نادر هستند دشوار شود.
هامیلتون: براون شما تحلیل بسیار مفیدی ارائه دادید.
چیزی که مایلم تاکید کنم اهمیت این نکته است که آیا هر کدام از چنین تعدیلاتی باعث بالا رفتن نرخ بیکاری و قرار گرفتن اقتصاد زیر سطح تولید بالقوه میشود یا خیر، زیرا زمانی میرسد که هر کدام واقعا شروع به اعمال اثرات جدی میکنند.
نکته دیگری که ارزش تاکید دارد ایناست که حتی تعدیلات تدریجی میتواند به فشارهای تجمعی منجر شود و در یک مرحله به اختلالات رکودزای ناگهانی تبدیل میشود که من نگران آنها هستم. یکی از مسائلی که مطرح ساختید توجه به صورت حساب افزایشی بابت نفت وارداتی بود. تا این لحظه بخشی از آن از طریق تمایل صادرکنندگان نفت به نگهداری اوراق قرضه و تعهدات خزانه داری آمریکا تامین شده است. یک نگرانی این است که اگر طلبکاران از آمریکا، احتمال کاهش قابل توجه ارزش پول آمریکا را در آینده بدهند ما شاهد خروج ناگهانی و بیثباتکننده این سرمایهها از آمریکا باشیم.دومین مورد برای نگرانی به سازوکاری برمیگردد که مصرفکنندگان آمریکایی تاکنون موفق به ادامه خرید بنزین مثل گذشته بودند که از طریق کاهش مداوم در نرخ پس انداز شخصی آمریکاییها اتفاق افتاده است. اما با افزایش تدریجی نرخ بهره و کاهش احتمالی ارزش املاک و مستغلات، قطعا این احتمال میرود که ما شاهد تعدیلات قابل توجه مصرفکنندگان در نیمه دوم امسال باشیم. پس با اینکه فشارها به تدریج انباشت میشود آنها میتوانند به نقطهای برسند که اوضاع به هم بریزد.
در نهایت مایلم توضیحی به آنچه درباره بالا رفتن قیمت نفت به دلیل افزایش بهرهوری گفتیم بیفزایم. به نظر من این ماجرا برای سالهای ۲۰۰۳-۲۰۰۴ به خوبی صادق است. هنگامی که افزایش قیمت نفت مقارن با افزایش عظیم تولید جهانی نفت بود و همه را متقاعد ساخت که تقاضای فزاینده نفت بهویژه از ناحیه چین، مهمترین بخش این ماجرا بوده است. اما برای من کاملا روشن است که چیزی دیگر طی سال گذشته در افزایش قیمت نفت دخالت داشته است.
بر اساس آمار منتشره اداره اطلاعات انرژی آمریکا، تولید نفت در سطح جهان در ماه مه2006 به میزان 700،000 بشکه کمتر از ماه مه2005 بوده است. این کاهش تولید ناشی از یک شوک ناگهانی شبیه رویدادهای نظامی گذشته که ذکر کردم نبوده است، بلکه از یک رشته اختلالات جزئی تر ناشی شد، از قبیل برخی پیامدهای دامنهدار توفانهای سال گذشته در خلیج مکزیک، بیثباتی سیاسی در نیجریه و کاهش معنادار تولید عربستان سعودی که تا آنجایی که من میدانم هنوز توضیح قانعکنندهای برای آن داده نشده است.
بنابر این به گمان من، ما شاهد وضعیتی در سال گذشته بودیم که افزایشهای قیمت از جابهجایی همزمان تقاضای جهانی نفت به راست و جابهجایی منحنی عرضه به چپ بهوجود آمده است. اثر خالص این فعل و انفعالات، افزایش تجمعی قیمت نفت به سطح فعلی است. اما اگر ثابت شود که این وضعیت ماندگار است، زمان آن رسیده است که بر چالشهای بلندمدتی که اقتصاد آمریکا و اقتصاد جهانی مواجه میشود انگشت بگذاریم، علاوه بر رکود اقتصادی کوتاهمدتی که در پی میآید.
براون: فکر میکنم من و هامیلتون در این زمینه عمدتا هم نظر هستیم. سه چیز هست که در مورد توانایی اقتصاد به فاصله گرفتن از افزایش قیمت نفت، من را نگران ساخته است.
۱) تا همین اواخر، با اینکه قیمت انرژی و صورت حساب انرژی مصرفکنندگان زیاد میشد آنها همچنان سرگرم خرج کردن بودند. به نظر میرسد اکثر این خرج اضافی از طریق وام گرفتن در برابر ارزش ملک تامین میشد که قیمت بالای مسکن و نرخهای بهره بلندمدت پایین این کار را ممکن میساخت. اما اینک که بازار مسکن ضعیف شده و نرخ بهره افزایش یافته است ما گزارشهای تاییدنشدهای داریم که مخارج مصرفی به افزایش هزینههای سوخت حساسیت نشان میدهد. فروشگاههای ویژه فروش به مشتریان کم درآمد، متوجه کاهش محسوسی در رفت و آمد خریداران شدند؟
2) ما همچنین بهتدریج اثرات بازتخصیصی را در اقتصاد میبینیم که نتیجه قیمتهای بالای انرژی و نه جهانی شدن هستند. برای مثال فروش خودروهای بزرگ پرمصرف کاهش یافته در حالی که سودآوری شرکت تویوتا به رکورد بیسابقهای رسیده است. موسسات باربری نیز به جای استفاده از کامیون به سراغ حمل ریلی کمهزینهتر رفتهاند.
۳) و همان طور که هامیلتون اشاره کرد، افزایش بهرهوری و افزایش تقاضای متعاقب آن که قیمتهای نفت را بالا برد وضعیت سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ را به خوبی توضیح میدهد اما افزایش قیمت در ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ ظاهرا با شوکهای عرضه یا تحولاتی خارج از آمریکا توضیح داده میشود.
برخی از این افزایش قیمتها ظاهرا به خاطر وحشت از اختلالات در بازارهای با محدودیت شدید عرضه بوده است و نیز وقفه واقعی در تولید از قبیل جنگ داخلی در نیجریه، مسایل تولید در ونزوئلا، درگیری در عراق و مشکلات لوله نفت در آلاسکا.
ارسال نظر