تاریخ تمدن انسانها به نفت گره خورده است
آیا بحرانی دیگر در راه است؟
دکتر رحیم قاسمیه *
گروه تحلیل - مقاله پیش رو، تحولات نفتی را مورد بررسی قرار داده است. نویسنده بر آن است تا تحول نفتی سال کنونی را به تصویر کشد و در عین حال بیان میدارد که این تحول میتواند مشکلزا باشد.به غیر از این، راقم میپندارد که نفت یک انرژی روبه اتمام است و در نتیجه میبایست به دنبال انرژیهای جایگزین بود. دنیای اقتصاد بدون قضاوت در مورد تحلیل راقم، اقدام به چاپ مطلب کرده است.
بخش اول
دکتر رحیم قاسمیه *
گروه تحلیل - مقاله پیش رو، تحولات نفتی را مورد بررسی قرار داده است. نویسنده بر آن است تا تحول نفتی سال کنونی را به تصویر کشد و در عین حال بیان میدارد که این تحول میتواند مشکلزا باشد.به غیر از این، راقم میپندارد که نفت یک انرژی روبه اتمام است و در نتیجه میبایست به دنبال انرژیهای جایگزین بود. دنیای اقتصاد بدون قضاوت در مورد تحلیل راقم، اقدام به چاپ مطلب کرده است. نفت، آغاز ماجرا
میلیونها میلیون تن گیاهان و حیوانات در اقیانوس غرق میشوند. اجساد و باقیمانده آنها با هزاران متر نمک و شن پوشیده میشود سپس به روی آنها با لایههای ضخیمی از ماسه سنگ یا آهک پوشیده میشود و تحت فشار و حرارت عظیمی قرار میگیرند. پس از صدها میلیون سال، حدود ۲درصد از موارد فوق تبدیل به نفت خام میشود. سرانجام حدود ۷۰درصد از این ماده حیاتی که ماحصل صدها میلیون سال فعالیت طبیعت است، در اختیار بشر قرار میگیرد.
گفته میشود ایرانیها از اولین انسانهایی بودند که در ۴۸۰ سال قبل از میلاد از نفت در جنگها استفاده میکردند. سربازان ایرانی، نوک پیکان خود را به نفت آغشته نموده و پس از آتش زدن آنها، پیکانهای آتشین را به سوی دیوارها نشانه میرفتند. بعد از آن، تاریخ شاهد عصر رنسانس، جنگ داخلی در انگلستان و ... بود. اما هنوز کاربرد نفت بر بشریت پنهان مانده بود تا آنکه در سال ۱۸۶۱، نیکلاس اوتو اولین موتور با سوخت نفت را اختراع میکند. تاریخ از این لحظه شاهد ورود نفت به زندگی روزمره انسانها است و به جرات میتوان گفت هیچ ماده طبیعی پس از عناصری که نیازهای فیزیولوژیک انسانی را رفع میکنند بر زندگی انسانها و همچنین بر مرگ آنها ! به اندازه نفت تاثیرگذار نبوده است. شاید این یکی از شوخیهای طبیعت است که تاریخ تمدن انسانها به نفت گره خورده است و به نوعی از جنگ «با نفت» آغاز میشود و به «جنگ برای نفت» منتهی میشود.
جنگ نفت به روایت تاریخ
در واقع جنگهای جهانی اول و دوم به نوعی جنگ نفت بودهاند. با نگاهی به تاریخ در مییابیم که قبل از آنکه در سارایوو برای آرچدوک فردیناند اتفاقی بیافتد آلمانیها و انگلیسیها بر سر اکتشاف نفت در خاورمیانه کشمش شدیدی آغاز کرده بودند. پس از آن آلمانیها تلاش کردند که باکو و دریای خزر - مرکز صادرات نفت آن روزگار - را تسخیر کنند و آنچه در سارایوو اتفاق افتاد تنها بهانهای بود برای گشودن عقده چرکین حرص برای نفت!
جنگ جهانی دوم نیز جنگ نفت بود. حتی قبل از رژه سربازان رایش سوم در ورشو، هیتلر بهخوبی به وابستگی ماشین جنگی خود به نفت مطلع بود. به همین دلیل بلافاصله سربازان خود را به حوزههای نفتی رومانی گسیل کرد. از سوی دیگر مارشال رومل را واداشت که به محمولههای نفتی در کانال سوئز حمله کند. در واقع آلمانیها تلاش میکردند نفت ایران را تا سال ۱۹۴۱ و نفت روسیه را تا سال ۱۹۴۲ تحت کنترل خود بگیرند. همین که سربازان هیتلر در تسخیر منابع نفتی باکو ناکام ماندند، تانکهای آلمانی از کار افتادند، کارخانههای آلمانی بسته شدند، قطارها از حرکت باز ایستادند و شکست آلمان نازی آغاز شد. در واقع هنگامی که در هفت مه، آلمان تحت محاصره متفقین درآمد، آلمانیها آخرین بشکههای نفت خود را مصرف میکردند.
کشتیهایی که ژاپنیها در سال ۱۹۴۱ آنها را در پرلهاربور بمباران کردند، کشتیهایی بودند که روزولت قصد داشت بهوسیله آنها مانع تحویل نفت به ژاپنیها شود. جنگ ویتنام نیز جنگ نفت بود. در دهه ۱۹۲۰ بهدستور هربرت هوور که بعدها رییسجمهور آمریکا شد، مطالعاتی انجام گرفت که منجر به کشف نفت در سواحل جنوبی دریای چین شد. این منطقه نفتی، در محدوده هند و چین فرانسه - ویتنام فعلی - قرار میگرفت. بعد از آن بین شمال و جنوب بر سر بیرون کردن فرانسویها و تصاحب منابع نفتی ویتنام رقابت شدیدی در گرفت. بعد از تهاجم نیروهای بعثی در سال ۱۹۹۰ به کویت (کشوری با حدود ۳/۹درصد از ذخایر ثابت شده نفت در جهان)، ناگهان آمریکا و متحدانش که همگی وابستگی فوق تصوری به نفت دارند، متفقا نیروهای خود را گسیل داشتند و نگذاشتند این لقمه چرب و شیرین از گلوی متحد سابق خود - صدام حسین - پایین برود. آمریکا و غرب اگرچه به ظاهر به نام انسانیت و حقوق بشر به آزادسازی کویت اقدام کردند، اما هر صاحبنظر بیطرفی اذعان دارد که جنگ کویت یک «جنگ نفت» تمام عیار بوده است. در همان زمان این سوال در افواه عامه مطرح میشد که اگر کویت بزرگترین صادرکننده هویج بود باز آمریکا و متحدانش صرفا به خاطر حقوقبشر حاضر بودند وارد جنگ با عراقیها شوند؟! پاسخ روشن است. شاید صدام حسین اگر این جمله مرحوم جلال آل احمد که میگفت: در جهان فقط یک واقعیت وجود دارد و آن «گذر بیدردسر نفت به غرب است» (نقل به مضمون) را میدانست قبل از حمله به کویت تامل بیشتری میکرد. حمله به کویت یعنی وقفه در «گذر بیدردسر نفت»، گناهی نبود که غرب بتواند از آن به راحتی بگذرد.
البته غرب از دید منافع مادی، خود را در دستاندازی منابع نفتی محق میبیند. زیرا زندگی در غرب براساس مصرف نفت شکلیافته و برنامهریزی شده است. غرب حتی یک روز بدون میزان نفتی که هماکنون مصرف میکند نمیتواند به حیات خود ادامه دهد. آژانس بینالمللی انرژی پیشبینی کرده است که تقاضای نفت امسال حدود ۱/۲درصد افزایش مییابد، در حالی که ظرفیت تولید میتواند یکدرصد رشد داشته باشد. این بدان معنی است که حتی در حالت معمول نیز سال ۲۰۰۶ اولین سالی خواهد بود که میزان تقاضا از میزان عرضه پیشی میگیرد.
حال هرگونه تنش در خلیجفارس به ویژه دامنزدن به بحران هستهای ایران میتواند عواقب وخیمی را متوجه اقتصاد جهان، به ویژه غرب کند. غالبا وقتی سخن از مصرف نفت میشود، شنونده ناخودآگاه به مصرف بنزین و سوخت اتومبیلها، کشتیها و هواپیماها میافتاد در حالی که کاربرد نفت بسیار فراتر از آن چیزی است که یک فرد عادی بتواند حتی آن را تصور کند. در واقع هماکنون غربیها به ازای بازیافت هرتن کاغذ ۵/۲بشکه نفت، برای تولید یک پوشک بچه! NAPPY یک فنجان پر نفتخام و برای تولید یکتایر اتومبیل ۲۳لیتر نفتخام مصرف میکنند.
کشورهایی که بدون نفت حتی از پوشاندن فرزندان خود ناتوانند، خود را محق میدانند که به زور هم که شده منابع نفتی کشورهای دیگر را، حتی به قیمت کشتار هزاران نفر بیگناه، کنترل کنند. تخمین ذخایر نفت موجود در جهان بسیار مشکل است. به هرحال، ذخایر ثابت شده و قطعی نفت تا پایان سال ۲۰۰۴میلادی حدود ۱۱۸۹میلیارد بشکه تخمینزده شده است. تخمینا حدود ۷۰درصد از ذخایر اثبات شده نفتی در تملک کشورهای مسلمان است. در واقع دوسوم ذخایر اثبات شده نفت در ۵کشور عربستان ۲۶۳میلیارد بشکه (حدود ۲۵درصد کل ذخایر نفت)، ایران، عراق، کویت و امارات متحده عربی واقع شدهاند.
چرا مقاومت؟
خلیجفارس دربرگیرنده منابع عظیمی از نفت است که نقش بسیار مهمی را در اقتصاد جهانی ایفا میکند. اقتصادهای صنعتی مانند آمریکای شمالی، اروپا و نواحی غربی پاسیفیک، حجم عظیمی از نفت را برای تولید برق، حملونقل و گرمایش مصرف میکنند. اتکای روزافزون به نفت خاورمیانه، به این معنا است که هر گونه رویداد سیاسی در منطقه خلیجفارس میتواند پیآمدهای وخیمی بر عرضه نفت و قیمت آن داشته باشد. روشن است که هر گونه تحریم و یا عملیات نظامی بر علیه ایران اسلامی، دومین تولیدکننده بزرگ اوپک و دارنده ۱۱درصد ذخایر نفت جهان نمیتواند چشمانداز روشن و امیدوارکنندهای بهویژه بر قیمت نفت متصور نماید. هر وقفهای درنفت ایران، هر چند کوتاهمدت، قیمت نفت را به شدت افزایش خواهد داد. مقامات ایرانی هوشمندانه روابط خارجی خود را در زمینه نفت شکل دادهاند و این در واقع برگ برنده ایران است. ایران از نفت خود برای ایجاد یک شبکه روابط نزدیک سود برده که این کشور را در برآورده کردن نیازهایش مستقل کرده است. ایران ۴درصد نفت چین، ۷درصد نفت فرانسه، ۹درصد نفت کره، ۱۰درصد نفت ژاپن، ۱۱درصد نفت ایتالیا، ۱۴درصد نفت بلژیک، ۲۲درصد نفت ترکیه و ۲۴درصد نفت یونان را تامین میکند.
همین روابط خارجی است که دستاندرکاران بازارهای جهانی نفت را دچار واهمه و ترس کرده است.
انقلاب ایران در ۱۹۷۹ بزرگترین شوک نفتی تاریخ را ایجاد کرده و هماکنون شوک نفتی احتمالی از سوی ایران میتواند بسیار بزرگتر و موثرتر از شوک سال ۱۹۷۹باشد. شوک ناشی از سقوط شاه دستنشانده آمریکا باعث شد قیمت نفت به قیمت حدود ۸۰دلار در هر بشکه (به قیمتهای امروز) برسد در حالی که میزان وقفه در عرصه جهانی نفت فقط حدود ۴درصد بود. به هر حال بحرانی که در سال ۱۹۷۹ آغاز شده بود در سال ۱۹۸۱ به سه دلیل فروکش کرد.
۱ - عربستان سعودی با هدف کاهش قیمت نفت، تولید خود را به شدت افزایش داد.
۲ - از سایر نواحی با ثباتتر مانند دریای شمال، جریان جدیدی از نفت آغاز و به بازار تزریق شد.
۳ - ذخایر عظیمی از نفت از سوی دولتها و شرکتهای بزرگ نفتی به بازار سرازیر شد.
در ادامه شرح داده خواهد شد که شرایط جهانی بهگونهای است که راهحل مشابهی برای رویارویی با شوک احتمالی در سال ۲۰۰۶ وجود ندارد. زیرا عربستانسعودی در حال حاضر در بالاترین حد تولید نفت خود است و قادر بر تولید مازاد بر تولید فعلی نیست. در ضمن میدانهای نفتی دستنخوردهای مانند دریای شمال دیگر وجود ندارند که بتوان به آنها دل بست. سوم آنکه ذخایر نفتی کشورها فقط میتواند جوابگوی کمبود نفت بازار و ارضای تقاضاهای رفع نشده بازار در شرایط عادی باشد. این بدان معنا است که حتی در شرایط عادی و بدون در نظر گرفتن اقداماتی همچون تحریم و یا عملیات جنگی علیه ایران قیمت نفت به دلیل پیشی گرفتن تقاضای نفت بر میزان عرضه، به بالای ۱۰۰دلار صعود میکند. در واقع در چنین شرایطی قیمت ۱۰۰دلار به ازای هر بشکه یک تخمین خوشبینانه خواهد بود.
پرفسور استیگلیتز، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۱، میگوید: نفت در قیمتهای بشکهای۱۲۰ - ۱۰۰دلار موجب تغییرات اساسی در زندگی مردم جهان میشود. در این قیمتها فروش خودروها متوقف میشود و مردم فقیر با مشکلات واقعی حتی برای تامین گرمای مورد نیاز برای طبخ غذا روبهرو میشوند.(روزنامه ایران یکشنبه ۲۰/۱/۱۳۸۵ ص ۱۸). به عبارت دیگر نفت ۱۰۰دلاری باعث افزایش بیکاری و کاهش شدید سطح رفاه در جهان غرب میشود. ایران حدود ۸درصد نفت جهان را تولید میکند و این میزان آن قدر هست که بر قیمت بازار به راحتی تاثیرگذار باشد. البته ابزارهای ایران فقط محدود به تولیدات نفتی نمیشود.
باید به خاطر داشت که ایران کنترل کانال هرمز را نیز به دست دارد، جایی که حدود ۶۰درصد تانکرهای نفتی جهان هر روزه از آن تردد میکنند. این کانال شامل دو کانال کمعرض برای ورود و خروج تانکرهای نفتی است. کمترین پهنای تنگه هرمز حدود ۵۰کیلومتر است. بستن چنین کانالی کار مشکلی نخواهد بود. به هر حال آنچه مهم است آن است که حتی اگر ایران اقدام به بستن این کانال نکند، جو ناشی از التهابات روانی اثرات فوق تصوری بر بازار نفت بر جای خواهد گذاشت. نفت کشورهای ایران، عربستان، کویت، عراق، قطر و اماراتمتحده عربی از محل این کانال صادر میشوند.(باید توجه داشت همین مساله در مورد صادرات گاز طبیعی این کشورها نیز صادق است.)
توفانهای چند روزه ریتا و کاترینا موجب شدند که قیمت نفت به حدود ۷۰دلار هر بشکه افزایش یابد (بنا به گزارشهای مرکز ملی تحقیقات هواشناسی این نوع بلایای طبیعی در آینده جزو لاینفکی از زندگی مردم آمریکا خواهد شد. لذا شوکهای ناشی از چنین رخدادهای طبیعی نیز باید در محاسبات مربوط به قیمت نفت لحاظ شود).
با توجه به عرضه ۶۰درصد نفت از تنگههرمز سوال این است که آیا جهان تحمل کاهش ۶۰درصدی در صادرات نفت را خواهد داشت؟ بروز چنین واقعهای چه اثراتی بر دیگر کشورها مثلا انگلستان، به دنبال خواهد داشت؟
آمار نشان میدهد که در انگلستان حدود ۹۰درصد حمل و نقل هوایی، زمینی و دریایی با سوخت نفت انجام میگیرد ۹۰درصد کالاهای موجود در فروشگاهها و ۹۰درصد مواد غذایی به نوعی به نفت وابسته هستند.
پرورش یک راس گاو و تحویل آن به بازارهای مصرف به حدود ۶ بشکه نفت نیاز دارد. در حال حاضر بدون آنکه واقعه خاصی رخ داده باشد، کمبود عرضه نفت موجب کمبود انرژی در انگلستان، تورم و افزایش قیمت بنزین شده است. افرادی که گرمایش منزل خود را از طریق نفت تامین میکنند، هم اکنون دچار مشکل شدهاند و شرکتهای عرضه کننده قادر به تامین به موقع نفت مورد نیاز مشترکان خود نیستند.
سایر کشورها نیز کم و بیش موقعیتی مانند انگلستان دارند. مثلا در مورد چین باید توجه داشت که مصرف نفت در چین طی دهه گذشته چهار برابر شده است. چینیها ذخایر نفتی خود را در سال ۲۰۰۵معادل ۲۵درصد افزایش دادهاند و بنا به پیشبینی IEA مصرف نفت چین امسال حدود ۱۵درصد افزایش خواهد یافت.
نیاز روز افزون به نفت سبب شده است که چینیها ۴۸ قرارداد نفتی با ۲۰ کشور مختلف منعقد نمایند. در آسیا فقط چین نیست که به نفت وابسته است، کشورهایی مانند سنگاپور، تایوان، تایلند و مالزی نیز با یک رشد دو رقمی در مصرف نفت خود روبهرو هستند. چینیها در سال ۱۹۹۳، حدود ۷۰۰هزار اتومبیل و ۱۵میلیون موتور سیکلت داشتند. حال آنها ۷میلیون اتومبیل و بیش از ۱۰۰میلیون موتور سیکلت دارند، تقاضای چین همچنان رو به افزایش است.
در حال حاضر مصرف سرانه نفت چین ۷/۱ بشکه نفت است. این میزان در مکزیک ۷ بشکه است. به مقیاس مکزیک، چین روزانه به ۲۴میلیون بشکه نفت نیاز خواهد داشت. که این میزان از مصرف آمریکا نیز بیشتر است. این میزان حدود ۳۰درصد تقاضای جهانی نفت است. براساس گزارش IEA تقاضا در سالجاری بیشترین نرخ افزایش از سال ۱۹۸۰ به بعد را دارا خواهد بود. متوسط تقاضای جهان ۱/۸۸میلیون بشکه در روز است، که حدود ۲۰میلیون از این تقاضا به آمریکا تعلق دارد.
با در نظر گرفتن موارد فوق و نیز با در نظر گرفتن احتمال افزایش حملات تروریستی به تاسیسات نفتی کشورهای صادرکننده نفت میتوان قاطعانه اظهار داشت که حتی وقفه کوتاه مدت در بخشی از صادرات نفت شوک نفتی جدیدی را موجب خواهد شد و بازارهای جهانی را با بحرانی که در تاریخ ۱۵۰ سال گذشته بیسابقه است روبهرو خواهد کرد. این بحران که سایه مرگ بر کامیابی غرب را به دنبال خواهد داشت توسط دستاندرکاران صنعت نفت قابل پیشبینی بود، فقط زمان آن به ظاهر زودتر از زمان پیشبینی شده است. این بحران حدودا چند ماه دیگر رخ خواهد داد و غرب باید با نفت ارزانقیمت برای همیشه خداحافظی نماید. در واقع قیمت نفت از سال ۱۹۹۶ تا اکنون سهبرابر شده است.
بدون نفت آمریکا جسمی تنومند و عضلانی ولی بدون رمق خواهد داشت. فرعونی که حتی از راه انداختن اتومبیل، گرم کردن خانه، دروکردن گندم و تهیه نان و دوا و درمان خود ناتوان است چه رسد به تولید پلاستیک و مواد پتروشیمی. این یک سناریوی تخیلی نیست بلکه یک سناریو کاملا واقعگرایانه و محتمل است که نه فقط آمریکا بلکه دامنگیر کلیه کشورهای صنعتی مصرفکنندگان نفت خواهد شد.انگلیسیها هر سال ۳۰میلیون بشکه نفت میسوزانند. حدود ۹۰درصد از مواد شیمیایی که برای کشاورزی ساخت دارو و پلاستیک استفاده میشود، همه از نفت حاصل میشود. این مایع لزج و بدبو چیزی نیست که به سادگی بتوان جایگزینی برای آن پیدا کرد. شهرنشینی و هنجارهای آن موجب شده است که بسیاری از انسانها روزانه کیلومترها راه را برای رسیدن به محل کار و برگشت به منزل خود طی نمایند. برای ۶میلیارد انسان روی کره خاکی در حال حاضر ۷۰۰میلیون اتومبیل وجود دارد که هر اتومبیلی چهار برابر انسانها انرژی مصرف میکند.
* عضو هیات علمی دانشگاه خلیج فارس (بوشهر)
ادامه دارد
ارسال نظر