گفت و گوی دنیای اقتصاد با رییس اتاق بازرگانی ایران
خاموشی: محدودسازی اقتصادی خلاف شعار غربیهاست
اقدامات اتاق بازرگانی ایران برای کاهش فشارهای سیاسی غرب
اعتراض بخش خصوصی ایران در محافل بینالمللی
سحر شقاقی - رییس اتاق بازرگانی ایران از طرح دعوی در مورد فشارهای سیاسی غرب بر اقتصاد ایران خبر داده است.او می گوید مطابق اساسنامه اتاق بازرگانی بین المللی،بخش خصوصی ایران می تواند دراتاق بازرگانی بینالمللی طرح دعوی کند.علینقی خاموشی معتقد است فشارهای غرب بر اقتصاد ایران مغایر آن چیزی است که سازمان جهانی تجارت،ازآن به عنوان جریان آزاد تجارت یاد می کند. از اینرو بخش خصوصی ایران میتواند درمحافل بین المللی اقتصادی علیه فشارهای وارد شده بر اقتصاد کشور طرح دعوی کند.
آقای مهندس همانطور که پیش از این به اطلاع شما رساندیم، قصد داریم در مورد ریسک اقتصادی ایران و تاثیر فشارهای بینالمللی بر مراودات تجاری کشور گفتوگو کنیم.شما انسان صریحی هستید و به طور قطع میتوانید تصویری مبتنی بر واقعیت، از اقتصاد ایران ترسیم کنید. برای اینکه وارد مقوله ریسک سیاسی شویم، شما در مورد شرایط فعلی تجارت خارجی ایران، مقدمهای ارائه کنید تا به پرسشهای بعدی برسیم.
در حال حاضر، ژاپن بزرگترین شریک تجاری ایران است. در سال گذشته چیزی حدود 11میلیارد دلار میان ایران و ژاپن مراوده اقتصادی صورت گرفته است. حتما میدانید که ژاپن یکی از بزرگترین کشورهای واردکننده نفت است که بدون واسطه شرکتهای بزرگ، نفت وارد میکند.
در مورد مراوده با این کشور فکر میکنم با توجه به افزایش قیمت نفت، امسال شاهد رشد ارزش صادرات به این کشور باشیم.
در همین حال کشور چین هم مراودات زیادی با ایران دارد. فکر میکنم حجم مبادلات سال گذشته چین با ایران چیزی حدود 10میلیارد دلار بوده است.
باید این نکته را به خاطر داشته باشیم که رقم صادرات غیرنفتی ایران در بهترین حالت ممکن، بین ۱۱ تا ۱۲میلیارد دلار است.
بنابراین همچنان میبینیم که نفت، حجم بسیار قابل توجهی در سبد صادرات ایران دارد.
در تصویری که میخواهیم از وضعیت تجارت ایران ترسیم کنیم باید برای کشوری مثل امارات هم نقش قابل توجهی قائل شویم.
امارات عربی متحده در سالهای گذشته سکوی پرش کالاهای ایرانی بوده است.
البته کالاهای ایرانی در بازار امارات توزیع میشود و در حقیقت بازار امارات پایگاهی برای توزیع کالای ایرانی بوده است.
در عین حال باید از مراودات تجاری ایران با اتحادیه اروپا هم یاد کنیم.
اگر کل اروپا را در نظر بگیریم آنها اولین و بزرگترین طرفهای تجاری ما چه از نظر واردات و چه صادرات هستند، اما در تفکیک کشورها با فرانسه چیزی حدود ۴میلیارد یورو و با آلمان چیزی در حدود ۵میلیارد یورو مراوده تجاری داریم.
بنابراین میبینید که حجم تجارت خارجی ایران گسترده و قابل توجه است.
به عنوان رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران در مورد تاثیر بحث انرژی هستهای بر حجم تجارت ایران بگویید.
این موضوع طبیعی است که فشارهای ایالات متحده آمریکا بر تجارت خارجی ایران تاثیرگذار باشد. در حقیقت به دنبال خیزی که اتحادیه اروپا و ایالاتمتحدهآمریکا علیه مواضع ایران گرفتهاند، ما شاهد تخریب بخش زیادی از روابط اقتصادی ایران با دیگر کشورها بودهایم. به طور قطع آنها درصدد هستند که روابط اقتصادی ما را با فشارها و توصیههای سیاسی خود، تخریب کنند. به عنوان مثال آنها با کمک بانکهای خارجی، جریان گشایش اعتبار و فاینانس و دیگر منابع ارزی ایران را محدود کردهاند و در عین حال سعی کردهاند ریسک اقتصادی ایران را از طریق محدودسازی تامین ارزی منابع و دیگر کارکردهای اقتصادی، افزایش دهند. در همین شرایط بعضی از بانکها فراتر از این هم عمل کردهاند و در جهت توصیههای سیاسی آمریکاییها، قصد دارند ایران را در فشار اقتصادی قرار دهند.
در مجموع طرفهای اقتصادی ایران، بهرغم میل باطنی و منافع اقتصادی خود، منتظر ماندهاند تا در نهایت ببینند جریان کشمکشهای ایران با آمریکا و اتحادیه اروپا به کجا ختم خواهد شد.
پس احتمالا در طول این کشمکشهای سیاسی، نقش اتاقهای بازرگانی میتواند بسیار قابل توجه باشد. آیا از سوی شما اقدامی برای خنثی کردن اقدامهای سیاسی آمریکا صورت گرفته است؟
بله، ما همواره تلاش میکنیم که به شرکای تجاری ایران یادآوری کنیم که مخدوش شدن روابط تجاری، میتواند برای آنها هم زیان داشته باشد. گذشته از آن، ما همواره از طریق اتاقها و مراکز مختلف بینالمللی، اتاق ICC، اتاق اسلامی و دیگر مراکز اقتصادی رایزنیهای زیادی انجام دادهایم تا یادآوری کنیم که فشارهای سیاسی و محدودسازیهای اقتصادی، بر خلاف روندی است که غربیها برای جهانی شدن تجارت در پیش گرفتهاند.
از دید ما، طرفهای تجاری ایران باید از هر آفتی که جریان سالم و روان تجارت را مخدوش و آلوده میکند، دوری کنند. به همین دلیل مقامات اتاقهای بازرگانی ایران، همواره اعتراضهای شدیدی به سیاسیشدن موضوع تجارت خارجی با ایران داشتهاند. به اعتقاد ما جریان آزاد تجارت، در سایه مسائل سیاسی قرار گرفته است. مقامات اتاقهای بازرگانی ایران به نمایندگی از بخشخصوصی کشور، همواره اعتراضهای شدیدی به روندی که غربیها در پیش گرفتهاند، دارند و چنین اعتراضهایی را همواره در مجامع بینالمللی مطرح کردهاند.
آقای مهندس، آیا ایران، ابزاری برای فشار متقابل اقتصادی به غرب، در اختیار دارد؟
ما اگر ابزاری داشته باشیم، از آن برای فشار به دیگر کشورها استفاده نمیکنیم. در عین حال تلاش ما این است که مطابق اساسنامه تشکلهای بینالمللی اقتصادی، مثل آن چیزی که در اساسنامه اتاق بازرگانی بینالمللی (ICC) و سازمان تجارت جهانی و دیگر کنوانسیونها و سازمانها، پیشبینی شده است، نسبت به رفتار سیاسی غربیها که بر اقتصاد و جریان آزاد تجارت، سایه افکنده است، اعتراض کنیم. تلاشهای ما موفقیتآمیز هم بوده و تاثیر زیادی بر کاهش فشارهای اقتصادی بر ایران داشته است. به گونهای که استدلال نمایندگان بخشخصوصی ایران، اخیرا مورد توجه اعضای اتاق بازرگانی بینالمللی قرار گرفته و به زودی در دستور کار این مرکز بینالمللی اقتصادی قرار خواهد گرفت.
قرار بود که سیاستهای بازرگانی ایران به نحوی اعمال شود که فاصله بین صادرات و واردات کاهش پیدا کند و تراز بازرگانی بدون نفت ایران به صفر برسد. تا چد حد به این اهداف نزدیک شدهایم؟
ما همچنان، امیدواریم. اما تحقق این امر به مقدار بسیار زیادی بستگی به برداشتن موانع تولید دارد، اگر موفق شویم موانع تولید را برداریم و تولید را از لحاظ کیفیت و قیمت رقابتی کنیم، این هدف قابل دسترسی است، اما اگر در این کارها موفق نشویم، کار بسیار مشکلی است.
سیاستهای بازرگانی تا حدی بر روی این طرح تاثیرگذار است.
سیاستهای بازرگانی داخل بر روی این روند تاثیر دارند که اگر همه بر این باور باشند که همه ما موظف هستیم در تصمیمهای اقتصادی کاری میکنیم که هزینه تولید را پایین و کیفیت را بالا ببریم. ما الان وضعی داریم که بارهای خیلی زیادی بر دوش تولید میگذاریم که در کشورهای دیگر دنیا به این صورت نیست و در ایران این وضعیت باید تغییر کند.
فکر میکنید علت چیست؟ که این همه بار بر روی تولیدکنندگان است و شما در اتاق بازرگانی چه پیشنهادهایی را ارائه دادهاید؟
البته این برمیگردد به بیاطلاعی سیاستگذاران. اقتصاد ایران شرایط مناسبی برای رقابت آزاد و عادلانه ندارد.
بهترین راه این است که پیش برویم به سوی رقابتیشدن در همه زمینهها از لحاظ سیاستهای گمرکی و تعرفه واردات، سیاستگذاری نهادهای دولتی بر روی تولیدات، سیاستهای دستمزد، تعطیلات، پرداخت اضافهکاری، سیاست پرداخت شبکاری و کلا تمام سیاستهای دولتی داخلی، بهطور مثال ناچیز بودن دستمزدها نسبت به کار نیست به هزینه زندگی است، بلافاصله میگویم کارفرما باید طوری دستمزد بدهد که شخص به اداره زندگیاش بپردازد، اما این فکر وجود ندارد که در حال حاضر در کجای دنیا یک نفر کار میکند و مخارج پنجنفر را میپردازد، ما زمانی که ما میخواهیم شاخص هزینه خانوار را بررسی کنیم مبنا بر اساس یک خانواده ۴نفره است که یکنفر باید هزینه زندگی ۳نفر را بپردازد و این شاخص حداقل دستمزد است چون در اروپا که گاهی آینه تصمیمگیریهای ما قرار میگیرد زن و شوهر حتما باید کار کنند که امورات خانواده بگذرد.
دولت به خاطر اینکه تولید رونق پیدا کند گاهی تعرفههای گمرکی را بر روی یک کالا افزایش میدهد، نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا از تولید کننده به واسطه این سیاستها حمایت میشود؟
به نظر من این عمل خطا است و زمانی که تعرفهها را بالا میبرند، فقط کالا را گرانتر میکنند در صورتی که نباید کالا گران باشد. امکان وجود دارد این تز اقتصادی دریک دورهای درست بوده، اما درحال حاضر درها باز و رقیب ما نیز تولیدکننده خارجی است. ما زمانی میتوانیم رقابت کنیم که از لحاظ قیمت و کیفیت بتوانیم رقابت کنیم ولی راه رقابت با این کالاهای خارجی مسلما گذاردن تعرفه روی آنها نیست، زیرا فقط با این روش توانستهایم قیمت کالا را بالا نگه داریم و این به ضرر مصرفکننده است و این کار باعث میشود که پول از جیب مردم خارج و در نهایت وارد جیب دولت شود.
در حال حاضر بخشخصوصی با چه مشکلاتی روبهرو است، باید ببینیم اجزای تشکیلدهنده هزینه تولید چه چیزهایی است. بخش تولید از این ناراحت است که میگوید هزینه تولید بالا است و قیمت در بازار رقابتی مناسب نیست پس کالایما فروش نمیرود.
در این زمان دولت باید به کمک تولیدکننده بیاید و کاری کند که تولید ارزان تمام شود، یک سری مسائل اجتماعی وجود دارد که متکفل آن دولت است مانند بهداشت و درمان که متکفل آن دولت است.
اما در تولیدات، همه این وظایف را به عهده تولیدکننده میگذارند، زمانی که تمام مسائل به عهده تولیدکننده باشد کالاگران میشود، حالا اگر بخواهند کالا را ارزانکنند باید سوبسید بدهند.
دولت برای هر بخشی بودجه مشخصی را تعیین میکند فکر میکنید این بودجه تا چه حدی بر روی قیمتها تاثیر میگذارد؟
کسری بودجه باعث تورم میشود و تورم هم باعث گرانی کالا میشود و هر چه قدر شعار بدهیم که دولت باید کوچک شود، اما برعکس آن اتفاق میافتد و دولت روزبهروز بزرگتر میشود.
در بخش سیاست گذاری دولت چه اشتباهاتی انجام داده است؟
در سیاست خارجی زمانی که ما میخواهیم با کشورهای خارجی به فعالیت اقتصادی بپردازیم، مهمترین مسالهای که به ما کمک میکند تعامل صحیح با این کشورها است و بعد از لحاظ اقتصادی در حال حاضر اهرمهای تعامل با کشورها داشتن موافقتنامههای تجاری است که شامل موافقتنامههای تجاری، گمرکی، تجارت آزاد و تعرفه ترجیحی است که ما در حال حاضر فاقد تمام اینها هستیم در حالی که تمام کشورها به نحوی این توافقنامهها را با هم دارند یا به صورت دو جانبه یا بهصورت منطقهای یا جهانی، زمانی که آنها این توافقنامهها را دارند، زمانی که با یکدیگر معامله میکنند از شرایط ارزانتری برخوردارند و چیزی به آنها تحمیل نمیشود.
موانع کارآفرینی در ایران چیست؟
در حال حاضر سهلتر شده، اما خیلی هنوز با حالت عادی که بتوانیم ادعا کنیم قدرت جذبمان به نقطه مطلوب رسیده فاصله داریم و بهعنوان مثال هنوز از ثبات قوانین به اندازه کافی برخوردار نیستم. هنوز اجرای قانون در کشور ما نهادینه نشده و هنوز در مراکز تصمیمگیری اجتهاد تصمیم حاکم است و هنوز متاسفانه در خیلی از جریانات اجرایی نظریات شخصی اعمال میشود و میچربد بر نظریات قانونی و هنوز از لحاظ فکری در جامعه برای سرمایهگذار ارزش واقعی ایجاد نشده و هنوز فکر نمیکنیم که سرمایهگذار یک سرباز اقتصادی جامعه است. ما با دید یک سرباز به آنها نگاه نمیکنیم و اینها در مجموع باعث میشود بگوییم امنیت اقتصادی لازم در کشور حاکم نیست و هنوز ما در تصمیمگیریهای روابط کارمان مشکل داریم.
گاهی بیجهت از کارفرما حمایت میکنیم و گاهی از کارگر. در صورتی که مشکلاتی که داریم بیشتر به کارگاهها برمیگردد که اشتغال را در آن حفظ کنیم و هنوز نتوانستهایم جامعه را بهکار بیندازیم. در تقسیمبندی کار دنیا شاید بتوانیم بگوییم ایران جزو کشورهای رفاهطلب است که فقط میل به هزینه کردن دارد و به اندازهای که هزینه میکند حاضر نیست کار کند هنوز در کشور ما سود سرمایهگذاری در تولید به اندازه سود سایر فعالیتها نیست. هنوز سیستم مالیاتی ما چنگک را به راحتی به روی کسانی میزند که به طور مثال زمینی را گرفتهاند و یک واحد تولیدی ایجاد کردهاند که قابل دسترسی است و به دنبال کسانی که از هر راهی فرار میکنند نمیرود. چون این کار هزینهبردار است و زحمت دارد، اما آنها به راحتی قابلیت دسترسی دارند و مشکلی هم ایجاد نمیکنند.
آیا از لحاظ قانونی این قدر غنی هستیم که بتوانیم به اهداف خصوصیسازی دست پیدا کنیم؟
از این لحاظ نسبتا غنی هستیم. اگر سرمایهگذارانی که در داخل سرمایهگذاری کردهاند نشان دادند که وضعیتشان مناسب است، اول سرمایه ایرانیهای خارج از کشور را جذب میکنیم، اگر آنها نیز تست کردند و گفتند خوب است و راضی بودند آن وقت خارجیها میآیند. ما قوانین کاملی در این رابطه داریم، اما هنوز راهی را نرفتهایم که البته دولت نهم نیز بر روی این قضیه خیلی کار میکند، اما هنوز به آن نتیجه دلخواه نرسیده است.
نظر شما درباره بازار سرمایه ایران چیست و چگونه عمل میکند؟
بورس ما در دو سال گذشته به جایی رسید که سهام آن خیلی بادکنکی شد و متاسفانه در بد زمانی هم حبابها ترکیدند، درست در انتهای حکومت دولت قبل و آمدن دولت جدید که تا به حال نیز ادامه دارد و البته خوشبختانه از حالت نزولی آن جلوگیری شده، اما قیمتها هنوز قیمت واقعی آن نیست، چون به هرحال باید قیمت سهام به یک دلایل منطقی اقتصادی بالا برود و خیلی از سهامی که بالا رفت منطق اقتصادی پشت آن نبود و بعد ما آمدیم در همین مقطع قانونی بازار سرمایه را تصویب کردیم. آن وقت درست در شرایط و جابهجایی از قانون قبل به قانون جدید میخواهیم بورس را به کانون خصوصیسازی تبدیل کنیم که این هم خود یک تنگنایی برای بورس ایجاد کرده و خب تا بخواهد این قانون جدید با سازمان جدید راه بیفتد اشکالاتی هم به همراه خواهد داشت، اما بورس ما میتواند و باید محکمتر از اینها باشد و ما به طرف استحکام آن هم باید حرکت کنیم، حالا این قانون جدید چه نارساییهایی دارد چون خیلیها اعتقاد به نارساییها در این قانون دارند، اما خب قانون تازه تصویب شده و در حال حاضر نیز قابل اصلاح نیست. باید حداقل ۶ماه بگذرد تا اصلاحاتی روی آن انجام گیرد و امیدواریم نارساییهای آن
با اصلاحاتی که به شورای اسلامی میدهند برطرف شود.
نظر شما درباره نحوه عرضه سهام و قیمتگذاری آنها چیست؟
من خودم جزو منتقدان این قضیه هستم که نحوه عرضه صحیح نیست و قیمتگذاریها درست نیست چون قیمتگذاری سهام یک سرمایهگذاری است که رابطه مستقیم دارد با بازده آن سرمایه، اگر حجم سرمایهگذاری بالا باشد و بازده آن کم شود سرمایهگذاری از ابتدا غلط بوده است و آن ارزش سهام ارزش واقعی نیست. الان با این معضل در بخش خصوصیسازی روبهرو هستیم البته گفتن این حرف هم آسان نیست و انسان به خیلی چیزها متهم میشود چون کسانی که در خصوصیسازی هستند مواجه با این جریانند، که اگر بخواهند با قیمت واقعی ارائه کنند متهم به این میشوند که اموال عمومی را به حراج دادهاید، بله، چه بسا باید اموال عمومی به حراج رود تا به نقطه سربهسر اقتصادی برسد و تا این کار درست نشود قضیه خصوصیسازی بهطور کامل حل نمیشود، یعنی در زمانی که دو آلمان، متحد شدند و کارخانهای را که در آن شاید ۳۰۰۰میلیون دلار به نرخ روز سرمایهگذاری شده بود به ۲مارک واگذار کردند، آنها به خاطر برنامههای صحیح اقتصادی که دارند به این صورت عمل میکنند چون اما اگر بخواهیم همین را بفروشیم ۴۰۰دلار خرج کردیم، دلار ۷تومان را ضرب در قیمت جدید میکنیم، سود آن را هم حساب میکنیم و بعد
قیمت میدهیم این کار مسلما بازده مناسب ندارد و به خاطر اینکه مورد سوال و جواب قرار نگیرد این کار را انجام میدهند که ادعا نکنند که ارزان فروختهاند.
تکلیف بدهیهای کارخانههایی که فروخته میشود چه میشود؟
دولت بدهی آنها را قبول میکند، فقط شرط میکند با خریدار که کارخانه را حرکت بدهد به سمت جلو حتی وام نیز میدهد. لذا در آلمان زمانی که این کار صورت گرفت، چند نفر با اختیارات کامل تعیین شدند و تصمیم گرفتند تمام صنایع آلمانشرقی را تحت شرایطی که خودشان تشخیص میدادند بدون واهمه از هیچ کسی ظرف مدت ۲ سال خصوصی کردند ولی در ایران هنوز نظیر چنین هیاتی از طرف مجلس شورای اسلامی تعیین نشد.
نظر شما درباره قانون کار چیست؟
قانون کار باید طوری باشد که سیاست کاربر را در نظر بگیرد که اشتغال موجود حفظ شود و کمک کند به ایجاد اشتغال.
ارسال نظر