گروه تاریخ و اقتصاد: در این روز هوا مه داشت. باد شمالی نیز می‌آمد و قدری سرد بود. اگر فصل اوایل اسد بود هوا برودتی داشت که ما محتاج بالاپوش بودیم. از دره حوسکو حوالی صحرای کرند روانه شدیم این دره بسیار کم عرض بود. دو کوه مرتفع در اطراف داشت. بعد از چند فرسنگ طی مسافت به محلی رسیدیم که موسوم است به رسم رودبار در آنجا دره وسعتی پیدا کرد. راه فولاد محله بعد از یک فرسنگ و نیم مسافت که از کوه پلور می‌گذرد از این دره خارج می‌شود و از آنجا به سمت شمال می‌رود و از کنار دو تپه مرتفع عبور نموده به کوهی می‌رسد که بالا سر فولاد محله واقع شده و پانصد ذرع ارتفاع دارد. در عرض راه به قریب یک فرسنگ مسافت سیاه چادر است. در راه ایلات مازندرانی و غربال بندها و... منزل کرده‌اند و هر دسته مرتع جداگانه دارند. و از برای خود زراعت جو و گندم می‌کارند در این وقت همه مشغول جمع‌آوری محصول بودند. دو ساعت بعدازظهر وارد فولاد محله شدیم. ۹ ساعت راه آمده بودیم. فولاد محله ده معتبری است که قریب پانصد نفر جمعیت دارد. این ده در یک زمین مرتفع مدور واقع شده و اراضی اطراف آن همه زراعت می‌شود و آب قنات دارد. خانه‌های این ده همه سقف مسطح دارند و دیوارها از گل چینه ساخته شده است. در وسط ده خرابه یک برج قدیمی نمایان است. اطراف ده باغات بسیار است. یک باغ وسیع که درختان چنار کهن دارد موسوم به باغ سرتیپ. این باغ را ابراهیم خان سرتیپ حاکم هزار جریب بنا نموده است. هزار جریب در سمت شمال غربی ده واقع است. در حوالی فولاد محله دهی هویدا نبود و کوه‌های اطراف همه خشک بودند ولیکن از سمت شمال جنگل عظیم طبرستان نمایان بود. از فولاد محله کوه موسوم به شاهکوه مشاهده می‌شد. راه مستقیم از فولاد محله به چهار ده راهی است که از دره شرقی از راه چشمه علی دامغان می‌رود و راه دیگر از محاذی آن در دره تنگه سیری می‌رود و چون این راه غیرمستقیم در نزد علمای جغرافیا غیرمعمول بود، ما این راه غیرمعمول را انتخاب کردیم.

منبع: سفرنامه لیوتنان کلنل برسفرد لوات، از تهران تا استرآباد، ترجمه محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه، ۱۸۸۲ / ۱۲۶۱ شمسی