صنعت چاپ در قلمرو عثمانی و ترکیه
مسعود تاره کشور امروزی ترکیه در زمان حکومت عثمانیان، به جهت ارتباط مستقیم با اروپا، نخستین کشور اسلامی بود که با صنایع و فنون جدید، ازجمله صنعت چاپ، آشنا شد.
صنعت چاپ در میان ترکان «باسمه» و چاپخانه «باسمه‌خانه»، «مطبعه» و «طبعخانه» نامیده شده است (وقفی‌پاشا، 1/241؛ جودت، 1/ 69). فن چاپ کتاب با حروف چاپی، بسیار زود و تقریبا 40 سال پس از اختراع آن به قلمرو عثمانی راه یافت. گرچه چاپ با حروف عربی 233 سال پس از آن امکان‌پذیر شد. حکومت عثمانی هنگامی که از صنعت چاپ در اروپا آگاه شد، نه‌تنها از گسترش آن در قلمرو عثمانیان استقبال نکرد، بلکه دستور تحریم آن را نیز صادر نمود. سلطان بایزید در 890 ق/ 1485م با صدور فرمانی از مردم خواست که از خواندن کتاب‌های چاپی پرهیز کنند. سلطان سلیم اول نیز در 921ق/1515م حکم پدر را تمدید کرد (شیخو، 17؛ صابات، 23). افزون بر منع مطالعه کتاب‌های چاپی، کسانی که بدون اجازه به تاسیس چاپخانه دست می‌زدند، مجازات اعدام برایشان در نظر گرفته می‌شد (میستاکیدیس، 437؛ نزهت، 20). منع مطالعه کتاب‌های چاپی چندی نپایید تا اینکه در 996ق/ 1588م و در دوره سلطنت مراد سوم (982-1003ق/1574-1595م) دو تاجر ایتالیایی اجازه یافتند چند کتاب علمی را که با حروف عربی و در رم چاپ شده بود، در قلمرو عثمانی به فروش برسانند (EI2, VI/799؛ برای تصویر فرمان سلطان مراد در خاتمه کتاب تحریر الاقلیدس، که در ایتالیا چاپ شده است، ﻧﻜ: نزهت، 96). با این حال، مخالفت با چاپ کتاب در قلمرو عثمانی و به زبان‌های ترکی، عربی و فارسی تا زمان صدور اجازه برای فعالیت چاپخانه دارالسعاده همچنان ادامه داشت (شیخو، 17، 19؛ صابات، 24). شیخ‌الاسلام و مفتی اعظم عثمانی هم با انتشار کتاب‌های چاپی در میان مردم مخالف بود. بعدها که عثمانیان متقاعد شدند صنعت چاپ برای حیات علمی و فرهنگی جامعه مفید است، در کنار اجازه چاپ از سوی سلطان عثمانی، فتوای مفتی اعظم نیز درج می‌شد (نک‍: دنباله مقاله). چند عامل را برای استقبال نکردن نخستین عثمانیان از صنعت چاپ می‌توان برشمرد: نخست اینکه فواید صنعت چاپ برای آنان هنوز روشن نبود. گالان (1646-1715م) خاورشناس فرانسوی، نسخه‌ای چاپی از کتاب ابن‌سینا را که احتمالا قانون فی الطب بوده و در اروپا به چاپ رسیده بود، در استانبول دیده است. به گزارش او به‌رغم ارزانی قیمت آن به نسبت نسخ خطی، کسی خواستار خرید آن نبود و نسخه خطی را بر نسخه چاپی ترجیح می‌دادند (ص 29-30). دیگر آنکه رونق کار استنساخ و تذهیب کتاب ــ که افراد پرشماری از طریق آن امرار معاش می‌کردند ــ عامل دیگری برای استقبال نکردن از چاپ به‌شمار می‌رفت. این گروه با رواج صنعت چاپ عملا امکان امرار معاش نداشتند (نزهت، 13؛ صابات، 29). عامل دیگر مخالفت فقهای اهل سنت با انتشار کتاب چاپی بود. افزون بر این، مفتیان نگران اغلاط چاپی در متون دینی بودند و بیم آن داشتند که به قرآن مجید و کتاب‌های دینی تحریفی راه یابد یا به آنها بی‌احترامی شود (نزهت، همانجا؛ شیخو، 17؛ نیز نک‍: صابات، 23، که فراوانی کتاب‌های علمی نزد مردم را از نظر عثمانیان، عامل اختلاط علم و جهل دانسته است). به نظر می‌رسد که فقهای اهل سنت دست‌کم تا دو سده پس از آشنایی با چاپ، به نتایج فرهنگی و اعتقادی حاصل از دسترسی همگانی به کتاب‌های چاپی بدگمان بودند (نک‍: لویس، 41، که به نقل از یک فرانسوی، عقیده مسلمانان را درباره نسخ چاپی قرآن مجید ذکر کرده است). مدت‌ها گذشت تا به گفته جودت‌پاشا «ارباب تعصبه» متقاعد شدند که چاپ متون دینی اشکال ندارد و فقها با استناد به اصل فقهی «الامور تعتبر بمقاصدها» اجازه چاپ متون دینی و قرآن را صادر کردند (1/76؛ صابات، 27، 30). درواقع پناهندگان یهودی اسپانیایی که پس از 1492م به استانبول و سالونیک مهاجرت کرده بودند، نخستین چاپخانه را تاسیس و نخستین کتاب را در قلمرو عثمانی چاپ کردند. یهودیان برای تاسیس چاپخانه در 1493 یا 1494م از بایزید دوم (ﺣﻜ 1481-1512م) درخواست اجازه کردند و توانستند اجازه‌نامه‌ای برای چاپ کتاب در استانبول به دست آورند، مشروط بر آنکه به ترکی یا عربی کتاب چاپ نکنند (لویس، 50). بنا بر گفته لویس شیخو، پیش از آن، یک یهودی به نام ربی اسحاق جرسون، در 1490م توانست شماری متون دینی کمیاب یهودی را منتشر کند (ص 17، 19؛ برای فهرستی از متون یهودی چاپ‌شده در استانبول، نک‍: همو، 18- 19). یک سده پس از آغاز فعالیت این چاپخانه در استانبول، در اوایل سده 11ق/17م، چاپخانه‌های یهودی دیگر در شهر سالونیک تاسیس شد که امروزه در خاک یونان قرار دارد و دومین مرکز تجمع یهودیان مهاجر به عثمانی بوده است. سلیمان فرانکو از مهم‌ترین ناشران یهودی بود که در 1048ق/ 1638م چاپخانه‌ای را در استانبول تاسیس کرد. این چاپخانه را ابراهیم فرزند سلیمان تا 1094ق/1683م اداره می‌کرد (شاو، 107؛ نوری، 34). نسخه‌ای از ترجمه عربی تورات با حروف عبری در چاپخانه یهودیان به چاپ رسید (صابات، 24). چاپخانه‌های یهودیان به مدت 3 سده به فعالیت خود ادامه دادند (شیخو، 17- 18؛ عفاص، 18). پس از آنکه در 1709م ابراهیم فرزند داوود و یومتو کانپیلاس چاپخانه‌ای تاسیس کردند، شمار بیشتری از متون دینی یهود به چاپ رسید. چاپخانه دیگری هم در 1122ق/1710م در استانبول به چاپ آثار یهودیان پرداخت. آخرین چاپخانه یهودی در استانبول در 1154ق/1741م تعطیل شد (شاو، همانجا). ارمنیان دومین گروه اقلیت دینی بودند که پیش از مسلمانان تُرک به چاپ کتاب‌های مذهبی خود اقدام کردند. کشیشی ارمنی به نـام آپکار سیواسـی ــ کـه در ونیز فن چاپ را آموخته بود ــ توانست در 975ق/ 1567م چاپخانه‌ای در استانبول برپا کند (عدنان آدیوار، 146؛ آلتونتک، 192). ارمنیان به اندازه یهودیان از سوی دولت عثمانی حمایت نمی‌شدند، حتی در 1110ق/ 1698م تجهیزات چاپخانه‌ای که وارد کرده بودند، به امر سلطان عثمانی و به‌دست ینی‌چریها تخریب شد (میستاکیدیس، 437). در 1037ق/1627م، نیکودیموس متاکساس، کشیش ایتالیایی، چاپخانه‌ای یونانی تاسیس کرد که تجهیزات آن را از انگلستان خریداری کرده بودند. نخستین اثر چاپخانه او کتابی با عنوان «یهودیلر علیه‌ینده کوچُک رساله» (= رساله‌های کوچک علیه یهودیان) نام داشت (عدنان آدیوار، نیز لویس، همانجا؛ صابات، 30). منع چاپ کتاب با حروف عربی و به زبان‌های ترکی، عربی و فارسی تا اوایل سده 12ق/ 18م ادامه یافت. محمد افندی، مشهور به چلبی یرمی‌سَکیز (= چلبی بیست و هشتم)، در 1132ق/ 1720م از سوی صدراعظم ابراهیم‌پاشا به‌عنوان سفیر عثمانی به دربار لوئی پانزدهم (سل‍ 1715-1774م) فرستاده شد. محمد افندی را پسرش سعید چلبی در پاریس همراهی می‌کرد. سعید چلبی که بعدها به مقام صدراعظمی رسید، در مدت اقامت در پاریس به اهمیت صنعت چاپ پی برد و پس از بازگشت به وطن، با همفکری و یاری یک نومسلمان به نام ابراهیم متفرقه (ﻫ م) درصدد دریافت اجازه برای تاسیس چاپخانه برآمد (جودت، 1/74). ابراهیم متفرقه که در کالج مذهبی پروتستان تحصیل کرده بود، در دوره نوجوانی به اسارت عثمانیان درآمد. او پس از پذیرفتن اسلام، نام ابراهیم را برگزید و بنا بر علاقه‌ای که به مسائل مذهبی داشت، رساله‌ای به نام رساله اسلامیه در رد مسیحیت نوشت. اثر او مورد توجه صدراعظم ابراهیم‌پاشا قرارگرفت و با سمت «متفرقه‌گی» (سفیر مخصوص صدراعظم در حکـومت عثمـانی، نک‍: پاکالین، II/637-638؛ نیز قس: دباس، 112) به فعالیت سیاسی پرداخت. ابراهیم متفرقه در 1726م برای نشان دادن اهمیت صنعت چاپ، رساله‌‌ای با نام وسیله الطباعه نوشت و به ابراهیم‌پاشا تقدیم کرد (شیخو، 19-20). رساله موجز او برای حکومت عثمانی، که بیش از این امکان مقاومت در برابر چاپ را نداشت، اقناع‌کننده بود. مولف با تاکید بر فواید و ویژگی‌های آثار چاپی، همچون امکان تنظیم فهرست‌ها در اول و آخر کتاب، ارزانی قیمت کتاب‌های چاپ‌شده در قیاس با کتاب‌های خطی و امکان تاسیس کتابخانه‌های بزرگ در شهرها، به‌ویژه نقش اجتماعی و فرهنگی کتاب را نیز یادآور شده بود. وی در رساله خود آشنایی با جغرافی، روش‌های سازمان‌دهی و راهبرد نظامی و آگاهی از علوم دریایی را که از طریق انتشار کتاب در این زمینه‌ها امکان‌پذیر می‌شد، از جمله فواید انتشار کتاب‌های چاپی بر شمرده بود (عدنان آدیوار، 146-147؛ کین‌راس، 391). البته، نیاز به کتاب چاپی هم در میان عثمانیان بیشتر شده بود. پچوی که بیش از 70 سال قبل از تاسیس نخستین چاپخانه ترک در استانبول درگذشت، درباره صنعت چاپ می‌نویسد که به‌رغم دشواری در کار حروف‌چینیِ کتاب، تکمیل کردن آن از استنساخ همان کتاب کمتر وقت می‌برد (1/107). سرانجام با تلاش‌های سعید افندی و ابراهیم متفرقه، در ذیقعده 1139/ ژوئن 1727، مقاومت علما و حکومت عثمانی در برابر چاپ به پایان رسید و شیخ الاسلام عبدالله افندی فتوایی را مبنی بر جواز چاپ کتاب صادرکرد. این فتوا به همراه درخواستی که به امضای صدراعظم ابراهیم‌پاشا رسیده بود، به باب عالی فرستاده شد و با دستخط سلطان عثمانی تایید شد. در متن فتوا اجازه چاپ کتاب در موضوعات لغت، منطق، حکمت و علم هیات صادر شد و در «دستخط همایونی» به استثنای کتاب‌های فقهی، کلامی، تفسیری و علم حدیث، سایر موضوعات برای چاپ آزاد اعلام شد (جودت، شیخو، همانجا؛ کین‌راس، 390؛ برای متن فرمان سلطان، نک‍: نزهت، 102-103؛ بـرای متن فتوای شیخ‌الاسلام، نک‍: همو، 101). چاپخانه ابراهیم متفرقه و سعید افندی تجهیزات لازم را از چاپخانه‌های اقلیت‌های مذهبی فعال در کشور تامین کرد و در 2 سال نخستین فعالیت خود، توانست حروف چاپی لازم را آماده و نخستین اثر را چاپ کند. چاپخانه بعدها از کشورهای فرانسه و انگلیس لوازم چاپی خرید، حتی چند متخصص آلمانی چاپ را استخدام کرد (جودت، 1/75؛ لویس، 51-52). کسانی همچون اسحاق افندی، قاضی سابق استانبول و موسی افندی، شیخ مولوی‌خانه قاسم‌پاشا کار بررسی آثار چاپی را برعهده گرفتند (جودت، همانجا). چاپخانه پس از تجهیز و آماده‌سازی، چاپ کتاب‌هایی را شروع کرد که اغلب درباره تاریخ، جغرافیا و زبان بود و مخاطب بیشتری داشت. نخستین کتابی که در 1141ق/ 1728م به چاپ رسید، ترجمه صحاح جوهری، فرهنگ لغت عربی، در دو جلد، ترجمه محمد افندی وانقولی به ترکی با نام لغت وانقولی بود و هر نسخه آن 35 قروش عثمانی به فروش ‌رسید (همانجا؛ میستاکیدیس، 438) و پس از آن چند اثر دیگر، ازجمله تحفه الکبار فی اسفار الابحار حاجی‌خلیفه (استانبول، 1141ق)، تاریخ مصر قدیم، تالیف سهیلی (استانبول، 1141ق) و تاریخ مصر جدید از همین مولف (استانبول، 1141ق) به چاپ رسید. سال بعد 4 اثر ترکی به نام‌های تاریخ تیمور لنگ، تاریخ مصر، تاریخی هندی غربی و تاریخ سیاح (درباره تاریخ آمریکا و تاریخ جنگ افغان در 1730م) به چاپ رسید (شیخو، 20-21). چاپخانه ابراهیم متفرقه دارالسعاده (در متون ترکی: درِ سعاده) نام داشت (جودت، 1/73؛ شیخو، 19)، اما نام چاپخانه در کتاب‌های چاپ شده، به صورت‌های «دارالطباعه ماموری»، «ابراهیم متفرقه طبعی»، «متفرقه مطبعه‌سی»، «مطبعه عامره» و «المامور مطبعه‌سی» آمده است (نک‍: اوزگه، صفحات عنوان کتاب‌ها ذیل آثار منتشر‌شده در سال‌های 1141 و 1142ق). ابراهیم متفرقه پیش از چاپ کتاب، چند نقشه، ازجمله نقشه دریای خزر و دریای سیاه را به دو زبان ترکی و فرانسوی به چاپ رساند (شیخو، 21). ابراهیم متفرقه در 1158ق/ 1745م درگذشت. پس از مرگ او قاضی ابراهیم افندی در 1168ق مسوول چاپخانه شد و یکسال بعد، چاپ دوم صحاح جوهری را منتشر کرد (جودت، 1/75). چاپخانه‌ ابراهیم متفرقه از آن پس به مدت 29 سال از کار باز ایستاد (کین‌راس، 392). در آن ایام حکومت عثمانی به‌دلیل گرفتاری‌های سیاسی مجال آن نداشت که به فکر گسترش چاپ باشد (جودت، شیخو، همانجا؛ عفاص، 19). در 1198ق/ 1783م با بازگشایی چاپخانه، چند اثر ازجمله: تاریخ صبحی، تاریخ غربی، اصول معارف فی ترتیب معسکر، اعراب الکافیه و دو رساله درباره دامپروری و علوم نظامی، ترجمه قوانین ملاحه و اصول معارف فی‌ترتیب الاساطین به چاپ رسید که برخلاف آثار چاپی ابراهیم متفرقه، به‌دلیل فرسودگی حروف چاپی، از کیفیت خوبی برخوردار نبودند (جودت، 1/76؛ شیخو، همانجا). اغلب آثاری که در چاپخانه دارالسعاده به چاپ رسید، به زبان ترکی بود و به گفته شیخو، آثار عربی و فارسی نیز در میان آنها دیده می‌شد. زمانی که در اوایل سده 20م چاپخانه‌های استانبول پرشمار شد و رونق گرفت، بر شمار کتاب‌های چاپی عربی افزوده و اجازه نشر کتاب‌های دینی صادر شد (همو، 22). در دوره سلطان سلیم سوم (1203-1222ق/ 1789-1807م) کار چاپ از نو رونق گرفت، حروف جدید با نظارت عبدالرحیم افندی قالب‌ریزی شد و چاپخانه‌های جدید در اسکودار، ازمیر، قمبره‌خانه (خمبره‌خانه) برپا گردید (جودت، همانجا؛ شیخو، 21-23؛ صابات، 27). افزون بر چاپ آثار ترکی، شمار کتاب‌های عربی که از 1800 تا 1830م به چاپ رسید، به 40 عنوان رسید. از چاپخانه‌ای در استانبول که در 1830م از اشکودر (اسکوتاری) در آلبانی امروزی آورده شده بود، گزارشی در دست است. ساختمانی نسبتا بزرگ برای این چاپخانه درنظرگرفته شده بود که سابقا حمام عمومی بود. کارگران در سالنی مجزا کار تصحیح را به صورت نشسته انجام می‌دادند. چهار دستگاه چاپ که از پاریس خریداری شده بود، در سالن دیگری که نسبتا پرنور و وسیع بود، قرار داشت. در گوشه دیگر این سالن چهار دستگاه حروف‌چینی بود. حروف چاپی در پایتخت ریخته می‌شد و کاغذ چاپ را از ایتالیا وارد می‌کردند. بااین‌حال، وسعت کار چاپ کتاب به نسبت گستردگی امپراتوری عثمانی، بسیار محدود بود (همو، 29). چاپگران از تجهیزات جدید چاپ که در اروپا استفاده می‌شد، به‌کلی بی اطلاع بودند (همو، 30). جودت پاشا
(د ۱۳۱۳ق/۱۸۹۵م) درباره چگونگی کار چاپخانه‌ها اطلاعاتی را نقل کرده است. او می‌نویسد: برخلاف کتاب‌های خطی که استنساخ هر جلد آن تا سه ماه وقت می‌گرفت، حروف‌چینی دقیق و بی‌غلط یک کتاب بزرگ، بیش از ۲۰ روز زمان نمی‌برد (۱/ ۶۸). کیفیت حروف، نکته‌ای بود که جودت‌پاشا در تاریخ خود (۱/۷۶) به آن اشاره کرده است. در ۱۲۴۸ق/۱۸۳۲م نخستین روزنامه ترک با عنوان تقویمی وقایع در استانبول به چاپ رسید (طرازی، ۱/۳۲). در ۱۲۷۳ق/ ۱۸۵۷م نظام نامه‌ای از سوی حکومت عثمانی برای چاپخانه‌های موجود در قلمرو عثمانی تنظیم شد. ماده اول این نظام‌نامه دستور می‌داد هرکس که قصد تاسیس چاپخانه را دارد، باید چگونگی و برنامه خود را به اطلاع مجلس معارف و ضبطیه برساند و از صدراعظم اجازه کتبی بگیرد (صابات، همانجا). در ۱۲۷۷ق/ ۱۸۶۰م برای نخستین بار نشریه‌ای هفتگی به نام الجوائب در چاپخانه سلطانیه استانبول به چاپ رسید. این نشریه تا ۱۰ سال در چاپخانه سلطانیه و پس از آن در چاپخانه‌ای اختصاصی چاپ می‌شد (همانجا؛ طرازی، ۱/۹۷، ۲/۴).
مآخذ: پچوی، ابراهیم، تاریخ، استانبول، ۱۲۸۳ق/ ۱۸۶۶م؛ جودت، احمد، تاریخ، استانبول، ۱۳۰۹ق؛ دباس، انطوان قیصر، تاریخ الطباعه العربیه فی المشرق، بیروت، ۲۰۰۸م؛ شیخو، لویس، تاریخ فن الطباعه فی الشرق، بیروت، ۱۹۹۵م؛ صابات، خلیل، تاریخ الطباعه فی‌الشرق العربی، قاهره، ۱۹۶۶م؛ طرازی، فیلیپ، تاریخ الصحافه العربیه، بیروت، ۱۹۱۳م؛ عفاص، بهنام فضیل، تاریخ الطباعه والمطبوعات العراقیه، بغداد، ۱۹۸۵م؛ کین‌راس، پ. ب.، قرون عثمانی، ترجمه پروانه ستاری، تهران، ۱۳۷۳ش؛ نزهت، سلیم، تاریخ الطباعه فی ترکیا، ترجمه سهیل صابان، ریاض، ۱۴۱۳ق/ ۱۹۹۳م؛ نوری نعیمی، احمد، الیهود والدوله العثمانیه، بغداد، ۱۴۱۱ق/ ۱۹۹۰م؛ وقفی پاشا، احمد، لهجه عثمانی، استانبول، ۱۲۹۳ق.