ناصر، مصر و مساله انگلیس
گروه تاریخ اقتصاد - آنتونی ایدن، نخستوزیر انگلیس در ایران در سالهای ۴۵-۱۹۳۵ و ۵۷-۱۹۵۱ در خاطراتش، تلاش و اصرار دولت را برای به دست آوردن موقعیت ویژه در خاورمیانه و حفظ کانال سوئز چنین به تصویر میکشد: «دولت نظر داد که منافع اساسی ما باید در این ناحیه حفظ شود و برای این کار، اگر نیاز افتد، اقدام نظامی صورت گیرد و گفت که برای رسیدن به این هدف، باید تدارک لازم فراهم آید و قصور و کوتاهی در حفظ کانال سوئز به صورت یک ترعه بینالمللی، ناگزیر به آنجا خواهد انجامید که تمامی منافع و اموال و دارایی ما در خاورمیانه یک یک از دست رود و نظر داد که حتی اگر دولت علیا حضرت ملکه مجبور شود و به تنهایی اقدام کند، در به کار بردن زور و قوه قهریه به منظور حفظ وضع و موقع خویش، تعلل و درنگ به خود راه نخواهد داد.
گروه تاریخ اقتصاد - آنتونی ایدن، نخستوزیر انگلیس در ایران در سالهای ۴۵-۱۹۳۵ و ۵۷-۱۹۵۱ در خاطراتش، تلاش و اصرار دولت را برای به دست آوردن موقعیت ویژه در خاورمیانه و حفظ کانال سوئز چنین به تصویر میکشد: «دولت نظر داد که منافع اساسی ما باید در این ناحیه حفظ شود و برای این کار، اگر نیاز افتد، اقدام نظامی صورت گیرد و گفت که برای رسیدن به این هدف، باید تدارک لازم فراهم آید و قصور و کوتاهی در حفظ کانال سوئز به صورت یک ترعه بینالمللی، ناگزیر به آنجا خواهد انجامید که تمامی منافع و اموال و دارایی ما در خاورمیانه یک یک از دست رود و نظر داد که حتی اگر دولت علیا حضرت ملکه مجبور شود و به تنهایی اقدام کند، در به کار بردن زور و قوه قهریه به منظور حفظ وضع و موقع خویش، تعلل و درنگ به خود راه نخواهد داد. این عقیده تزلزلناپذیر ما بود. دو سه روز قبل از تاریخی که قرار بود کنفرانس (لندن) تشکیل شود، ناصر نطق دشنام آمیزی که دیگر برای ما عادی شده بود، ایراد کرد. او جهان آزاد را به «امپریالیزم و آشامیدن خون ملتها» متهم نمود و بینالمللی شدن کانال را یک «توطئه» توصیف کرد. وی بار دیگر کوشید تا عالم عربی را علیه غرب برانگیزد: «یک روز پس از ملی کردن کانال سوئز از جهان عرب صدا برخاست که «نام این ترعه، سوئز نیست، ترعه اعراب است. ناسیونالیزم عربی، رفتهرفته به شکل کامل خویش و به بهترین صورت خود، نمودار میگردد. پشتیبانی پادشاهان و رهبران عرب از مصر، آغاز گشته است.» این موضوع حقیقت نداشت و آرزویی بیش نبود. بنا به اطلاعاتی که در دست داشتیم، چندین دولت عربی از این موضوع در هراس بودند که مبادا به ناصر اجازه داده شود آنچه را تاراج کرده است در ببرد. اگر اکنون کار او به سختی سد نمیشد، امکان داشت که آرزوهای او بهای استقلال ملل شرق میانه و آفریقا، تا اندازه زیادی عملی گردد و به تحقق پیوندد. در این اثنا، در مسکو آقای شپیلف وزیر امور خارجه اتحاد شوروی با سفیر ما (سر ویلیام هیتر) گفتوگوهایی میکرد. از این گفتوگوها بسیار خشنود بودم. دولت شوروی، منافع مخصوص ما را در خاورمیانه تشخیص میداد، ظاهرا مارشال بولگانین و آقای خروشچف، مذاکراتی را که اوایل آن سال در داونینگ استریت کرده بودیم به خاطر آورده بودند.» منبع: خاطرات ایدن، ترجمه کاوه دهقان
ارسال نظر