تشکیل کنسرسیوم نفت بعدازکودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲
علی جان مرادی جو- در نیمه آوریل ۱۹۵۴ کنسرسیوم شرکتهای عامل نفت تشکیل شد. عدهای قرارداد نفت با کنسرسیوم درشهریور۱۳۳۳ را علت واقعی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ میدانند. در واقع، ازدیدگاه شرکت سابق نفت ایران و انگلیس و سایرشرکتهای بزرگ نفتی آمریکایی و اروپایی تنها راه پایان دادن به بحران نفت ایران، سرنگون کردن دولت قانونی دکتر مصدق و فراهم کردن زمینه انعقاد قرارداد بود. بنابراین کابینه زاهدی که پس از کودتا به سرکارآمد، پای مذاکره نشست و زیر قرارداد نفت را امضا کرد.
پس از انجام کودتا، شاه شخصا کنترل سیاست خارجی را در دست گرفت و به دلیل بروز بحرانهای اقتصادی و قطع جریان نفت و فشارهای بینالمللی، دولت زاهدی درصدد برآمد تا زمینههای لازم و مناسب را برای استقرار روابط مجدد با بریتانیا فراهم آورده و برای حل دشوار نفت راه چارهای بیندیشد.
علی جان مرادی جو- در نیمه آوریل ۱۹۵۴ کنسرسیوم شرکتهای عامل نفت تشکیل شد. عدهای قرارداد نفت با کنسرسیوم درشهریور۱۳۳۳ را علت واقعی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ میدانند. در واقع، ازدیدگاه شرکت سابق نفت ایران و انگلیس و سایرشرکتهای بزرگ نفتی آمریکایی و اروپایی تنها راه پایان دادن به بحران نفت ایران، سرنگون کردن دولت قانونی دکتر مصدق و فراهم کردن زمینه انعقاد قرارداد بود. بنابراین کابینه زاهدی که پس از کودتا به سرکارآمد، پای مذاکره نشست و زیر قرارداد نفت را امضا کرد.
پس از انجام کودتا، شاه شخصا کنترل سیاست خارجی را در دست گرفت و به دلیل بروز بحرانهای اقتصادی و قطع جریان نفت و فشارهای بینالمللی، دولت زاهدی درصدد برآمد تا زمینههای لازم و مناسب را برای استقرار روابط مجدد با بریتانیا فراهم آورده و برای حل دشوار نفت راه چارهای بیندیشد.آمریکا و انگلستان نیزکه هم از بابت جریانات سیاسی و هم از بابت وضع اقتصادی ایران شدیدا نگران بودند درپی یافتن راهحل رضایت بخش برآمدند. نه تنها دولت انگلستان وشرکت نفت ایران و انگلیس، بلکه دولت آمریکا وشرکتهای بزرگ نفتی آمریکایی نیزمایل بودند، در صورتی که تغییری در سیاست ایران ببینند، تسهیلات اقتصادی بازرگانی ومالی مختلفی را برای ایران قائل شوند.
بنابراین آمریکا، علاوه بر وعده کمکهای مستقیم، تعهد کرد که طرفین ناراضی را برای گفت وگو درباره یک راهحل سریع به هم نزدیک کند. دولت آمریکا در۱۴ شهریور۱۳۳۲ باپرداخت مبلغ ۴۵ میلیون دلارکمک اقتصادی فوری بلاعوض دراختیاردولت ایران گذارد. دولت ایران ۴۵ میلیون دلار کمک مالی آمریکا را ناکافی دانسته و خواهان کمکهای مالی بیشتری از آمریکا بود.
ازسوی دیگرآمریکا مایل نبود با اعطای کمکهای بیشترباعث طولانیتر شدن مذاکرات نفت بشود و میخواست هرچه زودتر ایران به علت نیاز مالی قرارداد نفت را امضا کند. مقامات رسمی آمریکا آشکارا اعلام کردند تازمانی که دولت ایران قرارداد نفت رابا کنسرسیوم بینالمللی امضا ومجلسین آن را تصویب نکنند، دیگردیناری نخواهند پرداخت. دولت انگلستان نیزحل بحران نفت را مشروط به تجدید روابط سیاسی دوکشورکرده بود که از آخرمهرماه ۱۳۳۱ قطع شده بود.آمریکاییها برای بهرهبرداری از وضعیت پیش آمده هربرت هوور مشاورنفتی آیزنهاور را روانه ایران ساختند. اولین مانعی که باید از پیش پا برداشته میشد، تجدید روابط سیاسی میان طرفین اختلاف بود. هوور میدید که بهترین روش این است که آمریکا باعنوان کردن منافع نفتی خود در ایران،در واقع حدفاصلی را میان نظرات ایران وانگلیس به وجود آورد.آمریکا باید ضمن پذیرش حقوق قبلی شرکت سابق نفت درایران،خود به عنوان یک شریک نیرومند وارد صحنه بشود و شاید هم از دیگران مثلا فرانسویها و هلندیها دعوت کند تا به این صف بندی جدید بپیوندند، هدف ازتشکیل کنسرسیوم ویک چنین راه حلی این مزیت را داشت که:
- آمریکا را به عنوان شریک اصلی ونیرومند وارد صحنه نفتی ایران میکرد.
- ایراد ایرانیان را به بازگشت مجدد شرکت نفت ایران و انگلیس ازبین میبرد.
- جذب نفت تولیدی جدید ایران را در بازارهای بینالمللی فراهم میساخت.
- همچنین حمایت از امتیازات موجود را در این منطقه ممکن میکرد.
- سرانجام مذاکرات ایران و انگلیس با وساطت دولت سوئیس در۱۴ آذر ۱۳۳۲ به نتیجه رسید و روابط سیاسی بین دوکشور مجددا برقرار شد.
سپس هوور در۱۷ آذر۱۳۳۲با مهارت، مذاکرات مربوط به موضوع نفت را با کمک لویی هندرسن سفیر آمریکا در ایران با دولت زاهدی به سوی تشکیل یک کنسرسیوم بینالمللی که کمپانیهای نفتی آمریکایی درآن نقش عمدهای داشتند رهبری کرد. وبالاخره راه حل نهایی برای حل مشکل نفت ایران با گردهمایی همه غولهای نفتی به عنوان تشکیل کنسرسیوم بود.در نتیجه در۲۸ آذر ۱۳۳۲ به این توافق رسیدند که نفت ایران را به طورآزمایشی به بازارهای جهانی جاری کنند، اما مساله سهم انگلستان مانع از این کارشد، زیرا انگلستان میخواست ۴۴ درصد ازمجموع سهام کنسرسیوم را در دست داشته باشد. اما آمریکا پیشنهاد ۴۰ درصد را میکرد و میگفت چون شرکت نفت ایران وانگلیس درنظر ایرانیان مظهرسلطه خارجی و بسیار منفور است، نباید سهم آن بیشتر از دیگران باشد. بالاخره انگلیسیها به ۴۰ درصد رضایت دادند که بازهم بزرگترین سهم در کنسرسیوم به شمار میرفت زیرا:
- اولا آن را به تنهایی در دست داشتند وحال آنکه ۴۰ درصدی که به آمریکاییها اختصاص یافته بود، بین ۵ کمپانی بزرگ نفتی به میزان هرکدام ۸ درصد تقسیم میشد.
- ثانیا شرکت نفت بریتانیا درشرکت هلندی «رویال داچشل» نیزسهامدار بود و از۱۴ درصد سهامی که به شرکت مزبوراختصاص یافته بود بهرهمند میشد و به این ترتیب، کنسرسیوم بینالمللی نفت مرکب از۵ شرکت آمریکایی، استاندارد نیوجرسی، استاندارد کالیفرنیا، سرکانی، موبیل و شرکت نفت تگزاس با ۴۰ درصد سهام هر یک با ۸درصد سهام وشرکت نفت بریتانیا به تنهایی با ۴۰ درصد سهام، شرکت هلندی رویال داچ شل با ۱۴ درصد سهام و شرکت نفت فرانسه با ۶ درصد سهام بود.پس از انجام مذاکراتی طولانی و پیچیده، قراردادی بین دولت ایران و کنسرسیوم بینالمللی نفت تنظیم شد.
فهرست منابع:
۱- پیترآوری، تاریخ معاصرایران، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، سه جلد، تهران: موسسه مطبوعاتی، عطایی، ۱۳۶۹.
۲- ایرج ذوقی، مسائل سیاسی و اقتصادی نفت ایران، تهران: پازنگ، ۱۳۷۰.
۳- علیرضا امینی، مسائل سیاسی - اقتصادی نفت ایران، تهران: خط سوم، ۱۳۸۵.
۴- عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۹.
ارسال نظر