پس از قتل ناصرالدین شاه، امین‌السلطان از میان جمع برخاست که با وارث تاج و تخت به مخابره بنشیند. در این حین سفرا و ماموران دول که از اطبای خود مرگ شاهنشاه را مطلع بودند از پی یکدیگر رسیدند و امین‌السلطان را در سر پا ملاقات نموده تاسف و تسلیت گفتند و با او تا اتاق تلگرافخانه رفتند. فرصت از دست نرفت و در طی طریق امین‌السلطان تهیدستی و بیچارگی دستگاه سلطان را به میان آورد که در خزانه پول نیست، مصارف روزانه دربار و جیره مستحفظین و قشون ساخلو طهران نرسیده است و اگر در این هنگام نرسد هنگامه بزرگ و هرج و مرج بی‌علاج می‌شود. از طرف دیگر ولیعهد در تبریز دیناری ندارد و برای آمدن به تهران و جلوس به سریر موروث مبلغی خرج ناگزیر دارد، در بانک دیگر اعتبار نداریم، چرا که معاملات سابقه مهمل مانده و به وعده وفا نکرده شرط عمل به جا نیاورده‌ایم. وزیر مختار انگلیس به عهده گرفت که به لندن تلگراف کند و برای مبلغ لازم اعتبارنامه به بانک شاهنشاهی بیاید. هلاک ناصرالدین‌شاه را چنانکه واقع شده بود به مظفرالدین خبر داد و از هر مژده بهتر اینکه شاهزاده از مخاطرات و آشوب تبریز به لباس پادشاهی می‌گریزد و به هنگامی که پول و اعتبار در دستگاه نمانده است امین‌السلطان شاه جدید را به مساعدت بانک نوید می‌دهد. مخابره تلگرافی آنقدر طول کشید که ساعتی از شب گذشته غلامحسین‌خان غفاری امین خلوت آمد و از طرف امین‌السلطان به شاهزادگان و وزرا گفت وقت است از این مجمع و هیات به شاه نو تسلیت و تهنیت کنید. مختصری به امضای همه و بدون اسامی نوشته شد.

منبع:

خاطرات سیاسی امین‌الدوله، به کوشش حافظ فرمانفرمائیان، ناشر موسسه امیرکبیر،۱۳۷۰، صص ۲۰۵-۱۹۷