گاهشمار
سالگرد درگذشت نظریه پرداز مزیت نسبی
گروه تاریخ اقتصاد - یازدهم سپتامبر سالگرد درگذشت ریکاردو اقتصاددان انگلیسی است. دیوید ریکاردو در کنار اسمیت و مارکس، به عنوان یکی از سه شخصیت اصلی دوره اقتصاد کلاسیک - که از اواخر قرن هجدهم تا اواخر قرن نوزدهم به طول انجامید- شناخته میشود. وی نقشی مهم و ماندگار در علم اقتصاد از خود به جای گذاشته که نظریه ارزش کار و نظریه مزیت نسبی مهمترین آنها بهشمار میآیند. ریکاردو همچنین نخستین نظریه اقتصادی جدی در مورد توزیع درآمد را مطرح و نتایج خود را از استخراج کرد. نهایتا اینکه وی دیدگاه خاصی نسبت به سیستم اقتصادی داشت، بهطوری که در این نگاه، قیمتهای نسبی عمدتا توسط هزینههای تولید تعیین شده و تقاضا و مطلوبیت نقش کمرنگی در این فرآیند دارند. این دیدگاه بعدها توسط پیرو سرافا توسعه داده شد و به مبنای مکتب اقتصادی ریکاردوییهای جدید تبدیل شد.
دیوید ریکاردو در سال ۱۷۷۲ در شهر لندن به دنیا آمد. پدرش که دلال بورس کالا بود، از همان اوان جوانی او را با رموز تجارت، صرافی و گردآوری پول آشنا کرد. در حقیقت، آموزش ریکاردو به طور کامل آن چیزی نبود که در زمانش رایج بود. وی دو سال اول آموزش ابتدایی خود را در هلند گذراند. دلیل این امر از یک طرف ارتباط تجاری میان پدرش با این کشور بود و از طرف دیگر علایق خانوادگی خاصی بود که با محل تحصیل وجود داشت. سپس وی تحصیل خود را در یک مدرسه عادی دنبال کرد تا اینکه پدرش او را که فرزند ارشدش بود، برای دنبال کردن فعالیت اقتصادی خانواده به انگلستان برد. دیوید ریکاردو در آن زمان چهارده سال داشت و در بنگاه پدرش که شغل وی دلالی بازار بورس بود، مشغول به کار شد. در آنجا ریکاردو از خود استعداد شگرفی در دنبال کردن فعالیتهای تجاری نشان داد، به طوری که در سنین جوانی از بلوغ فکری برخوردار شد. پدرش با شناخت این استعداد مسوولیتهای حرفهای خود را در سالهای بعد به وی سپرد.
ریکاردو بهمناسبت ازدواج خود، مذهب اجدادی را ترک کرد. پدر او از یهودیان بود و چون دیوید ریکاردو تغییر دیانت داد و به مذهب کاتولیک در آمد، روابط ایشان سخت تیره شد. او از پدر خود جدا شد و مستقلا به شغل دلالی بورس سهام اشتغال یافت و در اندک مدت، ثروتی سرشار بهدست آورد. ریکاردو در آغاز کار، از طریق مسائل بانکی بهعلوم اقتصادی دلبستگی پیدا کرد؛ زیرا در آن زمان، تنزل پول انگلیس (بهخاطر جنگ فرانسه و انگلیس) نه تنها توجه متخصصان، بلکه توجه عامه مردم را بهخود جلب کرده بود. به این مناسبت بود، که اولین کتاب خود را بهسال ۱۸۱۰، تقریبا با این مضمون که «ترقی شمش، نشانه تنزل اسکناس است»، انتشار داد. کمی بعد، رسالات دیگری در موضوع اعتبار و بانکها منتشر کرد. تا قبل از انتشار کتاب «اصول علم اقتصاد» در سال ۱۸۱۷ هیچیک از رسالات او نمیتواند، عظمت فکری ریکاردو را در علم اقتصاد معلوم کند. ریکاردو، نویسنده توانایی نبود و در سخنوری نیز استعدادی بیشتر از نویسندگی نداشت. با این وجود، در سال ۱۸۱۹ بهوکالت مجلس عوام انتخاب شد. در سال ۱۸۲۱ باشگاه دانش اقتصادی را تاسیس کرد؛ که احتمالا در نوع خود، اولین موسسه مطالعات اقتصادی بود. در سال ۱۸۲۳ رساله دیگری درباره حمایت از کشاورزی منتشر کرد و سال بعد (۱۸۲۴) در حالی که هنوز بیش از ۵۱ سال نداشت و ثروت فراوانی اندوخته بود، بر اثر یک بیماری عفونی درگذشت. ریکاردو در زمره اندیشمندان بدبین قرار داشت. بهگمان او، در میان قوانین طبیعت و حتی در قوانین الهی که باید نظم را در جهان برقرار سازد (به آن شرط که انسانها آنها را دریابند و از آنها پیروی کنند)، قوانینی توسط انسانها کشف شده که بهکلی معکوس و مخالف آنها است؛ مانند قانون «بهره مالکانه زمین» یا «قانون بازدهی نامناسب.»
یکی از مسائل مورد توجه ریکاردو، توزیع درآمد ملی در بین طبقات مختلف بود. این مساله برای اسمیت تنها یکی از چند مساله مهم بود؛ اما برای ریکاردو موضوع اقتصاد سیاسی است. وی در اینباره مینویسد: «قوانینی که این توزیع را تنظیم میکند، مساله اقتصاد سیاسی است». ریکاردو در سال ۱۸۱۵ طی نامهای برای نخستین بار قصد خود را برای تشریح نظراتش در یک کتاب، بیان میدارد. وی سراسر پاییز آن سال با جدیت تمام روی این کتاب کار کرد و هرچه بیشتر غرق آن شد؛ تجارت، مسافرت و ملاقاتهایش به حداقل رسید. در آوریل ۱۸۱۷ کتاب اصول اقتصاد سیاسی و مالیاتستانی در ۷۵۰ نسخه منتشر شد. کتاب ریکاردو حاوی کلیه نشانههای شتابزدگی است. او نسخه دستنویس کتاب را فصل به فصل به ناشر میداد و در همان زمان آن را تکمیل و اصلاح میکرد.
در آثار ریکاردو جایی برای احساسات وجود نداشت. اقتصاد سیاسی او بی رحم بود، زیرا جهانی که وی سعی در توصیف آن داشت چنین بود. ماهیت علمی نظرات ریکاردو، همانند اسمیت، در این واقعیت نهفته است که وی منافع طبقات را از دیدگاه تکامل تولید و رشد ثروت ملی تحلیل می کرد. ریکاردو کارگران را در فرآیند تولید همچون آدمهای ماشینی تصور میکرد. سرمایهدار آنچه را برایش باصرفهتر است انتخاب میکند. با به کار گرفتن کارگر یا ماشین آلات جدید، دیگر جایی برای احساسات باقی نمیماند. جالب اینجاست که ریکاردو در زندگی واقعی مردی مهربان و سخاوتمند بود.
افکار ریکاردو، دارای دو جنبه نظری و تجربی است؛ ولی در استدلال خود، بیشتر به روش قیاس مطلق متوسل شده است و آثار او دارای جنبهای غیرقابل انعطاف بهنظر میرسند. او در ارائه دلایل کاملا نظری و منتزع از واقعیات، سرآمد و پیشقدم گروهی از اقتصاددانان مانند مارکس است. مطالعه آثار او دشوار است؛ چرا که نوشتههای او فاقد لطافت و ظرافتی است که باید خواننده را مجذوب خود گرداند. بر اثر مطالعات ریکاردو، علم اقتصاد پیشرفتی شایان کرد، ولی در راهی دشوار و پرخطر گرفتار آمد.
ارسال نظر