نظام مالیاتی در عهد سلجوقی  (بخش پایانی)

«ضرایب» گونه‌ای دیگر از مالیات‌های نامرسوم بود که غالبا در کنار مالیات مکوس و معادل آن ذکر می‌شود. این گونه مالیات‌ هم در شهرها اعمال می‌شد. اما بر طبق برخی قراین موجود می‌توان بین این دو گونه مالیات تفاوت قائل شد. ضرایب غالبا شکل مالیات سرانه را داشت و از اهالی محلات مختلف شهر وصول می‌شد؛ اما چون وصول این گونه مالیات نیازمند وقت و هزینه بیشتر بود حکومت ترجیح می‌داد غالبا نیازهای ضروری خود را به شکل مالیات مکوس تامین کند. جدای از شهرها، در روستاها و حوزه‌های زراعت و کشاورزی گونه‌ ای دیگر از مالیات‌های نامرسوم به نام «مواصیر» وضع می‌شد که مالیات بر عقارات یعنی ضیاع و املاک زراعی و کشاورزی و محصولات زراعی و باغی بود.

«اجتیازات‌» هم گونه‌ای از مالیات‌های نامرسوم بود که در راه‌ها و گذرگاه‌ها و منزلگاه‌های تجار و کاروان‌های تجاری به عنوان حق‌العبور از طرف حکومت اعمال می‌شد. در مواردی حکومت برای جلب رضایت تجار و نشان دادن حمایت خود از تجارت، این گونه مالیات را لغو می‌کرد؛ اما مجددا در مواقع نیاز آن را برقرار می‌ساخت. «خفارت» از نوع مالیات‌های نامرسوم بر حجاج بودکه در ایام حج در مسیرهای حرکت کاروان‌های حج برآنها اعمال می‌شد و از هر نفر مبلغ هفت دینار وصول می‌شد. این‌گونه مالیات هم در مواردی به قصد خیرات اخروی لغو می‌شد.

«نعل بها» هم گونه دیگری از مالیات‌های نامرسوم بود که هزینه استفاده از لشکریان مزدور و بیگانه می‌شد. امرای حکومتی حق‌الزحمه لشکریان مذکور را به جای پرداخت از خزانه که غالبا خالی بود، به شکل مالیات جمعی در حکم نعل بها از اهل شهر به اجبار دریافت می‌داشتند.

در مجموع کل جامعه در تمام عرصه‌ها و زمینه‌ها، به واسطه قدرت مسلط نظامی و دیوانی حکومت در هر شرایطی، یکسان در معرض بهره‌برداری اقتصادی شخص حاکم و تشکیلات حکومتی وی قرار داشت. هر چند به لحاظ فقهی و شرعی و مطابق سنت‌ها، گونه‌ای از مالکیت خصوصی در زمینه اموال منقول و غیرمنقول و نیز نوعی تقسیم‌بندی در نظام‌های مختلف مالکیت ارضی در دوره سلجوقی به مالکیت خالصه (املاک شاهی و درباری) و دیوانی (دولتی) و خاصه (خصوصی) و وقفی وجود داشت، اما در عمل، همه آنها با اندک تفاوت‌هایی در میزان بهره‌برداری، در معرض نظام مالیاتی حکومت قرار داشتند. به همین خاطر، مرز بین مالکیت‌های مذکور سیال بود. موجودیت رعایا در این گونه نظام‌ها، مطابق عایدات مالی حاصله از فعالیت‌هایشان برای حکومت دارای اهمیت بود؛ چرا که مطابق ادبیات سیاسی اندرزنامه‌ها، رعایا در حکم گله‌های گوسفند بودند که پادشاه در نقش شبان به عنوان حافظ رعایا، حق هرگونه بهره‌برداری مالی را از آنها داشت و آنها تنها به خاطر منافع حاصله‌شان از طرف پادشاه محافظت می‌شدند.

نتیجه

سلجوقیان گرچه از دوره سلطان آلب ارسلان با تثبیت حکومت و تشکیل انواع دیوان‌های مرکزی موفق شدند نظام مالیاتی غیرمتمرکز مبتنی بر مقاطعه و ضمان را متحول ساخته و نحوه وصول مالیات‌ها را شکل ثابت و متمرکز بخشند، اما سیاست‌ها و نظام مالیاتی دولت سلجوقی به لحاظ ساختار و ماهیت دچار معضلات و تعارض‌های ذاتی بود؛ چرا که سلجوقیان با وجود تشکیل دیوان‌های مالی و متمرکز ساختن مالیات‌های نقدی و پولی، همچنان بخش قابل توجهی از مالیات‌های حکومتی‌ را که صرف هزینه‌ بخش‌هایی از دربار و دیوان می‌شد، به شکل جنسی و کالایی دریافت می‌کردند. همچنان که آنها در کنار نظام مالیاتی متمرکز دیوانی، شیوه وصول مالیات‌های غیرمتمرکز و غیرمستقیم را در برخی از مناطق و ایالات حفظ کردند. سیاست‌های مالیاتی دولت سلجوقی در زمینه ماهیت و نحوه وصول مالیات‌ها هم دچار تعارض و دوگانگی بود، زیرا سلجوقیان گرچه غالبا اموال دیوانی را به شکل مرسوم و مطابق تقویم خراجی سالی دوبار دریافت می‌کردند، اما به علت آنکه درآمدهای حاصله از مالیات‌های مرسوم برای تامین هزینه‌های حکومت کافی نبود، به اعمال مالیات‌های نامرسوم به شیوه‌های گوناگون مبادرت می‌ورزیدند. ناتوانی مالی و اقتصادی حکومت سلجوقی در تامین هزینه‌های بخش‌های مختلف دربار و دیوان و خصوصا نظامیان به حدی بود که به ناچار به روش اقطاع جهت کاستن از هزینه‌های مالی حکومت متوسل شد. سیاستی که نتیجه انحطاط اقتصاد پولی بود و در عین حال تقویت‌کننده انحطاط هر چه بیشتر اقتصاد پولی هم بود.

در واقع سلجوقیان برنامه‌های مثبت و هدفداری در تقویت اقتصاد پولی و اصلاح نظام مالیاتی نداشتند و بحران‌های اقتصادی ناشی از تشکیل ارتش ثابت غلامان و ناتوانی حکومت در تامین مستمر هزینه‌های نظامیان، سلاطین سلجوقی را هر چه بیشتر به اعمال انواع مالیات‌های نامرسوم و رواج نظام اقطاع و تقویت اقتصاد طبیعی غیرپولی و انحطاط اقتصاد پولی سوق داد. در واقع مساعی دولت سجلوقی بیشتر مصروف اخذ هر چه بیشتر مالیات و حواله آن به لشکریان در بخش‌های مختلف از قلمرو خود بود. سیاستی که در کوتاه مدت منجر به سلطه امرای نظامی به بخش‌های مختلف قلمرو دولت سلجوقی و تجزیه آن شد.