نهادهاى «قانون و قاعده»

یک کاروانسرای صفویه

یحیی آریابخشایش

ثبات قدرت دویست و سى ساله صفوى و سرکوبى اقوام وحشى و مهاجم که با قتل و غارت‌هاى پیاپى خود فرصت آبادانى و نیک بختى را از ایران دریغ کرده بودند، مایه گسترش آبادی‌ها و فزونى جمعیت و شکوفایى صنعت و بازرگانى شد و به تدریج آیین‌ها و فَرنَهادهاى «قانون و قاعده» لازم در ایجاد امنیت در کشور و جلوگیرى از دستبرد یغماگران شکل گرفت؛

راه‌های کاروان رو در کشور ساخته شد و شهرها و آبادی‌ها، ابنیه عام‌المنفعه، مدرسه‏ها و مسجدها، رباط‌ها و کاروانسراهاى بسیار در همه نواحى ایران احداث شد. در کارهاى صنعتى، هنرى و معمارى پیشرفت‌های چشمگیرى فراز آمد که آن دوران را از ممتازترین زمان‌هاى تاریخ ایران ساخت. نخستین درخشش این دگرگونى، از همان اوان پادشاهى شاه اسماعیل خود را نشان داد، چنانکه در دوران حکمروایى او، شهرهایى مانند اردبیل، تبریز، خوى و اصفهان رو به گسترش نهاد. اردبیل شهر مقدس صفویان و آرامگاه نخستین پیشواى صوفیان سرخ کلاه (قزل باش) بود و مردم بسیار از دیارهاى دیگر به قصد زیارت شیخ صفى‌الدین به آنجا مى‏آمدند و از این راه به ثروت آن مى‏افزودند. خوى مرکزیت نظامى و سپاهى داشت و یک بناى «دولتخانه کاخ شاهى و مرکز امور مملکتى» در آن بر پا بود که با «دولتخانه» تبریز کوس برابرى مى‏زد. تبریز که نخستین تختگاه صفوى است، پیش از شاه اسماعیل از آبادانی‌هاى دودمان بایندرى برخوردار و داراى کاخ‌ها، مساجد و گرمابه‏ها و دیگر تاسیسات و بناهاى شهرى بود و مورد توجه نویسندگان، دانش پژوهان و هنرمندان نامور زمان قرار داشت. با سلطنت شاه اسماعیل، بسیارى از بزرگان، پس از بر افتادن دولت‌‌های کوچک به درگاهش روى نهادند و به آن شهر رونق تازه‏اى بخشیدند. در این میان، به ویژه، دسته‏اى از هنرمندان اهل هرات را باید به یاد داشت که با آمدن به تبریز، مرکز هنرى تازه‏اى در آن شهر آراسته بر پا کردند. گذشته از این، شهر تبریز، از زمان تیموریان به بعد، از مراکز بزرگ دادوستد و آمد و شد بازرگانان شده بود و در عهد شاه اسماعیل و چند گاهى از دوران پادشاهى پسرش طهماسب، بازار گرم‌ترى از پیش، براى مبادله کالاها یافت. فرش دستباف آذربایجان از گذشته‌های دور تاکنون به عنوان یکی‌از شاخص‌های هنری فرهنگی ایران‌زمین همواره مورد توجه تاجران و علاقه‌مندان به تولیدات هنری بوده است. سیاحان غربی مانند «جملی کارری» و «پیتر دلاواله» نیز در سفرنامه‌های خود و در بحث از تبریز به کرات از زیبایی‌ها و ظریف‌کاری‌های این هنر دستی و صادرات آن به اقصی نقاط دنیا سخن گفته‌اند. بافت فرش درآذربایجان به‌رغم تداوم زوایای هنری آن و انتقال ظرافت‌های هنری‌اش ازنسلی به نسل دیگر درطول قرن‌ها به ویژه سده‌های اخیر، شکلی اقتصادی نیز یافته و به مرور به یکی ازمنابع درآمدی بافندگان آن تبدیل شده است. به موجب اسناد تاریخی اوج قالی کلاسیک ایرانی که ازآن به عنوان رنسانس قالی ایران یاد می‌شود، دوره‌صفوی به ویژه زمان حاکمیت شاه طهماسب اول و شاه عباس کبیر است. ازاین دوران حدود سه هزارتخته فرش به یادگار مانده که درموزه‌های بزرگ دنیا یا درمجموعه‌های شخصی نگهداری می‌شود. دراین دوران درکنارقصرهای پادشاهان ، کارگاه‌های قالیبافی بنا شد و مراکز گوناگونی که قبلا درتبریز، اصفهان، کاشان، مشهد و کرمان وجود داشتند توسعه و رونق بیشتری گرفتند. آذربایجان شرقی در تولید قالی از موقعیتی خاص برخودار بوده و شهرتبریز علاوه برنقش مهمی که درسیرتکاملی فرش ایران داشته، از عمده شهرهای ایران است که همواره از مراکز معروف قالیبافی و تجارت فرش به شمار می‌رفته است. در عصر صفوی بافندگان طراز اول تبریز درکارگاه‌های بزرگ قالیبافی این شهر کار می‌کردند و درعهد قاجاریه به همت بازرگانان این شهر کارگاه‌های دیگری در شهرهای کاشان، مشهد، کرمان، اراک و همدان ایجاد شد. امروزه نمونه‌های بسیاری از فرش‌های قدیمی تبریز زینت بخش موزه‌های جهان است و این خود نشان از کیفیت بالای فرش تبریز در آن دوران است. از دیگر شهرهای معروف آذربایجان در زمینه تولید فرش، هریس در شمال شرقی تبریز با طرح و نقشه شکسته و بافت درشت و نسبتا پرگوشت با نگاره‌های هندسی و حاشیه سماوری در طرح‌های ترنج لوزی و کف ساده است. همچنین شهر مرند با بافت سفت و استخوانی و طرح حسان نجاری، خشتی، بخشایش و گراوان نیز شهر سراب با شیوه روستایی باف در طرح‌های شکسته و ماهی و شهر اهر با طرح‌های هندسی از دیگر شهرهای معروف این خطه در زمینه بافت فرش هستند. مسوول مالی اتحادیه فرش دستباف روستایی آذربایجان شرقی گران شدن مواد اولیه مرغوب و ثابت نبودن قیمت‌ها را از دلایل کاهش صادرات فرش عنوان کرد.

قزوین

بعد از آنکه شاه طهماسب صفوى پایتخت را از تبریز به قزوین منتقل کرد، آن شهر اندک اندک رونق و گسترش یافت و به زودى به صورت یکى از بزرگ‌ترین مراکز مبادله کالا درآمد به نحوى که کاروان‌هاى بسیار از چند جاى کشور به آنجا مى‏رفتند و از آن دیار، هر گاه جنگ و ستیزى میان ایران و عثمانى نبود، از راه حلب یا راه بازرگانى استانبول استفاده مى‏کردند؛ اما شاه طهماسب براى جلوگیرى از پیشرفت‌هاى سپاه عثمانى در داخل خاک ایران، از شیوه جنگى خاصى استفاده مى‏کرد که عبارت بود از ایجاد ویرانی‌هاى گسترده در اطراف نیروى مهاجم و سپس فرسودن آن نیرو، از طریق حمله‏هاى تهاجمى و پراکنده. این شیوه، گذشته از زیان‌هاى فراوان براى ساکنان یا زارعان آن نواحى، باعث بسته شدن راه‌ها و دشوارى کار تجارت مى‏شد. با تمام این احوال، بازرگانان آن عهد، حتى با استفاده از راهى که از داخل خاک روسیه مى‏گذشت، کالاهاى بسیارى از خارج به داخل و از ایران به اروپا مى‏بردند و در بازارهاى مهم کشورهایى چون لهستان، سوئد، دانمارک و آلمان مى‏فروختند.

بعد از دوران طولانى پادشاهى شاه طهماسب که بیشتر آن قرین آرامش بود، بازرگانى خارجى، حتى در دوران شاه اسماعیل دوم و شاه محمد خدابنده، همچنان ادامه داشت و نامه‏ها و سفرنامه‏هاى بازرگانان اروپایى آن عهد، خاصه تجار ونیزى، مملو از اطلاعات با ارزش در این باره و در باب اوضاع کلى ایران در آن عهد است.

مهم‌ترین فضاهای بازار قزوین عبارتند از: مسجدالنبی، سرای سعدالسلطنه، سرای وزیر، سرای حاج رضا، سرای رضوی، سرای خوشنویسان، تیمچه سرباز، تیمچه سرپوشیده، تیمچه حاج‌سیدکاظم، تیمچه درویش‌مهدی و تیمچه حاج‌ محمدتقی که در زیر به آنها بیشتر اشاره شده است.

سرای سعدالسلطنه: این سرا به دستور سعدالسلطنه حاکم وقت قاجاریه قزوین ساخته شد. ارزشمند ترین قسمت این بنا، چهار سوق آن است که از تقاطع قائم دو راسته ایجاد شده و بر فراز آن گنبد بزرگ کاشیکاری شده‌ای قرار دارد. سرای سعدالسلطنه با وسعتی نزدیک به ۶/۲ هکتار، یکی از کامل‌ترین و بزرگ‌ترین سراهای تجاری ایران است.

سرای وزیر: این سرا رو به روی در شرقی راسته قیصریه قرار دارد . هشتی ورودی آن، دارای حجره‌هایی با طاق‌های کاشی‌کاری است و بر فراز فضای مرکزی ورودی آن، گنبدی آجری قرار دارد و یک نورگیر به قطر تقریبی یک متر روشنایی آن را تامین می‌کند. سرای وزیر دارای حیاطی وسیع است و دور تا دور آن را حجره‌هایی در دو طبقه فرا گرفته‌اند. این حجره‌ها روی صُفه‌ای با ارتفاع یک متر از سطح زمین قرار دارند.

سرای حاج رضا: این سرا دارای حیاطی بزرگ است و حجره‌ها و اتاق‌ها، گرداگرد حیاط آن در دو طبقه ساخته شده‌اند. این بنا در گذشته بیشتر در دست بازرگانان تبریزی و قفقازی بود. این سرا از جانب شمال به بازارچه وزیر متصل است. طاق‌های حجره‌ها و طاق نمای ایوان آن، دارای قوس جناغی و کاشی کاری در زمینه آجری است.

سرای رضوی: بنای کاروانسرای رضوی بنابر گفته های مختلف، متعلق به عصر سلطنت شاه طهماسب صفوی یا عهد سلطنت فتحعلی شاه قاجار است. این سرا به صورت دو ایوانی ساخته شده و مجموعه حجره‌ها در دوطبقه گرداگرد حیاط مستطیل شکل آن را فرا گرفته‌اند. این سرا در گذشته به صورت کاروانسرا بود و از آن به عنوان بارانداز کاروانیان و شترخان (کاروانسرایی که مخصوص شتران بود) آن برای چهارپایان آنها استفاده می‌شد.

تیمچه سرباز: بنای دو طبقه تیمچه سرباز در شمال قیصریه قرار دارد.

تیمچه سرپوشیده: این تیمچه در جنوب قیصریه قرار گرفته است و روی آن با سقفی پوشیده شده است. این تیمچه بنایی است دو طبقه که حجره‌های آن محل کار بازرگانان وتاجران قزوین است.

تیمچه حاج‌سیدکاظم: در میان بازار، روبه‌روی راسته سراج‌ها، تیمچه سرپوشیده کوچکی قرار دارد که تعدادی از بازرگانان از جمله خود «حاج‌سید‌کاظم چرم‌فروش» در آن تجارت می‌کرده‌اند. هم‌اکنون، این تیمچه مرکز چرم‌فروشی و بار فروشی است.

تیمچه رضوی: این تیمچه به سرمایه «حاج‌سیدابوالقاسم رضوی اصفهانی» ساخته شده است. این شخص تجارتخانه خود را که در سرای سعادت بازار قزوین بود، به اینجا انتقال داده بود و انحصارا از این تیمچه استفاده می‌کرد. اکنون این تیمچه در دست بازماندگان اوست و به چوب‌فروشی تبدیل شده است.

تیمچه درویش‌مهدی: این تیمچه در میان چهارسوق بزرگ و حمام جلودار و در برابر درِ جنوبی سرای ضرابخانه واقع شده است. این تیمچه قبلا جایگاه شاهین‌سازها بود، ولی در حال حاضر بار فروشی است.

تیمچه حاج‌محمدتقی: این تیمچه که بانی آن «حاج‌محمد‌تقی یزدی» بوده است، در بازار آهنگرها واقع شده است و در حال حاضر بارفروشی است.

تهران

در دوره سلطنت شاه اسماعیل هنوز بخش‌هایی از پهنه کوهستانی تهران و قصران داخل به دست «بادوسپانان» رستمدار بود و ایشان از شاه اسماعیل اطاعت داشتند و در سال ۹۱۷ هـ .ق درقم به خدمتش رفتند. تهرانِ عهد شاه اسماعیل تفاوت زیادی با تهران دوره پیش نداشته است. احتمالا در اوایل قرن دهم جمعیت شهر ده تا پانزده هزار نفر و تعداد ابنیه حدود دو هزار باب بوده است. در این دوره احتمالا هنوز تا حدودی از خانه‌های زیرزمینی استفاده می‌شد؛ اما ساخت‌وساز خانه‌های روی زمین رو به فزونی بود. بناها همواره بسته و غیرقابل نفوذ بودند و دست کم بعضی از آنها در میان بستان‌ها و تعداد معدودی در مزرعه پراکنده بوده‌اند. با توجه به افزایش جمعیت شهر و نیازهای روزمره ساکنان تهران مساجد، حمام‌ها و محل‌هایی برای دادوستد در محلات دوازده‌گانه شهر ساخته شد. در این دوره، بنا به شواهد و قراین، بخش‌های مسکونی شهر در نیمه غربی محله عودلاجان، محله اصلی بازار، قسمت شرقی محله سنگلج و گوشه‌ای از محله چاله میدان در شمال امام‌زاده سیداسماعیل، که به بازار اتصال دارد، قرار داشتند و نیز قسمت غربی و شمال تهران باغستان بوده و کمربند سبزی شهر را در برگرفته بوده است. با مرگ شاه اسماعیل صفوی، در ماه رجب سال ۹۳۰ هـ .ق پسر و جانشین او شاه طهماسب اول، در حالی که بیش از یازده سال نداشت، بر اورنگ امپراتوری ایران جلوس نمود و به دلیل آنکه از جانب باختر گرفتار تعرض ترکان عثمانی گردیده بود و آنها بر قسمتی از آذربایجان تسلط یافته بودند، پایتخت خود را از تبریز به قزوین منتقل کرد.

در آن هنگان دو مرکز در ری کم و بیش مورد توجه بود؛ یکی ورامین و دیگری تهران. شاه طهماسب که در اوایل فرمانروایی خود به عیش و عشرت می‌پرداخت، در اواسط سلطنت خود توبه کرد و دست از عیاشی کشید و به عبادت پرداخت و گه‌گاه، که برای زیارت بقاع متبرک، حضرت عبدالعظیم (ع) و جد اعلای سلسله صفوی حضرت حمزه بن موسی کاظم (ع) به ری می‌رفت، چند روزی در تهران و اطراف آن به شکار و استراحت می‌پرداخت و شاید به دلیل همین توجه، فرمان به ساختن یک صد و چهارده برج، به تعداد سوره‌های قرآن، (گفته‌اند که در زیر هریک از این برج‌ها یک سوره از قرآن دفن کرده‌اند) و حصار و باروی تهران داد که بر این اساس می‌توان گفت شالوده آبادانی این شهر برحسب دستور وی ریخته شده است. پس از شاه سلیمان، فرزندش، سلطان حسین در سال ۱۱۰۶ هـ .ق به جانشینی پدر رسید و مقارن حمله محمود افغان شاه سلطان حسین به تهران آمد و این شهر را به عنوان مقر موقت دربار خود برگزید.اوضاع نابسامان سیاسی و اقتصادی ایران و بی‌کفایتی شاه ضعیف النفس صفوی در اداره امور کشور بار دیگر این فرصت را برای محمود افغان فراهم ساخت تا با گردآوری سپاه به ایران حمله کند. به این سبب شاه سلطان حسین، پس از حدود دو سال اقامت در تهران، این شهر را به مقصد اصفهان ترک کرد و اوایل ماه سرطان سال ۱۱۳۴ هـ .ق. به این شهر رسید.