نامهها و نکتهها
نامهنگاری پادشاه انگلیس و شاه صفی
گروه تاریخ اقتصاد - پادشاهان صفویه به علل سیاسی و نظامی و اقتصادی با دولتهای اروپایی به خصوص با آنها که مانند پرتغال و اسپانیا و هلند و انگلیس و فرانسه دامنه نفوذ خود را تا هندوستان و حتی چین و ژاپن بسط داده بودند در ارتباط دوستانه و سیاسی و اقتصادی بودهاند. در همین زمان بود که بعضی از کشورهای اروپایی در کرانههای هندوستان مراکز بازرگانی تشکیل داده و تجارت گسترده با مشرق زمین را آغاز کرده بودند. در واقع، جاده ابریشم به دریاها هم کشیده شده بود. در این میان انگلیسیها توجه دولت صفویه را معطوف به خود کردند. انگلیسیها از جزایر خود بیرون آمده و کشتیهای تجاری و سیاسی خود را به عرصههای پهناور اقیانوسها کشانده و به مصاف رقبای بزرگ و نیرومندی مانند اسپانیاییها و هلندیها که قدرت بازرگانی را در اقیانوسها دنبال میکردند رفته بودند. دولت انگلیس پس از درهم شکستن نیروی دریایی متحد اسپانیا و پرتغال و محرز ساختن تفوق خویش در دریاها نقشه خود را که مبنی بر پیدا کردن راهی از طرف شمال به آسیا بوده تغییر داده از جانب اقیانوسها به آسیا و هندوستان راه یافت و به تدریج جانشین قدرت اسپانیاییها و پرتغالیها شد. این نقشه گسترانی تا زمان سلطنت شاه عباس کبیر (اوایل قرن ۱۷)به طول انجامید که در این زمان روابط جدیتر و قطعیتر میان دو کشور ایجاد شد. ورود هیاتی انگلیسی به ریاست برادران شرلی«آنتونی ورابرت» و احتیاج مبرم شاه عباس به داشتن متحدی که دارای قدرت دریایی باشد برای بیرون کردن پرتغالیها و اسپانیاییها و عثمانیها که از مدتهای پیش بر خلیجفارس و قسمتی از خاک ایران مسلط شده بودند زمامداران ایران را بیشتر به جلب دوستی انگلیسیها که در هندوستان نفوذ کامل یافته بودند وادار کرد. نزدیکی برادران شرلی به خصوص «رابرت» به شاه و ماموریتهای رسمی و مهمی که از طرف پادشاه ایران به آنها محول شد و نیز بالاخره کمک نیروی دریایی شرکت هند و انگلیس برای طرد پرتغالیها و اسپانیاییها از آبها و کرانههای خلیجفارس و رفتوآمد نمایندگان و سفیران ایران و انگلیس در دربارهای یکدیگر و نیز امضای قراردادها و معاهدات تجاری و دوستی، خود بزرگ ترین نشانه توسعه نزدیک میان این دو کشور بوده است. در این جا دو نامهای که میان شارل، پادشاه انگلیس و شاه صفی مبادله شده است از نظرتان میگذرد. در این میان معلوم نیست که شاه انگلیس چگونه از نثر مغلق و دشوار کاتبان دربار شاه ایران سردرآورده و معنی آن را دریافتهاست.
نامه پادشاه انگلیس
«به شاهنشاه مقتدر و سلطان بزرگ شاه صفی، شاهنشاه ایران و ماد و پارت و ارمنستان و سرزمینهای مشهور لار و هرمز و دیگر سرزمینهای پهناور و پرجمعیت.
شارل به خواست خدای قادر و توانا،پادشاه بریتانیای کبیر، فرانس و ایرلند، مدافع دین مسیح... به پادشاه بزرگ و سلطان مقتدر اعلیحضرت شاه صفی سلام فرستاده سلامتی و سعادت و قدرت و کامیابی را برای شمشیر و افتخار و فتوحات وی آرزومند است. زمانی که با خرسندی و خوشحالی خاطره توانایی و فتوحات درخشان پدر بزرگوارتان شاه عباس را به یاد میآوریم و زمانی که مانند استشمام عطر جانفزایی یادگارهای دوستی بین نیاکان خود را به خاطر میآوریم، جلوس مسعود آن شاهنشاه و تملک شان به سرزمینی را که از مدتهای پیش در تحت اختیار نیاکان مقتدرتان بوده و وارث بالاستحقاق آن هستید تبریک میگوییم و نیز تمایلات خود را مبنی بر ادامه روابط دوستی و ارسال مراسلات که از جانب ما پیوسته ملحوظ و مراعات شده است اعلام میکنیم که پشتیبانی و عدالت شما پیوسته شامل حال اتباع و بازرگانان ما که در کشور وسیع شما به کار کسب و تجارت پرداخته و سکونت اختیار کردهاند بوده و هست. به این قرار افتخار این کار مانند آفتاب که بر روی مراتع خوش آبوهوای شما پرتو میافکند مایه شادمانی و خرسندی دوستان و خشم و خرابی تمام آن کسانی که به دیده حسرت و حسادت به آن مینگرند شده است.
در میان سایر مزایا و محاسن مقام پادشاهی شما شهرت و آوازه فتوحات و قدرت و زورمندی شمشیر شما است که مانند برقی در سراسر کشور ما جهیده و قلب تمام رعایای ما را که با تحسین و تمجید تلقی کردهاند شعلهور ساخته است، به همین جهت حامل این نامه پسر عموی ما «ویلیام کنت دودنبای» که از خدمتگزاران صدیق است واسطه این احساسات شده و مایل است که شاهد بر این مدعی بوده و قلب خود را که مملو از بزرگی و عظمت آن مقام اعلی است در پیشگاه آن شاهنشاه عرضه دارد. ویلیام این مسافرت دور و دراز و طولانی را به همین خاطر در پیش گرفته و ما هم باوجود اینکه این شخص برای خدمت ما بسیار مفید بوده به این مسافرت رضایت دادهایم.
این شخص که از شاهزادگان کشور است در شمشیرزنی و قوت مشهور و در مشورتها و مجالس سلطنتی وجودش نافع و در خدمت به ما صادق و وفادار میباشد، مقام دریاسالاری را که از مشاغل مهمه مملکت است دارا میباشد. بنابراین مایلیم که وی را بهخوبی و گرمی پذیرایی کرده آن طوری که شایسته آن مقام اعلی میباشد با وی بنابر بلندی مقامش رفتار نمایید و هر زمانی که مایل باشد به وی اجازه دهید که نزد ما مراجعت کرده مژده سلامتی و سعادت آن شاهنشاه را که بیش از طلا و ادویه هندوستان برای ما قیمت دارد، بیاورد.»
«تحریر شد در کاخ سلطنتی وست مینستر در سال ششم از سلطنت ما...، مارس ۱۶۳۰.»
پاسخ شاه صفی به شاه شارل
هواللّه سبحانه و تعالی
نظاما للسلطنته و الشوکته و الایاله و الحشته و العظمته و العز و الامتنان چارلیس پادشاه انگلیس. مکتوب مرغوب صداقت اسلوب حضرت والا منزلت سلطنت و ایالت پناه شوکت و عظمت و جلال دستگاه حشمت و ابهنت انتباه پادشاه عالیجاه آفتاب کلاه اعظم سلاطین شجاعت آیین فرنگیه اکرم والیان عالیشان صاحب تمکین مسیحیه شایسته سریر دولت و سروری رفعتبخش بارگاه عدالت و دادگستری زبده و الیان عزت و نوامیس جعل عواقبه خیرا که در ینولا موقوم قلم مخالصت رقم گردانیده به اینجانب ارسال داشته بودند در بهترین زمانی وارد گشته مضامین صداقت آیینش که مبنی از کمال موافقت و دوستی و نهایت محبت و یکدلی بود بر ضمیر منیر اشرف پرتو ظهور انداخته موجب ازدیاد مواد مودت و اتحاد و افزونی مراتب خلت و وداد گردید و همواره توجه خاطر مهر تاثیر به آن متعلق و مصروف است که به مراتب زیاده از زمان سابق در میانه طریقه محبت و دوستی مرعی و مسلوک بوده باشد.
سفارشی که در باب عز تماب زبده الاعیان کیس کپیتان و لیم کیس (کنت کاپیتان ویلیام) نموده بودند شفقت شاهانه همواره شامل حال او بوده و هست و مقرر فرمودهایم که هرگونه کاری و مهمی که درین صورت داشته باشد و به وکلا دیوان اعلی اظهار نماید بلا تاخیر حسب المدعا سر انجام نمایند و در مراعات جانب منسوبان آن سلطنت و شوکت قباب خصوصا کاپیتان ویلیام مذکور و رفقا و مردم ایشان که بهاین دیار آمد و رفت مینمایند به هیچوجه من الوجوه تقصیری نمیشود وظیفه خلت دوستی آن است که از آن جانب نیز پیوسته این شیوه ستوده مسلوک بوده ریاض الفت و اشنائی را به ارسال رسول و رسایل تازگی بخشند و هرگونه کاری و مهمی دراین صوب داشته باشند بیحجاب از روی موافقت و اتحاد آنها و اعلام نمایند که توجه و اتفاق دوستانه و اعطاف خسروانه به حصول آن موصول گردد. ثانیا آنهایی رای صداقت اقتضا میگردانند که در سر کار خاصه شریفه از ارباب صناعت و استادکاران ماهر در هر فن جمعی هستند و در این اوقات چند نفر استاد صاحب وقوف که یک نفر میناکار و یک نفر وقت و ساعت ساز و یک نفر الماس تراش و یک نفر زرگر اعلی و یک نفر تنفگساز و یک نفر نقاش بالادست و یک نفر توپچی آتشباز بوده باشد در سرکار خاصه شریفه ضرور شده و در ولایت ایشان هستند طریقه محبت و یگانکی آنکه به وکلای عالی امر نمایند که استادان مذکور را با شاگردان و مصالح افزار کسان معتمد خود ارسال گردانند که در سرکار خاصه شریفه همایون به خدمات مذکوره قیام نمایند و در وقت شروع کار به جهت عمله و افزار و انکاز که موقوف علیه کار ایشان است حال منتظر نبوده باشد که هر آینه موجب ازدیاد دوستی خواهد بود؛ چون عرض تشیید مبانی محبت و وداد و تمهید قواعد موالفت و اتحاد بود زیاده اطناب نرفت ایام دولت و کامکاری بر وفق رضای حضرت عز اسمه مقرون بوده عاقبت احوال خیر ما به توفیقات نامتناهی به خیر و خوبی باد.
* به نقل از مجله «آینده»، بهمن و اسفند ۱۳۲۴، با ترجمه دکتر بیانی، استاد وقت دانشگاه تهران.
ارسال نظر