«ترقیات» ژاپن و عقب‌ماندگی ایران

آزیتا لقائی

در سال‌های پایانی حکومت و زندگی مظفر‌الدین‌‌شاه، اجحافات‌‌، تبعیض‌ها‌، اعطای امتیازات گوناگون به خارجی‌ها‌، فقر و گرسنگی‌، بیکاری و مهاجرت مردم به ممالک همسایه به امید یافتن کاری که قوت‌لا‌یموتشان را تامین کند و مشکلات ریز و درشت دیگر، نوعی بیزاری در اقشار مختلف مردم ایران نسبت به مناسبات اجتماعی‌، اقتصادی و فرهنگی در کشور به وجود آورد که سیر منطقی آن به چیزی جز انقلاب نمی‌انجامید‌.

انقلاب مشروطه ایران در این بستر به جریان افتاد و با حوادثی در منطقه مصادف شد که بر ‌روند شکل‌گیری و پیشرفت آن تاثیر می‌گذاشت‌‌‌. از جمله این حوادث، جنگ روسیه با ژاپن بود‌.

از زمان جنگ‌های ایران و روسیه که به جدا شدن بخش‌های مهمی از ایران منجر شد ایرانیان به همسایه شمالی به چشم ابرقدرتی قلدر می‌نگریستند که باید در کنارش به آهستگی گام بر‌‌دارند تا خوابش را آشفته نسازند‌. ترس از قدرت روسیه‌، ایرانیان را کاملا مرعوب ساخته بود، اما ناگهان در گوشه‌ای دیگر از آسیا کشوری کوچک در مقابل روسیه سر برافراشت و نه‌‌تنها در مقابلش مقاومت کرد، بلکه طعم تلخ شکست را به آنها چشاند. ایرانیان با حیرت شاهد مقاومت‌‌ و پیشروی ژاپن و شکست روسیه بودند.

بازتاب تاثیر این جنگ در نشریات فارسی زبان مطرح سال‌های ۱۳۲۴-۱۳۲۳‌ق مشهود است‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. تقریبا در تمام شماره‌های برخی نشریات معتبر و تاثیر‌گذار آن دوره اخبار مفصلی درباره جبهه‌های جنگ و پیروزی‌های ژاپن به چشم می‌خورد‌‌‌. به علاوه، مقالات متعددی نیز به بررسی ابعاد مختلف آن اختصاص دارد‌‌ که در آنها ضمن مقایسه ایران و ژاپن به بررسی علل عقب‌ماندگی یکی و پیشرفت و ترقی دیگری و انتقاد از اوضاع ایران پرداخته‌اند‌.

نگاهی به نمونه‌ای از این قبیل مقالات بی‌فایده نیست. در نشریه «چهره‌نما» مقاله‌ای است که به مقایسه شرح حال دو مخترع ژاپنی و ایرانی به نام‌های کیمورا و مشهدی جعفر تبریزی می‌پردازد‌. این مقاله را محمد تبریزی نوشته و در دو شماره چهره‌نما چاپ شده است‌.۱ نویسنده ابتدا با حسرت از ترقیات ژاپن و عقب‌ماندگی ایران یاد می‌کند و می‌نویسد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌:

‌‌‌‌چگونه همجنسان ما به معارج عالیه مدنیت و مدارج متعالیه انسانیت ارتقا یافتند و بدبختانه ما به درکات سافله ذلت انحطاط جستیم (‌یا رب آن قوم کیانند چنین زنده و هشیار/ ‌یا که ماها چه کسانیم چنین مرده و بیکار‌‌) آنها ژاپنی هستند که در پیش بردن اختراعات محیر‌العقول گوی سبقت از اروپائیان ربوده و در هر علم و تجارت و اختراعات جدیده و تتبعات عدیده دست رد بر سینه مخترعین و متتبعین عالمیان زده‌اند و همه را مبهوت اختراعات بهت‌زای خود کرده دیگران نکشته آنها می‌دروند و سایرین نبریده آنها می‌پوشند ما هم در خرافات مجعولانه سرودن و هذیان‌های بوالهوسانه گفتن ترقی کرده‌ایم و در صنعت گفتن اراجیف و اباطیل و بستن سجع و قافیه به خود می‌بالیم‌)‌‌. ۲

نویسنده در ادامه به معرفی کیمورا مهندس دریایی ژاپن می‌پردازد که با «‌تلیفون بدون مفتول خود سلسله علمای اروپا و مخترعین عالم را مبهوت اختراع خود ساخته» و کشورش را سربلند کرده است‌. میکادو نیز به پاس خدماتش جوایزی به او داده و دولت ژاپن به او امتیاز مخصوص چندین ساله در کلیه کشور ژاپن را داده است‌. نویسنده نتیجه می‌گیرد که این گونه برخورد‌ها سایر مخترعین و مکتشفین را دلگرم می‌کند‌. ۳

نویسنده پس از معرفی مخترع ژاپنی به معرفی مخترع ایرانی‌ می‌پردازد و می‌نویسد مشهدی جعفر خیاط‌باشی، قراباغی‌الاصل و ساکن تبریز است‌، در طفولیت به مدرسه و مکتب نرفته و به کار خیاطی مشغول بوده و اکنون سرآمد خیاطان تبریز است‌. او بدون دانستن الفبا در علوم سیاسی و ادبی وحل مسائل شرعیه و عرفیه و تصحیح شعر و مباحثه با اهالی مذاهب جدیده و رد آنها با دلایل عقلی توانا است‌‌.

مشهدی جعفر علاوه ‌بر محاسن فوق اختراعاتی هم دارد‌. او ده سال قبل با وجود بضاعت مالی پایینش ماشین نخ‌ریسی به عنوان نمونه در خانه‌اش ساخت و نخی بسیار صاف و نازک و لطیف به دست آورد‌‌، ولی برای تکمیل و گسترش کارش نیازمند سرمایه و حمایت بود از این‌رو از مردم خواست شرکتی برای گسترش کارگاه‌های نخ‌ریسی تاسیس کنند زیرا این کار می‌تواند عامل افزایش ثروت ملی و کاهش وابستگی به خارجیان شود. ۴

میرزا‌ علی‌خان ‌امین‌الدوله حاکم آذربایجان در ۱۳۱۴ق که نمونه‌ای از نخ ساخت کارگاه خانگی مشهدی‌جعفر را دیده و پسندیده بود برای حمایت از او پا پیش نهاد. امین‌الدوله پذیرفت که سرمایه لازم جهت راه‌اندازی کارخانه را تامین کند و از دولت هم برای مشهدی‌ جعفر امتیاز بگیرد، اما پیش از شروع کار امین‌الدوله به تهران احضار شد‌. ظاهرا پس از رفتن به تهران وعده‌هایش به مخترع تبریزی را به فراموشی سپرد‌‌. مشهدی جعفر هم که نه سرمایه داشت و نه حامی کارش پیش نرفت‌ در نتیجه وسایل اولیه کارخانه‌ به زیر‌زمین خانه‌اش منتقل شد و پوسید‌. ۵

پس از این ناکامی چند سالی مشهدی ‌‌جعفر به کار خیاطی‌اش ادامه داد تا اینکه در اوایل ذیقعده ۱۳۲۳ق توپ جدیدی به نام مسلسل را در نمایشگاه معرفت و هنر عرضه کرد که تحسین همگان را بر‌انگیخت‌. ۶ «‌تماشاچیان از ملاحظه آن انگشت حیرت به دندان مبهوت و متحیر و وطن‌پرستان از شعف و انبساط نزدیک بود روحشان از قفس تن پرواز کند در حقیقت اگر ما هم مثل سایر ملل و دولت ژاپن وطن‌پرست و ملت دوست بودیم همان روز اختراع را عید ملی قرار می‌دادیم بلکه مجسمه این شخص غیرتمند وطن‌پرست که باعث افتخار و سر‌بلندی ایرانیان است محض احترام و یادگار ساخته در مملکت، محترمانه نگاهداری می‌نماییم عوض این مخترع مورد توبیخ و سرزنش بعضی هموطنان بی‌غیرت گردید و بس». ۷

نویسنده سپس شرحی درباره مشخصات فنی اسلحه مذکور می‌دهد و می‌نویسد‌ که ‌طول لوله آن ۶۰ سانتیمتر و قطر ته لوله‌اش ۲۰ سانتیمتر است و با دو حرکت پر و خالی می‌شود و فقط برای کار با آن به دو نفر احتیاج است. در موقع تیر‌اندازی لوله‌اش می‌تواند به هرطرف بچرخد‌‌. این توپ به سهولت قابل جابه جایی است و وزن توپ و صندوق آن حدود ۲۵۰ مثقال است‌‌‌. ۸ مشهدی جعفر مدعی است که توپ‌های کهنه را می‌توان از ته برید و توپ مسلسل ساخت‌. ۹ که این کار هزینه تولید مسلسل را کاهش می‌‌‌دهد‌.

در نمایشگاه بعضی علما و صاحب‌منصبان کشوری و نظامی آن را امتحان کردند‌. مفاخر‌الدوله رییس کارگزاری آذربایجان آن اختراع را به رؤیت محمد‌علی میرزا ولیعهد ‌رساند که مورد توجهش واقع شد. ولیعهد وعده داد که هنگام رفتن به تهران نمونه‌ای از مسلسل را به تهران ببرد و به شاه نشان دهد. ۱۰ ولی «‌‌‌بدیهی است در موقع تشریف‌فرمایی به دار‌الخلافه با آن مشغله‌ای که وجود مبارک از قبیل دستور‌العمل به حکام و ولایات و اداره‌جات شهر و سر‌حدات و غیره در نظر مبارکشان نخواهد ماند این بود به سلامتی و میمنت تشریف فرمای دار‌الخلافه آن زمان گردیدند و توپ مزبور زینت‌بخش طاقچه اتاق مخترع گردید». ۱۱

از شواهد چنین بر‌می‌‌آیدکه بر‌خلاف ادعای چهره‌نما مشهدی جعفر از تلاش برای معرفی توپش نا‌امید نشد و خود را در آستارا به موکب مظفر‌الدین‌شاه ‌رساند «‌‌‌و توپش را نیز از لحاظ نظر انور مبارک شهریاری گذرانده تیری هم از آن توپ خالی کرده خیلی طرف توجه و التفات ملوکانه واقع گردیده بود‌. از آنجا حسب‌الامر ملوکانه به انزلی آمده مقرر شده بود در آنجا به توسط جناب وزیر دربار مفصلا شرفیاب و توپ او امتحان کامل بشود‌. توپش را هم در صندوقخانه مبارکه همایونی نگاه داشته‌اند»‌. ۱۲ اما مشهدی جعفر در انزلی بیمار شده و موفق به دیدار شاه نمی‌شود و قرار ملاقات با شاه به رشت یا تهران موکول می‌شود‌. ۱۳ مشهدی جعفر خود را به تهران می‌رساند‌. حبل‌المتین ما را از سر‌نوشت مخترع در تهران آگاه می‌سازد و می‌نویسد‌: «‌ایجاد توپ حیرت‌بخشی نموده که نظیرش در فرنگستان هم دیده نشده‌ است. معلوم است چه قدر زحمت کشیده و چه قدر پول از سوزن‌‌‌‌زنی اندوخته و خرج آلات و ادوات آن نموده‌، پس از آنی که صنعت خود را در حضور شاه عرضه داشت اجر و مزدش چند دوجین آفرین شد و سیصد تومان هم حواله حاکم تبریز دادند که خرج راه کرده و روانه تهران شود‌. آن را هم اول گفتند محل ندارد‌، پس از فریاد‌های دو ساله حبل‌المتین تازه آن سیصد تومان را داده تا خرج راه کرده روانه تهران شود»‌. ۱۴ اما این که چه بلایی بر‌سر مسلسلش آمد به یقین چیزی نمی‌توان گفت مگر اینکه پس از رفتن به صندوقخانه مبارکه همایونی به فراموشی سپرده شد‌.

مشهدی‌ جعفر‌ ‌خیاط‌باشی ‌تبریزی پس از ساخت مسلسل با وجود تمام بی‌مهری ها از پا ننشست و یک تفنگ ده تیری به نام عجم و باروتی مانند باروت فشنگ پنج تیر روسی را هم اختراع کرد‌‌‌. ۱۵

درباره سر‌نوشت مشهدی جعفر خیاط‌باشی تبریزی و باقی اختراعاتش اطلاع چندانی در دست نیست‌‌‌، فقط اینکه در شعبان ۱۳۲۴‌ق کوتاه مدتی پس از انقلاب مشروطه مقاله‌ای به امضای مشهدی جعفر خیاط‌باشی در حبل‌المتین به چاپ می‌رسد که او ضمن برشمردن معایب و مظالم مملکت می‌نالد که:

‌افعال ما ملت نقل و مضحکه مجالس اروپائیان و غیره شده است‌، این است که ما ملت لگد‌کوب جمیع ملل روی زمین شده‌ایم‌، این است که ما ملت از سوزن تا چراغ از زنده تا مرده محتاج خارجه شده‌ایم‌، این است که ما ملت از عدم عقل و ثروت مملکت را با دست خود به خارجه تقدیم خودمان را فقیر کرده‌ایم‌، این است که ما ملت قابل هیچ‌گونه اختراع و صنایع نشده‌ایم‌، این است ما ملت به همدیگر امنیت نداشته به من چه را شعار خود کرده‌ایم‌، این است که ما ملت از گوش شنونده کر و از دیده بیننده اعمی و از قلب مطمئن مریض هستیم‌، که نیک و بد را تشخیص نمی‌دهیم‌، این است ما ملت تقلب را از درستکاری فرق نمی‌دهیم و شرافت و وجدان نمی‌شناسیم که در بادیه حیرت سر‌گردانیم‌، این است که ما ملت بر‌ظالم مظلومیم و بر‌ مظلوم ظالم‌‌‌. ۱۶

مشهدی جعفر پس از ذکر مصائبی که دامنگیر کشور شده به ارائه راهکار می‌پردازد و می‌نویسد که:

‌این رفتار که ما ملت گرفته‌ایم اگر هزاران سال بر‌دامن همت شاه و بر‌همت اولیای دولت و بر‌علمای ملت چسبیده ملتجی شویم پر کاهی ثمر نخواهد بخشید مگر این که کلیه به جان و دل و از اعمال قبیحه و افعال فضیحه خودمان نادم و مطابق احکام الهی و اوامر محمدی و ائمه طاهرین رفتار و پیروی نکنیم اتحاد و اتفاق نورزیم کلمه مساوات را مجری نداریم کبر و نخوت را کنار نگذاریم دست اخوت به همدیگر ندهیم همین آش است همین کاسه باید همه یک حال یک جهت به هیأت اجتماع با نهایت خضوع و خشوع رو به آستان مبارکه حضرت حجت ارواحنا فداه آورده استدعای استخلاص خودمان را از شر ظالمان نموده بدیهی است به این حالت و خلوص نیت بر‌گشت با آن حضرت عرایض‌مان مقرون به اجابت خواهد بود والا بعد از چند صباحی در زیر لگد اجحافات خارجه دچار هر‌‌گونه مذلت و خواری خواهیم گردید‌.‌‌‌۱۷

شرح حال مشهدی جعفر خیاط‌باشی تبریزی حدیث تام و تمام واقعیتی است که ایران را در سراشیب افول قرار داد و موجب دلسردی ایرانیانی شد که می‌توانستند چرخ‌های پیشرفت و آبادانی مملکت را به حرکت در‌آورند.‌

پاورقی:

۱. محمد تبریزی در نشریه حبل‌المتین، س۱۲، ش۲۶، صص۱۷-۱۹، مورخ ۲۷ محرم ۱۳۲۳ مقاله‌ای درباره مخترع تبریزی مسلسل نوشته است‌ که بر مقاله او در چهره‌‌نما مقدم است‌.

۲. چهره‌نما‌، س ۲، ش ۱۳، ص ۴.

۳. همان، صص ۴ - ۵.

۴. همان، صص ۵ - ۶.

۵. چهره‌نما، س ۲، ش ۱۴، ص ۱۲.

۶. در متن مقاله تاریخ نمایش توپ اول ذیقعده ۱۳۲۳ ق است ولی با توجه به اینکه در نشریه حبل‌المتین مورخ اول محرم ۱۳۲۳ ق نویسنده به نمایش این توپ اشاره کرده باید تاریخ عرضه آن قبل از محرم ۱۳۲۳ق باشد.

۷. چهره‌نما، س۲، ش ۱۴، صص ۱۲- ۱۳.

۸. همان‌، ص ۱۳‌.

۹. ایران سلطانی، س ۵۸، ش ۱۵، ص ۴.

۱۰. چهره‌نما‌،‌‌ س ۲‌، ش ۱۴‌، صص ۱۳‌- ۱۴.

۱۱. همان‌. صص ۱۲- ۱۳‌.

۱۲. ایران سلطانی، س ۵۸ ، ش ۱۵، ص۳.

۱۳. ایران سلطانی، ص۴‌.

۱۴. حبل‌المتین، س ۱۳، ش ۳۸، ص ۵.

۱۵. چهره‌نما، س ۲، ش ۱۴، ص ۱۳.

۱۶. حبل‌المتین‌، س ۱۴‌، ش ۸‌، صص۱۳- ۱۴‌.

۱۷. همان، ص ۱۴.