رویارویی سلطان صاحبقران با دنیای مدرن

نمایی از نمایشگاه جهانی سال ۱۸۷۸ پاریس

نویسنده: ژرژ لوی

ترجمه و تنظیم: محمدرضا بهزادی

عصر قاجار را که از پس از برآمدن آقامحمدخان شروع و در اواخر قرن ۱۴ هجری به سلطان احمدشاه ختم شد، می‌توان یکی از ادوار مهم و تاثیرگذار تاریخ ایران در عرصه بین‌المللی و دیپلماسی دانست. برخورد فرهنگ ایرانی با اروپایی در سال‌های آغازین عصر انقلاب صنعتی و جنگ‌های متمادی با دولت روسیه خود انقلابی عظیم برپا کرد که باعث شد ایرانیان فاصله خود را با اروپا درک کرده و در اثر رویارویی با تمدن جدید به اصلاحاتی اساسی در ساختارهای بنیادین کشور خود دست بزنند. این دوره به ویژه سلطنت چهارمین سلطان قاجار، ناصرالدین شاه را می‌توان دوره نفوذ ملل غرب در مشرق زمین و شرح و بسط سیاست‌‌های استعماری آنها دانست. اروپای صنعتی که احتیاج مبرم به فراهم آوری مواد اولیه و بازار مصرف برای کالاهای خود داشت، به گسترش اقدامات استعماری خویش در آسیا و به خصوص خاورمیانه و ایران پرداخت؛ زیرا ایران از دوران باستان دروازه هندوستان به شمار می‌آمد و همواره میدان مبارزه و فعالیت قدرت‌‌های آن عصر یعنی انگلستان و فرانسه و روسیه بود و از این رهگذر متحمل خسارت‌‌های مادی و معنوی زیادی شد.

با به قدرت رسیدن ناصرالدین شاه، شاه جوان قاجار که از دوران ولیعهدی خود علاقه بسیاری به ترقیات و تمدن اروپا داشت، پس از شهادت میرزا تقی خان که در اثر سعایت بدخواهان روی داد، در اندک زمانی پس از وی توانست بر مدعیان مداخله‌گر معاصر خود

غلبه کند.

او با رای و اراده مطلقه خود زمام امور را به دست صدراعظمی فرنگ دیده، اصلاح طلب و خواهان ترقیات جدید سپرد و سپس دستور تشکیل دارالشورای کبری را صادر کرد.

صدراعظم جدید میرزا حسین خان مشیرالدوله قزوینی، بر آن شد تا شاه را با تمدن اروپا آشنا سازد تا ترقیات پرشتاب اروپا و دول متمدن غرب را که در اثر وضع قوانین در کشورهایشان حاصل شده بود، با چشم خود مشاهده کند و بداند که پشت دروازه‌‌های استانبول دنیایی دیگر نهفته است.

صدراعظم امیدوار بود شاه با دیدن پیشرفت‌‌های بی حد و حصر در تمامی زمینه‌‌ها، از تاسیس دارالشورای کبری که دیگران را نیز در اداره مملکت با پادشاه همسو و همراه می‌ساخت و همچنین دیگر اصلاحات در ساختار حکومتی ایران، پشیمان نشود و طرز اداره ممالک خارجه را ببیند و بداند که سایرین چگونه کشورداری می‌کنند. میرزا حسین خان سودای آن داشت که شاه جوان ایران که میراث‌دار حکومت‌‌های طلایی کسانی چون شاه عباس کبیر است، بتواند فاصله میان کشور خویش و جهان غرب را دریابد و بداند که سایرین چگونه کشورداری می‌کنند. بداند که حکام و پادشاهان پیش از وی، در این مدت پس از سقوط دولت صفوی سال‌‌های متمادی است که در تاریکی قدم نهاده‌اند و با جنگ‌‌های داخلی و خونریزی و عیاشی و بی خیالی نسبت به اوضاع داخلی و خارجی فاصله خود را با ملل مغرب زمین زیاد کرده و در سال‌‌های پایانی قرن نوزدهم، ایران و ایرانی در قهقرایی هولناک دست و پا می‌زنند. وی می‌خواست عاقبت سستی و فتور را در شاهراه ترقی به شاه بفهماند و به اروپایی‌‌ها، ایرانیان را ملتی زنده و پیشرو معرفی کند و شاه را به تقلید عثمانی‌‌ها به قبول عادات و رسوم اروپا آشنا و وادار کند.

ناصرالدین شاه که بی‌صبرانه مشتاق دیدار اروپا بود به طور کلی تمایل زیادی به ترقی ایران داشت و همواره سعی می‌کرد که صنایع بدیع فرنگستان به ایران راه یابد و جوانان ایرانی در بلاد غرب به تحصیل علوم جدید مشغول شوند، با صدراعظم در این فکر همسو شد. همین روحیه شاه بود که وی را در بهار سال ۱۸۶۶ میلادی برای بازدید از ناوگان‌‌های جنگی روسیه به فرح آباد مازندران کشانید.

این اولین رویارویی وی با دول متمدن هم‌عصرش بود.

به هر روی صدراعظم شاه را به سفر فرنگ ترغیب کرد و چنین بود که ناصرالدین شاه قاجار برای اولین بار در سال ۱۲۹۰‌هجری‌قمری به دعوت فرانسوا ژوزف امپراتور اتریش- مجارستان برای بازدید از نمایشگاه بین‌المللی وین عازم اروپا شد. او اولین پادشاه ایرانی بود که برای اولین بار قدم به خاک اروپا می‌گذاشت. سفر اول شاه مصادف بود با اوج‌گیری قدرت آلمان که در اثر کفایت و لیاقت صدراعظم آن کشور، پرنس اتوفن بیسمارک و حسن مدیریت ویلهلم اول، امپراتور پروس ایجاد شده بود و در این قدرت‌گیری تمام خاک فرانسه و پایتخت آن شهر پاریس به تصرف آنها درآمده بود. پس از وقایع این سال‌‌ها بود که شاه به اروپا سفر کرد.

در این مسافرت، شاه با تمامی تاجداران و فرمانروایان معاصر خود در اروپا آشنا شد و در میان آنها دوستانی پیدا کرد که او را با نهایت صمیمیت پذیرفتند. طی این سفر وی از جریان‌‌های سیاسی دنیا تاحدی باخبر شد و ترقیات محیرالعقول اروپا را با چشم خود دید و اروپاییان فهمیدند که پادشاه ایران با امیر بخارا و مهاراجه‌‌های هندوستان تفاوت دارد.

شاه بعد از بازگشت از این سفر به پیگیری اقدامات مثبت خود ادامه داد و از صدراعظم سابق که بنا به مصالحی پس از سفر اول به وزارت خارجه منصوب و به امور لشگری به وضع پیش از صدارت مفتخر شده بود، به نهایت درجه حمایت کرد، ترقی‌خواهی وی را ستود و در آشکار و نهان تمایل خود را به دیدار مجدد از اروپا ابراز کرد.

سرانجام در شب اول ماه رمضان سال ۱۲۹۴‌قمری شاه به توسط آقااسماعیل بهبهانی به قرآن کریم استخاره کرد تا در سال ۱۲۹۵ عازم دومین سفر فرنگ شود. استخاره خوب آمد و عزم شاه و سپهسالار اعظم به سفر جزم شد. حتی با مخالفت اکثر شاهزادگان و درباریان به واسطه شدت یافتن جنگ میان روس و عثمانی که شاه را از سفر پیش رو منع می‌کردند، چون استخاره خوب آمده بود هیچ چیز مانع نگشت تا او از سفر صرف نظر کند. به این منظور بود که در روز پنج‌شنبه آخرین روز ربیع‌الاول ۱۲۹۵ از تهران خارج شد. شاه و همراهان پس از طی مسافت قابل توجهی از داخل خاک ایران به رود ارس رسیدند و به علت توفانی بودن دریا در فصل بهار، از طریق رود ارس قدم به خاک روسیه نهادند. پس از دیدار از مسکو و سن پترزبورگ و ملاقات با امپراتور روس و درباریان و شرکت در دفیله‌‌ها و جشن‌‌های میهمانی که به افتخار حضور وی ترتیب یافته بود به آلمان عزیمت کرد. در برلین پس از اولین ملاقات با امپراتور هنگامی که هیات ایرانی خود را برای ضیافت شام رسمی امپراتور آلمان آماده می‌کردند، امپراتور مورد سوءقصد مخالفان اصلاحات قرار گرفت و «طبع ظریف شاهانه قبله عالم آزرده گشت». اصل سفر از ورود موکب شاهانه به پاریس شروع می‌شود که اقامت طولانی‌تری را ایجاب می‌کرد. شرکت در نمایشگاه بین المللی پاریس که در آن فرآورده‌‌های صنعتی از تمام جهان در معرض دید مشتاقان قرار داشت و دلیل اصلی سفر شاه دیدار این نمایشگاه بود.

همچنین دعوت دولت فرانسه برای شرکت در همین نمایشگاه را می‌توان نقطه عطف سفر وی دانست. در این نمایشگاه بزرگ از تمام نقاط عالم صنایع و ظرایف ملل مختلف گردآوری شده و ابنیه باستانی و معماری سنتی هر ملک و ملتی در اندازه طبیعی به نمایش درآمده بود. همچنین چیدمان غرفه‌‌ها طبق آداب و رسوم کشورها صورت پذیرفته و در این بین غرفه ایران نیز که بر اسلوب معماری اصفهان ساخته شده بود، خودنمایی می‌کرد.

شخص شاه در شرح مسافرت به پاریس و بازدید از نمایشگاه می‌نویسد:« دوشنبه هشت الی ۱۳ جمادی الثانی، از در تروکادرو رفتیم توی اکپزوسیون (اکسپوزیسیون). یعنی رودخانه سن در وسط است، این طرف همه باغ است و باغچه‌‌ها و گلکاری، قهوه خانه‌‌های متعدد و عمارات چین و مصر و ایران و تونس و حوض‌‌ها و آبشار و فواره و تالار بزرگ کنسرت که از زیر آن آبشار جاری است. اگر بخواهم شرح تروکادرو و اکسپوزیسیون و بناها و امتعه و فواره‌‌ها و آبشارها و باغچه‌‌ها و گلکاری‌‌ها و خیابان‌‌ها و چمن‌‌ها و تماشاچی‌‌ها و صنایع عجیبه و غریبه کلی دنیا و خرجی که به این بناها و غیره شده است یا مردم متحمل شده‌اند و منافعی که صاحب کمپانی این بازار و صاحبان کار می‌برد، بنابراین ازدحام دنیا را که در اینجا به همه وضع می‌آیند و می‌روند و.. که بسیار جالب و دیدنی است بنویسم خود (چند کتاب جدا می‌طلبد)...، چقدر تنه خوردیم و هل دادیم از ازدحام... رفتیم توی اکسپوزیسیون، نظر آقا و... بودند، از در تروکادرو داخل شدیم، همه چیز روی احتساب بود و مردم باادب حرکت می‌کردند.

نزدیک عمارت چین و ژاپن، عمارت ایران است که حقیقتا از همه بهتر بود؛ استاد حسینعلی معمار خویش حاجی ابوالحسن ساخته است، خودش هم حاضر بود... اگر وضع دالان‌‌های توی اکسپوزیسیون و جواهرات نفیسه و اشیایی که صدهزار تومان قیمت و ارزش دارد و غیره و غیره را بنویسم و شرح بدهم باید یک کتاب علی حده به قدر شاهانه به دست گرفته و مدتی که اکسپوزیسیون برپاست همه روزه از صبح الی صبح دیگر متصلا باید بنویسم...

این عمارت (عمارت ایران) را شبیه به برج عشرت آباد ساخته اند، همان مرتبه اول یعنی حوضخانه کاشی کاری در مرتبه تحتانی است که حوض مرمر دارد و آب از آن می‌جهد بعد پله خورده بالا می‌رود. روی حوضخانه اتاق آینه کاری مقرنس بسیار بسیار خوبی ساخته‌اند. پنجره‌‌ها و درها همه از ایران آورده‌اند. توی دالان‌‌ها و قسمت‌‌های اکسپوزیسیون از قسمت انگلیس، فرانسه و... از همه جا رد شدیم و گذشتیم تا به قسمت ایران رسیدیم. قدری آنجا نشستیم، متاع‌‌های خوبی داشت، حتی تمبک خاتم و کمانچه و غیره. یک تمبک را ۴۰ تومان خریده بودند. زری‌‌های اصفهان، پارچه‌‌های یزد، کاشان و غیره و غیره... خیلی متاع ایران اینجاها مرغوب است و به قیمت اعلی می‌خرند.»

شاه پس از بازدید از فرانسه، از راه‌استراسبورگ، که هنوز در اشغال دولت آلمان بود، به وین رفت و پس از اقامتی نه روزه در آنجا عزم بازگشت به ایران کرد و از مسیر ولادی قفقاز به بندر پطروفسکی وارد و از راه دریای خزر به بندر انزلی و رشت و سرانجام در هشتم شعبان به تهران می‌رسد.

مهم ترین مساله در سفر دوم شاه به اروپا درخواست رسمی وزارت خارجه ایران یک سال و نه ماه پیش از برگزاری نمایشگاه برای شرکت در آن بود که همزمان با این اتفاق، طرح بازدیدهای شاهانه از این نمایشگاه از سوی دولت فرانسه ریخته شد و چون ایران برای فرانسه به لحاظ منافع استعماری و تاراج میراث ملی اهمیت فوق‌العاده‌ای داشت، دعوت ناصرالدین شاه در اولویت قرار گرفت. از طرفی دولت فرانسه مانند بسیاری از دولت‌‌های اروپایی در آن عصر دلگیر و خسته از قدرت‌گیری عثمانی و حملات آن حکومت به اروپای شرقی بر آن بود تا با نزدیک شدن به ایران، متحد قوی و صاحب نفوذی در خاورمیانه برای خود داشته باشد. به علاوه شاه ایران که به قدرت ثالثی در میان دول اروپایی می‌اندیشید تا بتواند به نفوذ روس و انگلیس در کشورش خاتمه دهد، این سفر را برای خود تدارک دید. چنانکه دیده شد دولت انگلستان که از دعوت شاه به اروپا خشنود نبود از وی و همراهان برای مسافرت به این کشور در سفر دوم دعوتی به عمل نیاورد.

حاصل این سفر برای ملت ایران تنظیمات نظمیه و قشون و تشکیل قزاقخانه و ایجاد چراغ گاز و چراغ برق بود و می‌توان این سفر را یکی از پربارترین مسافرت‌‌های سه‌گانه فرنگستان دانست. اما جای بسی تاسف است که این ترقیات عناوین دهان پرکنی بیش نبود و به جز نظم و نسق قشون و قزاقخانه مابقی خدمات رفاهی برای مردم ایران هرگز به سرانجام نرسید.