تـاریــخ جــهـان
کندی و ایران
رهبران پنهان و پیدای ایالاتمتحده آمریکا بلافاصله پس از پایان جنگ دوم جهانی، نقشه راه بزرگ را برای باز تعریف مناطق جغرافیایی که بخشی از منافع ملی آمریکا را تشکیل میدادند، شناسایی و ایران یکی از آن مناطق تشخیص داده شد. روسای جمهور ایالاتمتحده در همه سالهای پس از جنگ برای حفظ ایران در اردوگاه کشورهای آزاد تلاش و برنامهریزی کرده و این تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. حضور جدی، واقعی و نیرومند ایالاتمتحده آمریکا در جریان کودتا علیه محمد مصدق شاید آشکارترین دخالت آمریکاییها در ایران بود و پس از آن در دهه ۱۳۴۰ نیز این دخالتها به شکلهای خاص ادامه داشت. دو مطلبی که در این صفحه میخوانید، سرشت دخالتهای دو رییسجمهور آمریکا در ایران را به تصویر کشیده است.
مقاله «معرکه روزولت در تهران» نوشته دونالد ویلبر است که محمدعلی معتضدیان آن را ترجمه کرده و سایت زمانه آن را چاپ کرده است. مقاله کندی و ایران، از کتاب «بر بال بحران» نوشته ایرج امینی اخذ شده است که در چند شماره میخوانید:
ایرج امینی
بخش نخست
۲۱ ژانویه ۱۹۶۱ (۱ بهمن ۱۳۳۹)، جان اف. کندی رسما جانشین ژنرال آیزنهاور شد. نطق وی در مراسم تحلیف در برابر نمایندگان دو مجلس و شخصیتهای کشوری و لشکری آمریکا خطوط کلی سیاست و برنامه دولت وی را منعکس میکرد. کندی در این سخنان از جمله گفت: ... اکنون جهان تغییر زیادی کرده است، زیرا که بشر قدرت برچیدن هر نوع فقر و هر نوع زندگی بشری را در دستهای میرای خود گرفته است.
با این حال همان باورهای انقلابیای که پیشکسوتان ما برای آن جنگیدند، همچنان در سرتاسر گیتی مساله روز است: اعتقاد به اینکه حقوق بشر حاصل بخشندگی دولت نیست، بلکه ودیعه الهی است.
ما امروز به خود جرات نمیدهیم فراموش کنیم که وراث آن نخستین انقلاب هستیم. بگذار این کلام از این زمان و مکان به دوست و دشمن، هر دو، رسانده شود که آن مشعل به نسلی داده شده که در این قرن زاده شده است، در جنگ آبدیده شده است، در صلحی سخت و تلخ منضبط شده است.
از میراث کهنمان به خود میبالد، حاضر نیست که شاهد یا ناظر فرو ریختن تدریجی آن حقوق انسانیای باشد که این جامعه همواره به آن متعهد بوده است و امروزه نیز چه در درون و چه بیرون از مرزهایش به آن متعهد است.
بگذار هر ملتی - چه آنها که خیر ما را میخواهند و چه آنها که بدخواه ما هستند - بداند که ما برای تضمین بقا و توفیق آزادی، حاضر به پرداخت هر قیمتی هستیم. هر رنجی را متحمل میشویم، با هر سختی رویارویی میکنیم، از هر دوستی حمایت و با هر دشمنی مقابله میکنیم.
به این همه ملتزمیم و به بیش از آن نیز.
به کشورهای جدیدی که به صفوف جهان آزاد پیوستهاند خوشامد میگوییم و به آنها قول میدهیم که یک شکل از سلطه استعماری به یک بیدادگری بسیار بیرحمانهتر راه ندهد. در انتظار آن نیستیم که همواره از دیدگاه ما حمایت کنند؛ اما همیشه امیدواریم که با قدرت تمام از آزادی خود دفاع کنند و به یاد داشته باشند که قبلا آنها که ابلهانه در پی تسخیر قدرت بر پشت ببر رکاب زدند، به کام ببر شدند.به مردم روستایی و کلبهنشین سراسر جهان که در حال مبارزه برای در هم شکستن بندهای فقر فراگیر هستند، التزام میدهیم که تا هر زمانی که ضروری باشد، منتهای تلاشمان را در راستای یاری رساندن به آنان برای خودیاری انجام دهیم؛ تا هر زمانی که ضروری باشد. نه به خاطر امکان انجام آن از طرف کمونیستها، نه به خاطر اینکه در پی جلب آرای آنها هستیم، بلکه به خاطر اینکه آن را درست میدانیم. اگر یک جامعه آزاد نتواند به خیل فقرا یاری رساند، نمیتواند از اغنیای اندکش پاسداری کند.سخنان رییسجمهور آمریکا که پشتوانه عملیاش هنوز معلوم نبود، از این خصوصیت برخوردار بود که دو روال کار گذشته سیاست خارجی آمریکا را تلویحا نفی میکرد: ... از این پس کمکهای خارجی نه به مثابه سلاح مبارزه به کار برده میشود و نه گیرندگان کمک قرار است که این کمکها را به مثابه مایهکوبی علیه بیطرفی ناشایست تلقی نمایند؛ آن طور که جان فاستر دالس میطلبید...
برداشت جرج بال، معاون امور اقتصادی وزارتخانه در دولت کندی، از سیاست خارجی جدید آمریکا نسبت به کشورهای جهان سوم، قابلتامل است.
او در خاطرات خود مینویسد: ... دیپلماسی پس از جنگ[جهانی دوم] اساسا بر این فرض استوار بود که ایالاتمتحده قدرتی است که در حفظ وضع موجود میکوشد. در حالی که اتحاد شوروی ماهیتا قدرتی است انقلابی و اینکه تشویق ثبات به سود ایالاتمتحده است و شوروی از آشوبها سوءاستفاده میکند. در مناطق حساس، آمریکا عادت داشت از رژیمهایی جانبداری کند که لااقل یک ثبات موقت فراهم میکردند؛ حتی اگر اعمال آنها غالب اوقات ناقض افکار ما درباره آزادی و حیثیت بشری بود...
مشی کندی، مستقیما این روش را به چالش طلبید: آمریکا نباید خود را به عنوان کشوری حافظ وضع موجود بپندارد؛ چراکه از سنتهای انقلابی برخوردار است. سیاست آمریکا میباید خود را با روحیهای جدید تحول، حتی انقلاب، تطبیق دهد. اگر آمریکا به تشویق انقلابیون جوان این کشورهای جدید برنیاید، آنها ناگزیر به اتحاد شوروی روی میآورند... در عمل دولت کندی تصمیم گرفت که برای جلوگیری از انقلاب خشونتبار از پایین، اصلاحات مسالمتآمیز از بالا را تشویق کند.
پیامد این سیاست، تقلیل کمکهای نظامی بود که در دولت آیزنهاور اولویت داشت و اکنون جا به کمکهای اقتصادی میداد.پس از آغاز دوران ریاستجمهوری کندی (۲۰ ژانویه ۱۹۶۱)، اوضاع ایران مورد توجه خاص دولت جدید آمریکا قرار گرفت و مشاوران رییسجمهور، تجدیدنظر نسبت به حکومت شاه را توصیه کردند.
معرکه روزولت در تهران
دونالد ویلبر
ترجمه: محمدعلی معتضدیان
نقش حزب توده در شکست مرحله اول کودتا در ۲۵ مرداد و دخالتهای پیدا و پنهان آنها در امور سیاسی کشور و متشنج کردن اوضاع تهران بهسود خود در خور توجه و تامل است. حضور آشکار و پررنگ حزب توده در تهران آن روزها تا حد بالابردن پرچمهای سرخ و بر سر ساختمانهای مهم و اماکن عمومی پیش رفت؛ اما این امر باعث مصممتر شدن آمریکا و انگلیس برای اجرای کودتا شد و آنها از این موضوع استفاده کرده باعث شدند که حمایت علما از دولت مصدق را ضعیف نموده و با طرح مساله کمونیسم نیروهای اجتماعی را آماده پذیرش دولت کودتا کنند. باری شرح ماجرای کودتا و چگونگی عملیشدن آن در ۲۸ مرداد ماه سال ۱۳۳۲ را خودتان در سطور ذیل مطالعه خواهید کرد.
در همین اثنا مذاکرات بین مقامات سازمان سیا و هندرسون سفیر بریتانیا (در تهران) هشتم ژوئن در واشنگتن آغاز شد. ضمن مذاکرات مزبور مشخص گردید هندرسون از مواضع قبلی خود مبنی بر اینکه شاه با کودتا همکاری نخواهد کرد و به چهرههای نظامی نظیر زاهدی توجهی نخواهد داشت، عقبنشینی کرده است. هندرسون کاملا با ما همکاری میکرد و مشتاقانه به دنبال ارائه پیشنهادهای سازنده بود او حتی از برنامه تاخیر در بازگشتش به تهران استقبال نمود. در طرح پیشبینی شده بود که هنگام فرارسیدن مرحله نهایی کودتا، هندرسون در تهران نباشد. علاوه بر این غیبت طولانی مدت هندرسون از تهران، یکی از جنگهای روانی بود که علیه مصدق به کار گرفته میشد.موافقت با کودتا سرانجام در تاریخ یازدهم جولای سال ۱۹۵۳ میلادی در سازمان سیا، اول جولای ۱۹۵۳ در اینتلیجنت سرویس، اول جولای ۱۹۵۳ توسط وزیر خارجه انگلیس، یازدهم جولای ۱۹۵۳ وزیر امور خارجه آمریکا، اول جولای ۱۹۵۳ به وسیله نخستوزیر انگلستان و سرانجام در یازدهم جولای ۱۹۵۳ توسط رییسجمهور آمریکا تصویب شد.
جدا از اجازه دادن به پایگاه سیا در تهران برای هزینهکردن یک میلیون دلار در حمایت از زاهدی، در بیستم ماه مه به پایگاه اجازه داده شد هفتهای یکمیلیون ریال برای جلب همکاری نمایندگان مجلس خرج کند. نزدیک پایان ماه ژوئن، پایگاه سیا موفق به ایجاد تماس مستقیم با برادران رشیدی شد و درصدد آموزش دادن به آنها جهت ایفای نقش و چگونگی برقراری تماس برای شروع و پیشبرد عملیات، برآمد.
از طرف دیگر دو گروه دیگر نیز در سازمان سیا در شاخه ۴ NE در بیست و دوم ماه ژوئن تشکیل شد که نقش پشتیبانی از شروع عملیات در پایگاه تهران را به عهده داشت. گروه اول توسط کارول که نیمه ماه ژوئن از نیکوزیا بازگشته بود سرپرستی میشد. این گروه وظیفه دشوار و سنگین مطالعه روی جنبههای نظامی کودتا را انجام میداد. قصد آنها فراهم آوردن طرح کامل و موثری بود تا زاهدی و همراهان نظامی او را در قالب «آماده برای عملیات» درآورد. اعتقاد بر این بود که تمام تلاشها باید در جهت وارد ساختن ایرانیهای پرحرف و غیرمنطقی در نقشهایی باشد که دقیقا نشاندهنده چیزی باشد که میخواهیم آنها انجام بدهند. علت این اعتقاد نیز به شکست ایرانیها در حفظ امنیت اولین عملیات براندازی بازمیگشت. گروه دوم که توسط دکتر ویلبر هدایت میشد، وظیفه پرداختن به فازهای روانی عملیات را بر عهده داشت.
سرپرستی همهجانبه این دو گروه و هدایت ارتباط با پایگاه درگیر در صحنه نیز بر عهده جان هنری والر رییس شاخه ۴ NE بود. کارول در نیمه ماه جولای به تهران رفت ولی در سر راه در لندن توقفی داشت تا با داربی شایر مقام بلندپایه اینتلیجنت سرویس ملاقات نموده و در مورد بخش نظامی طرح براندازی با وی گفتوگو کند. گروه ویلبر اقدام به ارسال و مخابره پیامها به پایگاه تهران مینمود تا شاکله عملیات روانی پیش از کودتا را آن گونه که در طرح پیشبینی شده بود؛ تدوین کند.
در حالی که تعداد قابل توجهی مقاله علیه مصدق تهیه و نوشته میشد به گروه هنری سیا نیز آموزشهای لازم برای تدارک و تهیه مقدار زیادی کارتون و برنامههای رادیویی علیه مصدق ارائه میگردید.
گروه هنری مزبور علاوه بر این، اقدام به تهیه نقاشی کرد که شاه در آن زاهدی را به مردم ایران معرفی میکرد. این نقاشی باید به پوسترهای دیواری بزرگی تبدیل میشد تا در تهران نصب شوند. مقالات و کاریکاتورها و نقاشیها به سرعت آماده و روز نوزدهم جولای توسط یک پیک ویژه به تهران فرستاده شدند. روز بیست و دوم جولای پایگاه تهران شروع به توزیع اقلام مزبور در بین عوامل خود کرد. دکتر ویلبر مامور شد تا ضمن بهرهجستن از همکاری تنگاتنگ گروه هنری سیا در طراحی جنبههای تبلیغاتی طرح براندازی، به دیگر ماموریتهای خود نیز بپردازد. همه آماده انجام وظایفی بودند که در طرح برای آنها مشخص شده بود. از مقامات مسوول در سیا و اینتلیجنت سرویس گرفته تا عوامل حاضر در نیکوزیا و پایگاه تهران.
افزودن فشار بر شاه
از همان آغاز معلوم شده بود که شاه را باید مجبور به ایفای نقشی ویژه کرد. بنابراین در طرح براندازی ابزارهایی پیشبینی گردیده بود تا او را از دست بیم و هراسهای آسیبزننده مربوط به دستهای پنهان بریتانیا خلاص کرده و او را از حمایت همه جانبه ایالات متحده و بریتانیا مطمئن ساخت. از سوی دیگر این مساله را برای او روشن کنیم که مصدق باید برود.
در طرح همچنین پیشبینی شده بود که به شاه بقبولانیم، امضا کردن اوراق و فرامینی که لازم است از سوی او صادر شود، آسانتر از تن ندادن به آن است. روز بیست و سوم ژوئن در مراکز فرماندهی، تاریخ پیامهایی که باید برای شاه ارسال شوند، مشخص شد.
ارسال نظر