تـحـلـیــل - روایت آمریکایی از نفت و پس از کودتا - ۳
پیام احساسی نیکسون به شاه
ایالات متحده آمریکا در فرآیندی دشوار توانست انگلیسیهای محافظهکار را که جز اعاده شرایط پیش از کودتا علیه مصدق را نمیپذیرفتند، متقاعد کند که ایران علاوه بر نفت، ارزشهای دیگری نیز دارد و میتوان این کشور را در صف اول مبارزه با شوروی قرار دارد. این اتفاق افتاد و نیکسون که اکنون رییسجمهور شده بود در پیامی به شاه از او تشکر کرد و ...
استقبال شاه از نیکسون در کاخ سعدآباد
ایالات متحده آمریکا در فرآیندی دشوار توانست انگلیسیهای محافظهکار را که جز اعاده شرایط پیش از کودتا علیه مصدق را نمیپذیرفتند، متقاعد کند که ایران علاوه بر نفت، ارزشهای دیگری نیز دارد و میتوان این کشور را در صف اول مبارزه با شوروی قرار دارد. این اتفاق افتاد و نیکسون که اکنون رییسجمهور شده بود در پیامی به شاه از او تشکر کرد و ... قرارداد نهایی از آنچه ملیگرایان در اردیبهشت ۱۳۳۰ در نظر داشتند یاحتی شاه در همین اردیبهشت ۱۳۳۳ در نظر داشت، بسیار فاصله داشت. با این حال به نظر میرسید که در شرایط موجود و عرضه بیش از حد نفت در بازارهای جهانی، این بهترین گزینهای بود که ایران میتوانست به دست آورد. این استدلالی بود که امینی و دربار در ارائه قرارداد به ملت به کار بردند. شاه با اکراه به امینی اجازه داد که این شرایط را بپذیرد. محدوده امتیاز اندکی تغییر کرد تا شاه که میخواست منطقه مورد امتیاز از امتیاز سال ۱۹۳۳/۱۳۱۲ متفاوت جلوه کند، راضی شود.آنچه باقی ماند مساله پرداخت غرامت به شرکت نفت انگلیس بود. هنگامی که استیونس به طور جداگانه برای پرداخت غرامت از جانب ایران فشار آورد، امینی با طرح دعاوی علیه شرکت نفت انگلیس به مقابله برخاست. امینی از او خواست روحیه سخاوت و ازخودگذشتگی نشان دهد. مبلغی که وزیر با پرداخت آن موافق بود ۲۵ میلیون پوند و نه بیشتر بود. او از آن میترسید که مبلغ بیشتر موجب واکنش مردم شود. انگلیسیها بدون پشتیبانی آمریکا اهرم فشار چندانی نداشتند؛ در نتیجه، در ۳۰ ژوئیه /۸ مرداد پیشنهاد نهایی امینی را پذیرفتند.
شاید مصدق میتوانست از اینکه سلطه بریتانیا در ایران به وضوح به پایان رسیده بود، احساس آرامش کند. مذاکرات نفت نشان داده بود که اینک آمریکاییان سکان را در اختیار دارند. پیج آمریکایی در موفقیت آنها موثر بود. در حالی که نماینده شرکت نفت انگلیس حرفهای بیربطی در بیرون صحنه درباره چگونگی امور در گذشته به زبان میآورد، پیج مستقیما با مقامهای عالیرتبه ایران سر و کار داشت. شرکت «سابق» مجبور شد امتیاز خود را در ایران تقسیم کند، کاری که سالها با سماجت در برابر آن مقاومت کرده بود. شرکت نفت انگلیس کانون نفوذ انگلستان در ایران بود، حالا که مالکیت تغییر کرده بود، قدرت لندن کاهش یافت.
شاه در پشت صحنه نقش مهمی در دستیابی به توافق قابل قبول ایفا کرده بود. در آغاز، واکنش بدبینانهای نسبت به مذاکرات نشان داده بود. پس از عزیمت هاردن و هیات همراه او به لندن در اردیبهشت ماه، شاه به هندرسن خبر داد که ممکن است زاهدی را به خاطر اتهامات فزاینده فساد برکنار کند. هندرسن از شاه مصرانه خواست که در وسط مذاکرات دست به چنین اقدام مضری نزد و انگلیسیها هم تصدیق کردند. به نظر میرسد قاطعیت انگلیس و آمریکا شاه را تحت تاثیر قرار داد و او کوتاه آمد.
بعدا شاه به امینی اطلاع داد که نگران واکنش مجلس نسبت به هر قراردادی نباشد، مسوولیت آن با او خواهد بود. او به دنبال انتخابات اسفند ۱۳۳۲ بر مجلس تسلط یافت؛ نمایندگان کرسیهای خود را وامدار مداخله او بودند. هندرسن امیدوار بود شاه به طریقی بر انتخابات نظارت کند که «ایرانیان روشنفکر، فهمیده میهندوست و وفادار» به کرسیهای مجلس دست یابند. این انتظار محکوم به شکست بود. بسیاری از چنین ایرانیانی همراه مصدق در زندان بودند. از میان کسانی که از کودتا حمایت کرده بودند، چند تنی بودند که وجهه ملی داشتند یا دارای رابطه خوبی با هموطنانشان بودند. هندرسن آن قدر سرخورده شده بود که تصمیم گرفت برای تشکیل مجس کارآمد دست به اقداماتی بزند، اما بهرغم پادرمیانیاش با نخستوزیر و دربار، نتایج او را ناامید کرد. تنها عامل شگفتی در انتخابات مجلس هجدهم سادهلوحی هندرسن در مورد منش نیروهای ضدمصدق در ایران و باور نادرست او بر این بود که او هم مثل وودروویلسون در مکزیک انقلابی، میتواند به شکلی در اوضاع دخالت کند که مردان «خوب» انتخاب شوند.
کسانی که در اردیبهشت و خرداد با صدای بلند به دولت حمله میکردند با شاه در ارتباط بودند و او هنگامی که موقتا با نخستوزیر از در آشتی درآمد، آنها را ظاهرا به خاموشی فراخواند. از آن پس هرچه در توان داشت انجام داد که از تصویب مجلس اطمینان حاصل کند. در مرداد نامههایی برای نمایندگان و سناتورهای مردد فرستاد و خواستار حمایت آنها از قرارداد شد و «مخالفت آنها را با قرارداد به معنای مخالفت با خودش دانست.» او اکثر مرددها را متقاعد کرد.
به وزیر دفاع [جنگ] سفارش کرد حلقه امنیتی را گرداگرد ملیگرایان و کمونیستهایی که ممکن بود تظاهرات راه بیندازند تنگتر کند. دولت، تا حدی در نتیجه افزایش مراقبت و کمک اطلاعاتی آمریکا، به یک فهرست مخفی از اسامی چند صد عضو سازمان نظامی حزب توده دست یافت. این فهرست شامل رییس محافظان شخصی زاهدی و معاون امنیتی پلیس تهران که مسوول تامین امنیت شاه و نیز نیکسون به هنگام سفرش به تهران بود نیز میشد. بیش از چهارصد نفر از جمله برخی از قابلترین افسران جوان، بازداشت شدند. پس از یک رشته محاکمات در پاییز ۱۳۳۳، ۲۷ نفر اعدام و بسیاری دیگر به زندانهای طولانی محکوم شدند. این کشف میمون آنچه را که میتوانست خطر بزرگی برای رژیم شاه به وجود آورد، برطرف ساخت.
با وجود تسلط شاه بر مجلس، بررسی قرارداد و مباحث مجلس تا اواخر اکتبر/ اوایل آبان ادامه یافت. نمیشد با عجله کار را تمام کرد، زیرا گروه کوچکی از نمایندگان وجود داشتند که مصرانه استدلال میکردند که این قرارداد مغایر قانون ملی شدن است. دولت از این فرصت استفاده کرد تا مردم را مطلع کند که او نیز ملاحظاتی داشته است.
بحث در خصوص قرارداد در ۱۵ مهر با سخنرانی میهنپرستانه زاهدی در مجلس که تصویری از آینده شکوهمند ایران ارائه میداد، آغاز شد. او چنان دچار احساسات شد و اشک از چشمانش جاری گشت که نتوانست به سخنرانیاش ادامه دهد و نمایندگان نیز همراه او گریستند. علی امینی، وزیر معقول، خونسرد و با کفایت دارایی، سخنران بعدی بود. او تصدیق کرد که قرارداد بینقص نیست. گفت که امیدوار بود شرکت نفت انگلیس به نشانه حسننیت از گرفتن غرامت از ایران صرفنظر کند، اما شرکت منافع خود را مطالبه کرد. مذاکرات به بهترین نحو ممکن انجام شده بود و او از هر کسی که فکر میکرد میتواند بهتر از عهده برآید، دعوت کرد که پیش آید و جای او را بگیرد. شاید در آینده که ایران قویتر میشد میتوانست قرارداد را به نفع خود تعدیل کند.
جناح مخالف کوچک اما پرهیاهو حرف خود را زد و عاقلانه بودن واگذاری مسوولیت کاوش، بهرهبرداری و پالایش نفت را به یک شرکت خارجی زیر سوال برد. محمد درخشش این کار را نقض قانون ملی شدن و منافع کشور به حساب آورد. او از پذیرش قراردادی که ایرانیان را لایق اداره صنعت نفت خود نمیدانست امتناع ورزید.در تصویب قرارداد احتمالا هیچ جای تردیدی وجود نداشت، اما مهم بود که کارها به طرز مناسبی انجام شود که بعدها از اتهام تقلبی بودن نتیجه جلوگیری شود. سرانجام مجلس در ۲۹ مهر با ۱۱۳ رای مثبت در برابر ۵ رای منفی قرارداد را تصویب کرد که به دنبال آن در مجلس سنا نیز که مجددا تشکیل شده بود به تصویب رسید و شاه یک هفته بعد در سیوپنجمین سالروز تولدش آن را امضا کرد.
پرزیدنت آیزنهاور پیامی احساساتی برای شاه فرستاد و از تلاشهای شجاعانه و استقامت و پایداری او در سالهای سخت گذشته قدردانی کرد و «ستایش مردم آمریکا را به خاطر رهبری روشنگرانه شما» ابراز داشت. چرچیل تلگرامی سرد و بیاحساس فرستاد که شاید نشانه آگاهی بیشتر انگلیسیها از کاستیهای شاه بود. با این حال، به نوشته یک دیپلمات، به شاه هیچگاه چنین احساسی دست نداد که تحسین و ستایش انگلیسیها از ستایش آمریکاییها چیزی کم داشت. به نوشته همان دیپلمات، «او این اواخر رفتار نسبتا خوبی داشت و شایسته چنین ستایشی بود.»هندرسن نیز به خاطر تلاشهای فوقالعادهاش مورد ستایش فراوان واشنگتن قرار گرفت. او در میانه جشن و سرور حل و فصل مساله نفت، هدف بزرگتر را فراموش نکرد و به روسایاش یادآور شد که این تنها یک درگیری کوچک در مبارزه طولانی با اتحاد شوروی است. خطر از دست رفتن ایران برای جهان آزاد همچنان باقی بود و ایالات متحده نباید از تلاش برای حفظ آن دست برمیداشت.
و بدین ترتیب کنسرسیوم زاده شد. شرکت نفت انگلیس از این توافق خوب بهرهبرداری کرد: ۲۶۴ میلیون پوند از شرکای خود و ۲۵ میلیون پوند از ایران، به علاوه ۴۰ درصد از سهام کنسرسیوم. به گفته جان لودن از شل، «این بهترین معاملهای بود که فریزر تا آن وقت انجام داده بود... هرچه باشد شرکت نفت انگلیس عملا چیزی نداشت که بفروشد. همه چیز پیش از آن ملی شده بود.» ایرانیان به چیزی راضی شدند که فقط اندکی بیش از پیشنهاد شرکت نفت انگلیس در اسفند ۱۳۲۹ بود.نتایج آشکار ساخت که امکان اعمال فشار دولت ایران بر شرکتهای نفتی تا چه حد اندک است. یک نماینده مجلس با تاسف گفت: «چطور میتوانیم شرکتهای قدرتمند نفتی را تسلیم نظرات خویش در مورد فروش نفت کنیم، در حالی که حتی نمیتوانیم دستفروشان میوه و سبزی در تهران را به این کار واداریم؟» بازار جهانی موقتا اشباع شده بود و کارتل نفتی اجازه نمیداد ایران نفت خود را بفروشد و قیمتهای رو به کاهش را به خطر اندازد. این کارتل اکثر ناوگانهای نفتکش را تحت کنترل داشت و شیوههای بازاریابی پیچیدهای را برقرار کرده بود و تنها او بود که تصمیم میگرفت چه زمانی و به چه مقداری نفت میتواند وارد بازار جهانی شود. از آن گذشته، دولت زاهدی به لحاظ کمک به ایالات متحده وابسته بود؛ و اگر رژیم میخواست بر مخالفان چیره شود و پیشرفت داخلی را به نمایش بگذارد، کمک آمریکا برایش حیاتی بود. واشنگتن هیچ نشانهای حاکی از حمایت از قراردادی که بیشتر به نفع ایران باشد از خود بروز نداد. چنین دستاویزی مذاکرات را طولانیتر میکرد و مستلزم فشار بیشتر به لندن و شرکتهای نفتی بود، در حالی که این شرکتها تمایل چندانی به کنسرسیوم نشان نداده بودند.
بنابراین تعجبی نداشت که واکنش ایران به این توافق عاری از شور و اشتیاق باشد. یک روزنامه دیدگاه رایج را چنین خلاصه کرد: «بیایید خودمان را گول نزنیم و نگوییم قرارداد با کنسرسیوم با قانون ملی شدن کاملا مطابقت دارد ... همان طور که میبینیم ایران همه چیز را به کنسرسیوم واگذار کرده است.»
در درازمدت مردم درباره این قرارداد براساس منافعی که به ایران میرساند قضاوت میکردند. آیا دولت زاهدی از درآمدهای نفتی به نحو رضایتبخش استفاده میکرد؟ اکنون که ایران به غرب نزدیکتر شده بود، از این همپیوندی آشکار چه منافعی نصیبش میشد؟
دولت زاهدی، برای آنکه که تا حدی مردم را مطمئن سازد، به فکر طرح عظیمی افتاد که میتوانست وجهه دولت را بالا ببرد. این طرح ساختن سد باشکوهی در کرج، نزدیک تهران بود که آب و برق جمعیت به سرعت رو به رشد پایتخت را تامین میکرد. این سد به یک نماد پیشرفت و از این رو اولویتی برای زاهدی تبدیل شد. مقامات واشنگتن به ترغیب هندرسن متوجه اهمیت این سد برای تقویت دولت شدند. اطلاع از اینکه شرکت مهندسی آمریکایی موریسون نودسن مقاطعه این طرح را برده بود به این امر کمک کرد. حتی دیرباورانی چون همفری وزیر دارایی و اوژن بلک رییس جهانی که تعهد بانک صادرات و واردات را در واگذاری وامهای درازمدت زیر سوال میبرد، تحت تاثیر قرار گرفتند. ایالات متحده در اول نوامبر / ۱۰ آبان یک مجموعه وام و کمک بلاعوض به مبلغ ۳/۱۲۷ میلیون دلار را برای ساختن این سد اعلام کرد. این خبرهای خوش موقعی به شاه رسید که او داشت برای دومین سفر خود به واشنگتن آماده میشد.
به نظر شاه فرصت مناسبی برای بازدید از پایتخت این متحد غربی بود. قرارداد نفت به تصویب رسیده و جریان نفت ایران به بازارهای جهانی مجددا آغاز شده بود. مصدق به همراه صدها هوادارش و اعضای حزب توده پشت میلههای زندان بودند و خطری از جانب آنها وجود نداشت. ایالات متحده قبول کرده بود که از طرح سد کرج حمایت کند و از همه مهمتر ایالات متحده تدارک تسلیحاتی ارتش ایران را تقبل کرده بود. برای سفر شاه فرصتی از این بهتر چه میتوانست باشد؟ این سفر به ناظران داخلی و خارجی اعلام میکرد که رژیم به آن چنان ثباتی دست یافته است که شاه میتواند برای دورههای طولانی به مسافرت خارج از کشور برود.
اما لندن و واشنگتن چندان مطمئن نبودند و میکوشیدند شاه را برحذر دارند و مدعی بودند هنوز مسائل بسیار زیادی در داخل کشور وجود دارد که نیازمند توجه او است، اما هیچ چیز نتوانست شاه را منصرف کند.هندرسن به او توصیه کرد هنگام اقامت در واشنگتن انتظار هیچ تعهد مهمی را از جانب دولت آیزنهاور نداشته باشد. بریتانیاییها چندان مطمئن نبودند. آنها نگران بودند همانطور که در زمان مصدق هشدار داده بودند، متحدانشان بیش از حد دست و دلبازی کنند، اما گفتوگوها عمدتا مقدماتی بود. آنها موافقت کردند در سال ۱۳۳۴ تیمهای آمریکایی آموزش نظامی را برای ارزیابی نیازها و ظرفیتهای ایران به تهران بفرستند.
مسافرت غیررسمی دو ماهه شاه با موفقیت همراه بود. او نیازی نداشت که دولت آمریکا را تحت فشار قرار دهد، چرا که آنها چیزهای زیادی به او داده بودند. دولت آمریکا مدبرانه هیچ اشارهای به کمک ایالات متحده در سرنگونی مصدق در سال گذشته نکرد.
ارسال نظر