خـواندنیهای تـاریخ
انگلیسیها و خلیجفارس
«انگلیسیها نیز همپای دگر دول اروپایی روابط تجاری خویش را با مشرق زمین آغاز کرده بودند، تشکیل کمپانی هندشرقی در سال ۹۷۹ هـ.ق(۱۶۰۰م) به فرمان ملکه الیزابت نتیجه آگاهی آنان از ثروت هند و خاور بوده است.
کمپانی هند شرقی باعث بسط و نفوذ سیطره انگلستان بر خلیجفارس شد
«انگلیسیها نیز همپای دگر دول اروپایی روابط تجاری خویش را با مشرق زمین آغاز کرده بودند، تشکیل کمپانی هندشرقی در سال ۹۷۹ هـ.ق(۱۶۰۰م) به فرمان ملکه الیزابت نتیجه آگاهی آنان از ثروت هند و خاور بوده است. استقلال هلند از اسپانیا و همراهی با انگلستان در نبرد با مقتدرترین امپراتوری جهان یعنی اسپانیا و شکست جنگی اسپانیا پس از حمله به انگلیس، دست انگلیسها را برای رقابت با گستره پرتغال قدیم و شرق باز گذاشت و موجب رقابت پرتغال و انگلیس در هند و خلیجفارس شد. دشمنی صفویه با عثمانیها و درخواست برای مسیر تجارت از راه ترکیه و همچنین کینه از پرتغالیها به علت مستعمره شناختن جزیره هرمز سبب شده بود که ایرانیها به دنبال دولت جدیدی برای اتحاد علیه اسپانیا و پرتغال باشند و با اینکه پرتغالیها با عثمانیها در نبرد بودند، ولی وجود یک کشور سوم برای رفع تهاجمات پرتغال ضروری به نظر میرسید.
کمک انگلیس به دولت صفوی در آزادسازی هرمز- انگلیسیها از همان هنگام هوای تسلط بر خلیجفارس را در سر میپروراندند- دست آنها را در برخی از فعالیتهای بازرگانی خلیجفارس باز گذاشت، اما این موجب آن نشد که بتواند امتیازات قابل توجهی به دست آورد به همین دلیل کوشیدند با اعزام سفیران مجربی چون سراندرکنتم که از نجبای انگلستان در امر سیاست بود روابط دوستانه خود را با دولت ایران تقویت نمایند.
نویسندهای انگلیسی از دیدار شاهعباس و سفیر انگلیسی چنین میگوید:
شاهعباس از دو زانو نشستن سفیر انگلیس که سعی میکرد به سبک ایرانیها باشد بسیار میخندید، زیرا او گاهی دو زانو و گاهی چهار زانو و همین که خسته میشد زانوها را به زمین زده و روی زانو میایستاد. شاهعباس برای اینکه سفیر شرمنده نشود، جامی طلبید و به سلامتی پادشاه نوشید، سفیر انگلیس نیز بیدرنگ از جا برخواست و چونان که رسم ملل فرنگ بود و هست کلاه خود را به ادای احترام از سر برداشت، شاه عباس هم کلاه خود را از سر برداشت. اما به علت مخالفت صدراعظم وقت ایران محمدعلی بیگ به حضور فرنگیها در ایران وعده شاه محقق نشد.
در اواخر حکومت صفویه به علت ضعف شاهان صفوی و جمله افغانها از اقتدار ایران کاسته شده بود. انگلیس نیز در این دوران تمام تلاش خویش را در نزدیکی به حکام محلی و اختلافافکنی در بین حکام محلی به کار بسته بود. با روی کار آمدن حکومت نادرشاه زنگ خطری برای دول استعمارگر به صدا درآمد. در این سالها رقیب دیگر انگلیسیها یعنی هلندیها نیز در منطقه حضور داشتند با مرگ نادر و پادشاهی کریمخان زند، خانزند علاقه زیادی به گسترش روابط تجاری و بازرگانی داشت و همین امر نفوذ کمپانیهای هندشرقی را در منطقه افزایش داد. وقوع جنگ هفتساله انگلستان و فرانسه ۱۱۷۰ تا ۱۱۷۷ هـ.ق(۱۷۵۶ تا ۱۷۶۳ میلادی) که نتیجهاش چیره شدن انگلیس بر مستملکات فرانسه بود. بیرقیب شدن انگلیس در کمپانی هندشرقی موجباتی فراهم آورد تا انگلیس با قدرت هرچه تمامتر در شئون کمپانی هندشرقی به دخالت بپردازد و آن اقلیم پهناور را از نظر اداره سیاسی و اقتصادی و نظامی و بازرگانی به سه منطقه بزرگ کلکته- مدارس- بمبئی تقسیم نماید، در این تقسیم خلیجفارس و مسائل آن به حکومت بمبئی واگذار شد. انگلیس با ایجاد روابط دوستانه با عثمانیها و ایجاد کنسولگری در حلب، بغداد و بصره موارد زیر را تامین میکردند.
تامین وسایل حرکت و امنیت کشتیهای تجاری و مسافرینی که از بصره به هندوستان میرفتند و حفظ روابط حسنه بین حکومت بمبئی و فرمانروایان دولت عثمانی، در زمان کریمخان زند، با ناامن شدن سواحل جنوبی ایران در منطقه بندرعباس، هرمز و کنگ و فقدان امنیت لازم برای تخلیه کالاهای بازرگانی و عبور و مرور کاروانهایی که مالالتجاره اروپاییها را به نواحی داخلی ایران حمل میکردند سخت شده بود.
آنها از ادامه کار بازرگانی در منطقه مایوس شدند پس تصمیم گرفتند معاملات تجاری خود را در حوزه شمالی خلیجفارس متمرکز سازند. در پی این هدف اقداماتی را در بوشهر بندرریگ و خارگ و بصره آغاز کردند، ولی به جز بصره در سایر جاها با موفقیت توام نبود.
شیخ ناصر حاکم بوشهر سعی در جلب تجارت اروپاییان به آن شرح داشت ولی ناامنیهای جاده بوشهر به شیراز مانع نفوذ بازرگان اروپاییان به درون ایران میشد. روی این اصل انگلیسیها به عنوان قدرت تجاری برتر خارجی در خلیجفارس به بصره توجه کردند. در این زمان بصره در سایه حکومت سلیمان پاشا و علی پاشا دوران نسبتا خوبی را میگذراند. با رفتن انگلیسیها به بصره ایران یک طرف بزرگ تجاری را از دست داد.
بنابراین شیخنصر حاکم بوشهر درصدد برآمد که آب رفته به جوی را برگرداند. چندماه بعد از اینکه بصره، به عنوان مقر کمپانی هندشرقی انگلیس انتخاب گردید، شیخ ناصر حاکم بوشهر که در پی رونق تجاری این شهر بود نامههایی به کمپانی هندشرقی نوشت و پیشنهاد کرد مرکز تجاری خود را به بوشهر منتقل کند.
به دنبال این درخواست کمپانی هندشرقی ویلیام پرایس را برای مذاکره با نصر انتخاب کرد. سرانجام در سال ۱۱۷۷ ه.ق(۱۷۶۳م) پرایس قراردادی با شیخ سعدون (نماینده شیخناصر) در ۱۲ ماده امضا کرد و مقرر گردید که قرارداد به رویت و امضای کریمخان برسد. در این قرارداد تسهیلاتی برای ورود کالای انگلیسی و معافیت از عوارض گمرکی و اقامت نمایندگان انگلیسی و گشایش دفتر بازرگانی آن در نظر گرفته شده بود.»
«انگلیسیها به خاطر دفاع از بصره در برابر خطر کعبیها از نفوذ قابل ملاحظه در بصره و بغداد برخوردار بودند، حتی پیشنهاد تعویض والی بغداد نموده و میگفتند که بصره باید از بغداد مستقل شود. آنها در نظر داشتند که به رقابت سنتی خود با کمپانی خاور نزدیک (لوانت) که از مسیر اسکندرون، حلب بصره به هند تجارت داشتن ادامه دهند، با این حال آمار نشان میدهد که کمپانی لوانت بهرغم این مخالفت توانست در سال ۱۱۸۱ هـ.ق(۱۷۶۷م) ششصد عدل منسوجات پشمی از طریق همان مسیر حمل نموده و به فروش برساند.
لوانت مدعی فعالیت انحصاری در بصره بود و با حضور کمپانی هندشرقی در آن شهر سخت مخالفت میکرد، شیوع طاعون و مرگومیرهای ناشی از آن در سال ۱۱۸۷هـ.ق (۱۷۷۳م) در بغداد و بصره باعث شد که انگلیسیها دفتر تجارتی خود را در بصره تعطیل نمایند و مورهو کارکنان آن به وسیله کشتی تایگرد آنجا را به مقصد بوشهر ترک نمایند، ولی این کشتی بیومنت و گرین نمایندگان کمپانی هند شرقی پس از مذاکرات سیار به وساطت شیخ نصر حاکم بوشهر پس از یک سال آزاد شدند، انگلیسیها در سال ۱۱۸۸هـ.ق (۱۷۷۵م) مجددا دفتر تجاری خود را در بوشهر گشودند، ولی به لحاظ توقعات کریمخانزند برای همکاری و شرکت در حمله علیه عمان فعالیت آن بسیار ضعیف بود و مقارن همین ایام نیروهای ایران برای تسخیر بندر بصره به آن سو حرکت کردند.
با پایان یافتن قضیه میرمهنا انگلیسیها در سال ۱۱۸۱ هـ.ق(۱۷۶۶م) و سقوط اقتدار هلندیها، در خلیجفارس انگلیسها هیاتی را به شیراز اعزام کردند تا امتیاز تجارت در خارگ را به دست آورند، ولی با مخالفت کریمخان روبهرو شدند.
«انگلیس که با توجه به نفوذ و قدرت خود سعی میکرد اوضاع منطقه را متشنج و به ثبات خویش بیفزاید، در قضیه تشنج بین ایران و عثمانیها تمام تلاش خویش را به کار بسته بود.» «کریمخان زند از اقدام مشترک انگلیسیها و عثمانیها در سرکوبی کعبها در سال ۱۱۸۰ هـ.ق (۱۷۶۶م) از آنها رنجیده بود.
خان زند هرچند یکبار کعبها را سرکوب میکرد، ولی از آنجا که آنها را تبعه ایران میدانست، اقدام آن دولتها را دخالت در کشور خود قلمداد نمود، این مساله باعث شد که انگلیسیها پس از شش سال فعالیت در بوشهر از زمان قرارداد پرایس در سال ۱۱۸۲ هـ.ق(۱۷۶۹م) بوشهر را ترک کنند و به گسترش تشکیلات خود در بصره بپردازند. انگلیسیها در آنجا توانسته بودند پس از یکسال استقرار در سال ۱۱۷۷ هـ.ق (۱۷۶۳م) نمایندگی مقیم خود را به کنسولگری تبدیل نمایند و حق قضاوت کنسولگری (کاپیتلاسیون) نیز به دست آورند.
کریمخان زند از این اقدام انگلیسیها به خشم آمد و رابطه دو کشور تیره گشت؛ به طوری که به هیات انگلیسیها که سهسال پس از این رویداد ۱۱۸۵هـ.ق (۱۷۷۰م) به شیراز آمدند وقعی نگذاشت. کنسولگری فرانسه در بصره در گزارشی در این مورد چنین میگوید: انگلیسیها برای مراجعت و استقرار مجدد خود در ایران میکوشند، لیکن نایبالسلطنه ایران کریمخان زند مقاومت میکند.»
ارسال نظر