همسایهها - ایران بین تزاریسم و کمونیسم -۹
آلمان در برابر روس و انگلیس
روسها و انگلیسها برای بیرون راندن آلمانها از ایران همه دشمنیهای خود درباره ایران را کنار گذاشته بودند. سفیر آلمان در ایران با مستوفیالممالک دیدار و گفته بود که اگر اجازه دخالت به نیروهای روس و انگلیس در دستگیری آلمانها را ندهد به ایران کمک میکند... انگلیسیها از این مذاکرات آگاه و مانع از حرکت احمدشاه به قم شدند و... بهطور کلی واسموس، زیگمایر و زیلر مامورین اطلاعاتی آلمان، در جنوب ایران بهرغم تعداد اندکشان در بین ایلات قشقایی و الوار عملیات بسیار موفقیتآمیزی داشتند و عرصه را بر انگلیسها تنگ کرده بودند.
بر همین اساس پرنس رویس، سفیر آلمان، به خوبی میدانست که اگر روسها پایتخت را اشغال کنند، انتقامجویی بیرحمانهای از آلمانها شروع خواهد شد و باز طبق گفته این استاد دانشگاه کمبریج، مستوفیالممالک کسی بود که بهعنوان رییسالوزرا اعلامیه بیطرفی ایران را صادر کرده بود، ولی متفقین هیچ امتیازی به ایران در قبال چنین موضعی نداده بودند.
وی ابتدا از روس و انگلیس خواست که در دوران جنگ از مطالبه باز پرداخت وامهای خود به ایران صرفنظر کنند. آنها برای اجابت خواسته او در مقابل از وی میخواستند که به آنها اجازه داده شود تا بهدستگیری عوامل محرک دول محور که در تهران بسیار فعال بودند بپردازند.
این تقاضاها به نتیجه نرسیدند، ولی بنا بهروایت بعضی نویسندگان چون دولت مستوفی نیاز به پول داشت، کابینه سرانجام چند روزی به مامورین آن دو کشور اجازه و آزادی عمل داد تا بهدستگیری گروهی از مخالفین خود در تهران بپردازند. البته درجه دقت و صحت این روایت جای تامل دارد.
پرنس رویس، سفیر آلمان، در خفا به مذاکره با مستوفیالممالک پرداخت و صحبت از یک معاهده سری بین ایران و دول محور به عمل آمد، تا بر اساس آن استقلال و نجات اقتصادی ایران از سلطه انگلیس و روسیه تضمین شود.
قبل از آنکه از این سند شاه را مطلع کنند، مستوفیالممالک تلویحا توسط ملکالشعرای بهار و سلیمان میرزا اسکندری به نمایندگان مجلس تفهیم کرد که باید از پایتخت خارج شده و در قم اجتماع نمایند.
مذاکرات مخفی مستوفیالممالک با آلمانها بهطریقی به گوش سفارت انگلیس در روسیه رسید و زمینه نزدیک شدن قشون روس به تهران به بهانه محافظت از نمایندگیهای روسیه و متحدان در ایام محرم شد.
فکر مهاجرت هنگامی قوت گرفت که پرنس رویس، پس از بازگشت از آلمان، مقدار زیادی ارز و طلا و اسلحه و مهمات با خود آورد.
علاوه بر نمایندگان دموکرات مجلس، تعدادی از نمایندگان اعتدالیون استعفا دادند و بههمراه تجار بازار نیز که جنایات سال ۱۹۱۱ روسها در تبریز را به خاطر داشتند و احتمال تکرار آن در تهران را میدادند به قم رفتند و جمعیت زیادی در آنجا جمع شدند.
در سال ۱۹۱۱نیز در تبریز یکی از بهانههای روسها برای آن کشتارهای بیرحمانه، حفاظت و حمایت از کنسولگری و اتباع روس و خارجیان و مسیحیان بود.
دموکراتها و مستوفىالممالک و مرحوم مدرس چنین تحلیل مىکردند که در نهایت شکست روس و انگلیس از آلمان و اتریش و عثمانى قطعى است.
در حال حاضر که قشون روس پشت دروازههای تهران است و موقتا کاری نمیتوان کرد، احمدشاه و هیات دولت و مجلس باید از تهران به قم و اصفهان مهاجرت کرده و دولت تبعیدی را ایجاد کنند و پایتخت به اصفهان منتقل شود.
سپس با کمک مالی و مشورت آلمانها قوایى فراهم کنند و به عثمانى بپیوندند و سپس همراه با عساکر عثمانى مراجعت کرده و سالداتهاى روس را از تهران بیرون کنند.
در چنین شرایط و فضایی قواى روس نیز در کرج منتظر بودند تا تهران تخلیه شود و آنها به راحتى وارد تهران شوند.
انگلیسها از یک طرف، محرمانه با روسها ایران را بین خود تقسیم کرده بودند و نمیتوانستند با اقدام متحدشان مخالفت کنند، ولی در باطن با اشغال تهران توسط متفق خود یعنی روسها موافق نبودند. آنها که سقوط تزار روس را به این زودى پیشبینى نمىکردند، نگران بودند که اگر روسها وارد تهران شوند، ورود قواى روسیه به تهران موقتى نباشد و پس از جنگ، آنها جا خوش خواهند کرد و بیرون کردن آنان از تهران بهسادگی مقدور نخواهد بود.
از طرفی روسها نیز مایل نبودند که شاه با مهاجرت به کرمانشاه رسما وارد کمپ طرفداران آلمان وعثمانی شود، زیرا شنیده میشد که بعضی از اشراف و ملاکین همدان و کرمانشاه نظیر قرهگوزلو در برلین قرار و مدارهایی با آلمانها گذاردهاند.
بر این اساس علاوه بر رجال روسوفیل و آنگلو فیل که هر یک بهگونهای برای انصراف احمدشاه از مهاجرت و انتقال پایتخت به اصفهان فشار میآوردند، سفرای روسیه و انگلیس در تهران نیز در ملاقاتهاى خود احمد شاه قاجار را متوجه عواقب مهاجرت از تهران نمودند.در نهایت به توصیه سفیر انگلیس و تضمینهای سفیر روسیه، احمد شاه که کالسکهاش هم برای سفر آماده شده بود، از ترک تهران منصرف شد.
بنا به بعضی نوشتهها، گویا سفرای روس و انگلیس به شاه وعده پشتیبانی از سلطنتش را هم داده بودند، ولى به هر حال رجال و وکلاى طرفدار مهاجرت متقاعد نشدند و به طرف قم و کرمانشاه عزیمت کردند. قوای روسیه نیز طبق قول سفیر به شاه در کرج متوقف شدند و وارد تهران نگردیدند.
کمیته دفاع ملی در قم از سران دموکراتها تشکیل شد که ژاندارمها و چریکهای داوطلب از آنان حفاظت میکردند. با حمله قوای روس به قم، اعضای کمیته از قم به کاشان و سپس به اصفهان رفتند. در اصفهان روحانیونی چون سید حسن مدرس و سید محمد صادق طباطبایی به آنان ملحق شدند.این گروه سپس به کرمانشاه رفتند و با پیوستن نظامالسلطنه مافی به آنها حکومت موقتی یا دولت ملی به ریاست نظامالسلطنه در کرمانشاه تشکیل دادند و در حوالی همدان و کنگاور زد و خوردهایی هم با قشون روس داشتند.
ارسال نظر