قاجاریه و جزایر سهگانه-۴
آل بویه و جزایر خلیج فارس
اما وجه غالب ژئوپلتیک جزایر خلیجفارس عمدتا مانعی شدهاند تا وجه اقتصادی آنان در برخی موارد مغفول بماند. (طی سالهای گذشته و بهخصوص پس از وقوع انقلاب اسلامی نگاههای اقتصادی به این مناطق جدیتر و بیشتر شده است)؛ اما در کل میتوان گفت که هر کشوری که این جزایر را در اختیار داشته باشد عملا توانسته هم موقعیت خود را در تنگه هرمز محکم کند و هم کنترل منطقه را از نظر سیاسی، تجاری و نظامی در دست داشته باشد.
منطقه خلیجفارس برای ایران همواره یک منطقه ژئوپلتیک و اقتصادی و از اهمیت استراتژیک خاصی برخوردار بوده است.
اما وجه غالب ژئوپلتیک جزایر خلیجفارس عمدتا مانعی شدهاند تا وجه اقتصادی آنان در برخی موارد مغفول بماند. (طی سالهای گذشته و بهخصوص پس از وقوع انقلاب اسلامی نگاههای اقتصادی به این مناطق جدیتر و بیشتر شده است)؛ اما در کل میتوان گفت که هر کشوری که این جزایر را در اختیار داشته باشد عملا توانسته هم موقعیت خود را در تنگه هرمز محکم کند و هم کنترل منطقه را از نظر سیاسی، تجاری و نظامی در دست داشته باشد. جزایر سهگانه را میتوان بهعنوان تکیهگاههای دفاعی سواحل و بنادر جنوبی ایران و نقاط کنترل و نظارتی به آبراههای ایران قلمداد کرد، همچنین در صورت بروز هرگونه تهاجم نظامی علیه کشور، جزایر مذکور میتوانند به مثابه یک سپر دفاعی عمل کرده و درصورت تجهیز و آمادهسازی مناسب، حجم وسیعی از عملیات و تحرکات نظامی را، چه به صورت دفاعی یا به صورت تهاجمی، از آنها علیه هرگونه تجاوز و حمله نظامی خارجی انجام داد. «... آنچه هر انسان، بهطور طبیعی میفهمد [آن است که] جزایر ایران در خلیجفارس، بهترین سنگرها برای محافظت از سمت جنوب به شمار میآیند که اگر آنها را مجهز و مسلح کنند، تعرض به سواحل ایران بس مشکل و بلکه محال است. مثلا اگر جزایر هرمز، لارک و . . . را در نظر بگیریم، خواهیم دید مانند یک سرباز از دهانه خلیجفارس تا نزدیک منتهیالیه شمال که برای محافظت میهنی صف کشیده باشند، در جلوی ساحل ایران صف کشیدهاند و به قراولی میمانند که نگذارند هیچ بدخواهی به مام وطن نزدیک گردد یا به یکسلسله استحکامات و حصار میمانند که مهندسین نظامی زبردست از روی کمال مهارت آنها را جهت دفاع از سرزمین مقدس ایران طراحی کرده و معماران لایق آنها را ساخته باشند.» وقوع چندین اتفاق در دهه ۱۹۷۰ میلادی از جمله حمله به کشتیها و واقعه ظفار در عمان نشان داد که ایران باید جهت کنترل تنگه هرمز و دفاع از تمامیت ارضی خود برنامههای جدیتری را دنبال نماید. پس از بازگشت حاکمیت ایران به جزایر سهگانه در سال ۱۹۷۱، این جزایر به دلیل محل واقعشدنشان روی «خط دفاع قوسی» ایران از اهمیت خاصی برخوردار شدند.
حاکم بودن فضای دوقطبی بر جهان در آن موقع، بیشازپیش بر قدر و اهمیت آبراهها و تنگههای حیاتی در جهان و از جمله هرمز میافزود. ناگزیر مراکز و مناطقی نیز که به عنوان پشتیبان و پایگاههای دفاعی تنگه هرمز و آبراه خلیجفارس محسوب میشدند، نظیر جزایر سهگانه مذکور، قدر و اهمیت خاصی یافتند.وقوع انقلاب اسلامی در سالهای بعد، وقوع جنگ تحمیلی و کشیدهشدن آن به خلیجفارس، مساله جنگ نفتکشها، تهاجم دریایی آمریکا به منطقه و ایران، جنگ ۱۹۹۱ آمریکا و عراق در کویت و تهاجم دوم آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، بیشازپیش بر اهمیت منحصربهفرد جزایر مذکور افزود.
با چنین اوضاع و احوالی، بدیهی است که هرگونه خللی در حاکمیت ایران بر جزایر فوق به منزله تهدید مستقیم تنگه هرمز و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. جزایر ایرانی خلیج فارس همگی مکانهای بالقوهای جهت استقرار ادوات نظامی انجام عملیات جنگی، چه از سوی ایران و چه بر علیه آن، میباشند. همچنین قدرت حاکم بر این جزایر میتواند بهسهولت صحنه عملیاتی دریایی مناسبی را به نفع خود فراهم کرده و علاوه بر آن کنترل و نظارت بر تمامی سواحل خلیجفارس را در دست بگیرد. در یک کلام و از نگاه نظامی میتوان این جزایر را ناوهای غولپیکری فرض کرد که هرگز غرق نخواهند شد.
ناگفته نماند که تاکید بر وجه نظامی اهمیت جزایر خلیجفارس و بهویژه جزایر سهگانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک نباید ما را از سایر وجوه اهمیت آنها غافل کند. جزایر سهگانه از پتانسیلهای اقتصادی بالقوهای نظیر منابع نفتی، شیلات، ذخایر معدنی و... برخوردارند و در سالهای اخیر تلاشهایی جهت بهرهبرداری مطلوب از این استعدادها صورت گرفته است.
در کل، جایگاه و اهمیت ویژه جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک را، به منظور ارائه یک تصور دقیق و کامل از آن، میتوان چنین تبیین کرد: از دیدگاه استراتژیک، خلیجفارس، تنگه هرمز و جزایر آن ــ از جمله جزایر سهگانه ــ مکمل یکدیگرند و هر کشوری که این جزایر را در اختیار داشته باشد، علاوه بر تحکیم و تقویت موقعیت خود در تنگه هرمز، عملا کنترل منطقه را از نظر تجاری، سیاسی و نظامی در دست خواهد داشت.
پیشینه تاریخی مالکیت بر جزایر تا دوره قاجار
براساس تحقیقات صورتگرفته تاکنون، مشخص شده است که از نزدیک به دوهزار سال پیش از میلاد این سه جزیره تحت قلمروی حکومت باستانی ایران قرار داشتهاند، هرچند موضوع اصلی این مقاله پرداختن به مالکیت جزایر سهگانه در دوره قاجار میباشد، اما ذکر پیشینه تاریخی این مالکیت تا مقطع فعلی نیز جهت ورود به بحث ضروری به نظر میرسد که در ادامه به اختصار به آن پرداخته خواهد شد.
تمامی خلیجفارس و جزایر واقع در آن در دوره عیلامی و بهویژه در طول پادشاهی اینشوشیناک (۱۱۵۱ــ۱۱۶۵ق. م) تابع دولت عیلام بودند.
در دولت ماد (۷۰۸ــ۵۵۰ق.م) نیز جزایر خلیجفارس در قالب ایالتهای جنوب غربی و جزو ساتراپ ــ استان ــ چهاردهم دولت ماد تحت عنوان «درنگیانه» بودند، که این منطقه خود بخشی از کرمان آن دوره محسوب میشد. در دوره هخامنشی تمامی جزیرههای واقع در خلیجفارس از جمله جزیره ابوموسی به موجب مفاد بند ششم از ستون اول کتیبه بیستون بخشی از استان پارس بوده است. در ادامه و در دوره اشکانیان بهویژه در زمان حکومت مهرداد اول سراسر دریای پارس (خلیجفارس) و بنادر و جزایر آن تابع دولت اشکانی بود.
پس از آن و با روی کارآمدن سلسله ساسانیان (۶۵۲ــ۲۲۴.م) جزایر خلیجفارس تحت قلمرو آنان قرار گرفت و مانند سلسلههای پیشین در طول این مدت نیز این جزایر جزو ساتراپ پارس و سپس جزو پادکیسان نیمروز قرار داشت. پس از ورود اسلام به ایران تا مدتها دولت مستقل ایرانی وجود نداشت. با این وجود، در میانه قرن سوم.ق یعقوب لیث صفاری نخستین دولت ایرانی پس از سقوط سلسله ساسانی را بنیان نهاد. قلمرو اصلی حکومت وی جنوب ایران و بهویژه سیستان بود. بههمین دلیل در دوره حکومت وی و برادرش عمرو لیث تمامی بنادر و جزیرههای واقع در شمال و جنوب خلیجفارس به تصرف آنان درآمد. آلبویه را میتوان اولین حکومت قدرتمند ایرانی ــ شیعی در صحنه سیاسی ایران دانست. آلبویه توانستند تمام بخشهای جداشده از سرزمین ایران را مجددا تصرف کرده و حتی کار را بدانجا برسانند که خلفای عباسی را تحت انقیاد خود درآورند.
در این دوره خلیج فارس و جزایر آن توسط آلبویه اداره میشد. این حاکمیت حتی سواحل جنوبی خلیجفارس را نیز در بر میگرفت و تمام منطقه عمان را شامل میگردید. بهطور مشخص در سال ۳۲۳.ق علی عمادالدوله دیلمی (از حکام آلبویه) جزایر دریای پارس و از جمله جزیره ابوموسی را فتح کرد.پس از انقراض آلبویه در منطقه، سلجوقیان بر این نواحی تسلط یافتند. خلیجفارس و جزایر آن مشخصا تحت حکومت سلجوقیان کرمان بودند. آنان نخست کرمان، مکران (بلوچستان) و فارس را تسخیر کردند و سپس کرانههای شمالی و جنوبی جزایر دریای پارس، از جمله بحرین، ابوموسی، تنبها، کیش و خوزستان را گشودند. جزیره ابوموسی و جزایر تنب تا اواخر قرن ششم که حکومت سلجوقیان کرمان ادامه داشت، تحت حاکمیت آنان بود. سلجوقیان کرمان نیز به نوبه خود اداره این بخش از متصرفاتشان را به ملوک کیش به نام بنیقیصر سپرده بودند.
پس از سرنگونی حکومت ملوک کیش، جزایر خلیجفارس از سوی ابوبکربنسعد زنگی (اتابک فارس) به ملوک هرمز واگذار شد و این خاندان تا سال ۷۷۹.ق بر تمامی جزایر خلیجفارس حکمرانی کردند. خلیجفارس و جزایر آن در عهد سلاطین آلمظفر تحت حاکمیت آنان درآمد. «. . . بعد از شاه ابواسحاق پادشاه فارس، سلاطین آلمظفر رویکار آمدند و سلطنت فارس به شاه شجاع رسید. این پادشاه نیز بر کل جزایر خلیجفارس تسلط داشت و مثل همیشه خراج جزایر را به نزد او در شیراز میفرستادند. این رویه تا سال ۷۹۵.ق که سلسله آلمظفر به دست امیرتیمورگورکانی منقرض شد، ادامه داشت.»
ارسال نظر