سفرنامه - گزارش فرنگ-۵
میرزا حسن خان عمق مسائل را ندید
«حیرتنامه» که از نخستین کتابهای چاپ شده در ایران است که میخواهد غرب را توضیح دهد بهزعم نویسنده، ضمن اینکه اطلاعات مفیدی به خواننده ارائه میکند، اما دلداده و شیفته است و در سطح و ظاهر متوقف شده و به ژرفای تمدن غرب نمیپردازد ... به گمان نویسنده این متن، کتاب حیرتنامه بعدها توسط افرادی مثل ملکمخان کامل و به غربزدگی دامن زد....
تقی صوفی نیارکی
«حیرتنامه» که از نخستین کتابهای چاپ شده در ایران است که میخواهد غرب را توضیح دهد بهزعم نویسنده، ضمن اینکه اطلاعات مفیدی به خواننده ارائه میکند، اما دلداده و شیفته است و در سطح و ظاهر متوقف شده و به ژرفای تمدن غرب نمیپردازد ... به گمان نویسنده این متن، کتاب حیرتنامه بعدها توسط افرادی مثل ملکمخان کامل و به غربزدگی دامن زد.... ۲-۳- حیرتهای حیرتنامه: همانگونه که از نام آن تداعی میشود، دیدهها و شنیدههای نویسنده سراسر عجیب و غریب بوده است، از این رو نام«حیرتنامه» بر آن مینهد. ما در اینجا فقط به نمونههایی از این حیرتها اشاره میکنیم:۱- دیدن تصاویر، مناظر، ابنیه و صنایع که به گفته خودش، هوش از سر او ربوده است«... از مشاهده آن عمارات بدیع که نقاشان ارژنگ نژاد در و دیوار آن را به ترکیبات خوب و تصویرات مرغوب به رنگهای الوان ترصیع نموده بودند، هوش از سرم پرواز نمود و در نزد رفعت آن عمارت، طاق کسری پستی نمود... اگر خواهم شمهای از اوصاف صنایع آن کلیسا را به قلم و زبان تحریر نمایم، هر آینه لب به عجز گشاید.»
۲- مهمانیها و چگونگی برگزاری آن و آداب و رسوم حاکم بر فرهنگ عمومی از مواردی میباشد که وی را مجذوب کرده است. او در یکی از این مهمانیها، صحنههایی مشاهده میکند که به گفته خود بر حیرتهایش میافزاید.
۳- عشق بازی میان افراد که او از آن به «عشق حقیقی» تعبیر میکند از دیگر مقولههایی است که او را حیرت زده میکند و...
۴-۲- حیرت نامه در نگاه تامل
الف- غرب زدگی و فرنگی مآبی: ایلچی در ضمن گزارش دیدهها و آموزههای خود، خوانندگان را به پیروی راهی فرا میخواند که فرنگیان مبتکر و طلایهدار آن هستند. او در ضیافتی حضور مییابد که نزدیک به نهصد و بیست نفر از وزیران، امیران و شاهزادگان همراه با زنانشان گرد آمده بودند. در آن مجلس که صدای نوشانوش اهل محفل بر افلاک میرسید و هرکس خود را به وضع خوشی پیرایه کرده بود، میگوید:«طرفه شهری است که شاهزادگان عظیمالشان و وزرا و امرا و بزرگان به این مهربانی، نسبت به هم با زنان آفتاب طلعتان ایشان به این کوچکدلی و بیساختگی دست هم را گرفته در سماع رود و سرود کامرانی کنند و غم روزگار از دل بیدلان زدایند. کاش این شیوه اعیان و اشراف انگریز [انگلیس] در مملکت ما نیز متداول میگشت.»
در جای دیگر پا را فراتر گذاشته و عفت زنان انگلیسی را تا جایی میستاید که آرزو میکند تا زنان ایرانی نیز از این ره توشهها بهره میبردند. ایلچی، هنگامی که درباره خود و نحوه معاشرتش با زنان انگلیسی میشنود برآشفته شده و میگوید:«حق تعالی شأنه، علیم و خبیر است که مکرر من آرزو از خدا کردهام که کاش نسوان ایران را به عفت و عصمت زنان انگریز بهرهور گرداند، چنانچه آزاد و مختارند و کسی را برایشان تسلطی نیست.» و«کاش زنان ایران از این زنان تعلیم میگرفتند و محبت شوهران را برخود لازم میشمردند و قدر شوهران خود را به این مقدار میدانستند.» یا «آرزو کردم که کاش، اهل ایران نیز انصاف از مردم انگریز کسب مینمودند تا ایشان نیز روزگار به خوشدلی و فراغت میگذرانیدند.» این موارد حاکی از عدم درک روح مکتب اسلام و خودباختگی فرهنگی به تمدن غرب میباشد. ب- خودباختگی فرهنگی: ایلچی در وصف یکی از میهمانیها که زنان و مردان از اعیان و اشراف، بدون هیچ محدودیتی بر سر یک میز نشستهاند، تعجب میکند به گونهای که این وضعیت حیرت او را برمیانگیزد و در پاسخ به سوال میس پرسول که میپرسد:«چنان میفهم که از اکل نمودن مرد و زن به جمعیت، تو را حیرت دست داده؛ خود انصاف ده که شیوه ما بهتر است یا شیوه شما که زنان را مستور دارید؟» میگوید: «طریقه شما بهتر است، از رهگذر این که زن مستوره، چشم بسته و هم چو مرغی است که در قفس حبس شود و چون رهایی یابد، قوت پرواز به طرف گلشن ندارد.» همانگونه که ذکر شد، اعتراف ایلچی به برتری فرهنگ معاشرت فرنگیان از خودباختگی به فرهنگ بیگانه و بیاعتمادی به فرهنگ سنتی ایران حکایت میکند. ج- سطحی انگاری و تقلید کورکورانه: هرچند حیرتنامه ایلچی برخی روشهای دانش و کارشناسی را به تصویر میکشد؛ ولی با نگاه سطحی و خام، تقلید کورکورانه از غرب را سفارش میکند. او علت پیشرفت و تحول در کشورهای غربی را بررسی نکرده و فقط جلوههای ظاهری ترقی، او را به حیرت درآورده است. هرچند آگاهیهای نوینی که ایلچی در اختیار مخاطبان خود میگذارد، برای آنها سودمند بودند؛ ولی در مجموع وی آموزشهای مورد نیاز آن روزگار را به طریق درست در اختیار ایرانیان نگذاشت و تمدن غرب را به شیوههای همه جانبه به ایرانیان معرفی نکرد. به عبارت دیگر، وی فقط حکایتگر ابنیهها، اماکن و صنعت بوده، اما چگونگی دست یافتن و مترقی شدن را ارائه نمیدهد و در مواردی هم که به اخذ تمدن سفارش میکند، سراسر با غربزدگی همراه است. از همه مهمتر اینکه او با بدآموزیهایی که در نوشته خود به جای میگذارد به آسانی یکی از ریشههای غربزدگی سده بیستم در ایران را به خود اختصاص میدهد. ابوالحسنخان در مقابل تکنولوژی مغرب زمین، راهی جز«اقتباس از کار اهل انگلیس» نمیبیند:«عقل معاش اهل آن سرزمین به سرحد کمال است و تمامی ندارند. به اعتقاد خاطر و محرر این دفتر آنکه اگر اهل ایران را فراغت حاصل شود، اقتباس از کار اهل انگلیس نمایند، جمیع امور روزگار ایشان بر وفق صواب گردد.» این سفارش در آیندهای بسیار نزدیک به وسیله میرزا ملکمخان و بعد از او به وسیله سید حسن تقیزاده به صورت خیلی جدی در ایران پیگیری شد. تقیزاده در یکی از نوشتههایش، نسخه فرنگی برای ایران میپیچد و نجات ایران و ایرانیان را در«قبول و ترویج تمدن اروپا بلاشرط و قید و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و ترتیب و علوم و صنایع و زندگی و کل اوضاع فرنگستان بدون هیچ استثنا(جز زبان) و کنار گذاشتن هر نوع خودپسندی و ایرادات بیمعنی که از معنی غلط وطنپرستی ناشی میشود و آن را وطنپرستی کاذب توان خواند» دانسته و معتقد است که«ایران باید ظاهرا و باطنا، جسما و روحا فرنگی مآب شود وبس.» با این نگاه، حیرتنامه را میتوان جزو نخستین منشورهای غربزدگی در دوره اقتباس محسوب کرد.
ارسال نظر