سفرنامه
گزارش فرنگ-۱
دید و بازدید سیاحان و مقامهای رسمی کشورها از یکدیگر در سدههای گذشته یکی از راههای اصلی برای شناخت جامعهها و انتقال فرهنگ و دادوستد و تجارت بوده است. این دید و بازدیدها توسط برخی کسانی که به ایران آمدهاند تحت عنوان «سفرنامه» و ایرانیانی که به کشورهای دیگر میرفتند تحت نام «سفر فرنگ» مشهور بودهاند. نوشته حاضر تلاشی برای بررسی برخی گزارشهای فرنگ است...
تقی صوفی نیارکی
دید و بازدید سیاحان و مقامهای رسمی کشورها از یکدیگر در سدههای گذشته یکی از راههای اصلی برای شناخت جامعهها و انتقال فرهنگ و دادوستد و تجارت بوده است. این دید و بازدیدها توسط برخی کسانی که به ایران آمدهاند تحت عنوان «سفرنامه» و ایرانیانی که به کشورهای دیگر میرفتند تحت نام «سفر فرنگ» مشهور بودهاند. نوشته حاضر تلاشی برای بررسی برخی گزارشهای فرنگ است... سفرنامه، سفرنامه و سفرنامه؛ آه از این سفرنامهها که با تاریخ و جغرافیای سرزمین ما چه کردند. آنچه که سیاحان ما در سفرنامههای خود از غرب نوشتند موجب خودباختگی، حیرت و خودکمبینی ما شد که استیلای غرب بر جوامع شرقی نتیجه آن بود؛ اما آنچه که غربیها در سفرنامههای خود از کشورهای شرقی نگاشتند با نگاهی کنجکاو، متکبرانه و سودجویانه بود که نتیجه آن استیلای هر چه بیشتر، بهتر و آسانتر بر سرزمینهای ثروتمند و استراتژیک شرق گردید.
باری، عمده سفرنامهنویسان ایران که عمدتا در عصر قاجار و طلیعه گسترش مدرنیته در جوامع شرقی ظهور کردند، بدون درک مبانی فکری و ریشههای تاریخی تحولات جدید مغربزمین به شرح و تفصیل ظواهر آن پرداختند و خواسته یا ناخواسته پل نفوذ و سیطره فرهنگی غرب بر ایران شدند. هر چند که نه تمام آنها اما اکثرشان به مجامع فرهنگی استعماری مانند لژهای فراماسونری وابستگی پیدا نمودند و به تدریج در راستای اهداف و آرمانهای آنها حرکت کردند. در مقاله حاضر «تحفهالعالم» عبدالطیف شوشتری، «حیرتنامه» ابوالحسنخان ایلچی و «سفرنامه» میرزاصالح شیرازی، به عنوان سه نمونه غیرهمسطح و متفاوت از این سفرنامهها مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفتهاند که تقدیم حضور شما عزیزان و گرامیان میگردد.نخستین برخورد ایران و غرب، بیشتر جنبه اقتصادی و نظامی داشت و اصولا اروپا از این دو طریق در ایران به مقاصد خود میرسید و همین روابط، زمینه ساز آشنایی ایرانیان با فرهنگ و تمدن غرب بود. با این وصف در انتقال تفکر جدید، تنها روابط اقتصادی و نظامی دخیل نبوده است؛ بلکه عوامل دیگری نیز دخالت داشتهاند که سفرنامهها یکی از آن موارد است. مقاله حاضر با پرداختن به سفرنامههای«تحفه العالم»، «حیرت نامه» و «گزارش سفر میرزا صالح شیرازی» سعی دارد نخستین بازتاب ایرانیان را در برابر غرب جدید به تصویر بکشد. بحث درباره فرهنگ غرب و چگونگی ورود آن به ایران از مباحثی است که محققان متعددی با زاویه نگرشهای کاملا متفاوت به آن پرداختهاند. مساله مهم در طرح اینگونه مباحث، توجه و اهتمام به پرسشهای بنیادین زیر میباشد: آیا ایرانیان در مواجهه با فرهنگ جدید غرب به شناختی بنیادین از ماهیت آن دست یافته بودند؟ آیا کسانی که خواهان غربی شدن در تمام حوزههای فکری و اجتماعی بودند، بر لوازم گفتههای خویش، آگاهی داشتند یا این که صرفا شیفتگی نسبت به ظواهر تمدن جدید، آنها را به تقلید و الگو برداری سطحی وادار میکرد؟ آیا پذیرش فرهنگ جدید با تامل و تفکر در مبانی فکری و نظری آن همراه بود یا اینکه فقط خواهان اخذ ظواهر آن بودند؟ آیا بین مبانی نظری تمدن جدید و فرهنگ سنتی ایران سازگاری وجود دارد و آن دو باهم قابل جمع هستند؟ چنانکه ملاحظه میشود، پرداختن به مقولههای بالا و یافتن جوابهای مقبول و منطقی، نیازمند ارزیابی و نقد دورههای مختلف در حوزههای عملی و نظری در ایران و غرب میباشد؛ اما از طرفی بررسی و ارزیابی آنها به جهت گسترده بودن بحث و از طرف دیگر خارج بودن آن از موضوع مقاله، فرصت دیگری میطلبد. مقاله حاضر، جستاری کوتاه به یکی از راههای ورود تفکر جدید به ایران دارد تا در مقام بررسی و ارزیابی ریشههای ورود غربگرایی در تاریخ ایران معاصر، افقهای تازهای پیش روی ما گشوده شود و بستر مناسب برای طرح مباحثی همچون؛«مدرنیسم» «سنت و تجدد»، «دین و دنیا» و موضوعهای دیگر آماده گردد.
کار ویژه سفرنامهها
سفرنامهها قدیمیترین منابعی هستند که به وسیله اشخاص متعدد از پایگاههای اجتماعی مختلف نوشته شدهاند و ابزاری میباشند که ما را با فرهنگ جدید به صورت ملموس آشنا میکنند و همزمان مشخصات زیر را دارا هستند: ۱- وارد کردن افکار تازه به جامعه سنتی ایران و ترویج آنها در میان طبقههای مختلف مردم ۲- شکلدهی آشنایی ایرانیان با فرهنگ غرب براساس این گزارشها: هرچه گزارشگری واقعبین و به دور از تحلیلهای قشری باشد، میتواند در انعکاس چهره ملل و سرزمینها موثرتر باشد. ۳- ستایشگری نسبت به فرهنگ غرب و سرزنش و تحقیر فرهنگ ایرانی: احساس عقبماندگی از غرب و در مواردی احساس بیهویتی ملی در نزد سفرنامه نویسان، باعث دلدادگی و دلسپردگی نسبت به غرب میگردید.
ارسال نظر