امیرکبیر از تاثیرگذارترین و نامدارترین نخست‌وزیران دوره قاجار است که شرح فعالیت‌های اصلاح‌طلبانه‌اش در ده‌ها کتاب و گزارش منتشر شده است. با این همه درباره فعالیت‌های او قبل از نخست‌وزیری کمتر مطلب نوشته شده است. نوشته حاضر گوشه‌ای از فعالیت‌های وی در دوران جوانی و بر سفرهای او متمرکز است... به‌هرحال، هیات اعزامی با هدایا و برخی پیشکش‌ها عازم روسیه گردیده و در صفر سال ۱۲۴۵.ق به پترزبورگ وارد شدند. در این ‌هنگام روسیه سخت با قوای عثمانی درگیر جنگ بود و به‌همین ‌دلیل، به‌رغم ماجرای قتل گریبایدوف، استقبال گرم و شایانی از هیات ایرانی به عمل آورد؛ چنان‌که خسرومیرزا و همراهان او به حضور نیکلای اول تزار روسیه نیز رسیدند و مذاکراتی نیز بین آنان انجام شد.

تزار روسیه ضمن پذیرش عذرخواهی دولت ایران، به این حد رضایت داد که صرفا مسببان واقعه قتل گریبایدوف تنبیه گردند. دربار تزاری که به‌شدت نگران جبهه‌های جنگ با عثمانی بود، تمایل نداشت که در این اوضاع اقداماتی به عمل آورد که جبهه جدیدی نیز با ایرانیان گشوده شود و لذا به منظور رضایت ایران، امپراتور روسیه حتی یک کرور از مجموع دو کرور تومان بدهی ایران بابت جنگ ایران و روس را نیز مورد بخشش قرار داد.

هیات ایرانی، از جمله محمدتقی‌خان فراهانی، در طول اقامت دو ماهه در پترزبورگ و همچنین در مسیر رفت و بازگشت، از جمله در شهر تفلیس، از موسسات علمی و صنعتی روس‌ها دیدن ‌کردند. محمدتقی‌خان جوان بارها به کارخانه‌های بزرگ اسلحه‌سازی، توپ‌ریزی، باروت‌سازی، کاغذ‌سازی، فلزتراشی و... رفت و از دارالفنون و رصدخانه بزرگ مسکو نیز دیدن کرد.

کتابخانه‌ها، دانشگاه‌ها و مریض‌خانه‌های روسیه نیز از نگاه تیزبین او دور نماند. بی‌تردید این نخستین سفر میرزامحمدتقی‌خان فراهانی به روسیه و دیدار او از مراکز و محافل علمی و صنعتی و مشاهده نظم امور دیوانی و لشکری آن کشور تاثیر فراوانی بر افکار و اندیشه‌های وی باقی گذاشت.

علاوه‌برآن، امیرکبیر که در این هنگام جوانی دیوانی بود، از نزدیک با فرهنگ و عادات اهالی روسیه آشنایی یافت و در ضمن انجام ماموریت و هنگام حضور در دربار نیکلای به‌تدریج بر فنون اجرای ماموریت‌های سیاسی و مباحثات خارجی آگاهی یافت. این سفر در سوم رمضان ۱۲۴۵.ق به پایان رسید.

هیات اعزامی به تبریز بازگشت و غائله قتل گریبایدوف و تیرگی روابط دولتین ایران و روس به‌نحو‌مناسبی به پایان رسید؛ هرچند در این بین نباید ضعف و ترس فتحعلی‌شاه و دربار ایران از روسیه و در مقابل وحشت دولت تزاری از جنگ با ایران در این زمان به دلیل درگیری با عثمانی را در پایان بخشیدن به این ماجرا بی‌تاثیر دانست؛ وگرنه با کمی تیزهوشی و جسارت از سوی دربار ایران، قضایا حتی می‌توانست به نحو دیگری پایان پذیرد و ایران مطالبات دیگری نیز از روسیه بنماید.امیرکبیر در این سفر علاوه بر آشنایی با رسوم ماموریت‌ها و مباحثات خارجی، با مشاهده پیشرفت‌های روسیه به فکر سامان‌بخشیدن به هرج‌ومرج داخلی و بی‌نظمی‌های امور ایران افتاد.

جوان بیست‌ودو‌ساله‌ای که در ماموریتی تقریبا دلهره‌آور(به دلیل قتل گریبایدوف) با امپراتور روسیه ملاقات نموده و از نزدیک شاهد رفتار و اعمال او بود، دیگر نمی‌توانست بیست‌ سال ‌بعد که به صدارت‌اعظمی ایران می‌رسید ترسی از ایشان به دل راه دهد. وی در این سفر آموخت که دولت‌های استعماری از جمله روسیه بیش ‌از هر چیز به منافع خویش می‌اندیشند و در این مسیر حتی از مطالبه خون‌خواهی سفیران خود نیز درمی‌گذرند. میرزاتقی‌خان مشاهده می‌کرد که همان‌گونه که نمی‌توان به وعده‌های این دولت‌ها دلخوش کرد، از تهدیدهای آنان نیز نباید بیش‌ازحد هراسی به دل راه داد.

امیرکبیر دریافت که در پس هر تصمیم غربی‌ها - به‌خصوص روس و انگلیس - نقشه‌ای نهفته است که باید صرف‌نظر از تصمیمات ایشان، به ماهیت نقشه‌ها و اهداف پنهانی آنان نیز پی برد. علاوه‌براین، مشاهده پیشرفت‌های به‌عمل‌آمده در روسیه، به امیر آموخت که قدرتمندی دولت‌ها نه در القاب و عناوین طولانی شاهان و درباریان، بلکه با نظم و سازمان بخشیدن به امورات کشور و لشکر و پیشرفت صنایع مختلف است که می‌توان به آن دست یافت.

۲ـ مسافرت ایروان:

دومین سفر امیرکبیر به خارج از کشور نیز در دوران جوانی او روی داد. ۹ سال پس از سفر نخست به روسیه، امیرکبیر به همراه ناصرالدین‌‌میرزا - ولیعهد - جهت ملاقات مجدد با تزار روس روانه ایروان شد؛ با این تفاوت‌که این‌بار یک مامور ساده دولت ایران نبود، بلکه اینک وزیر نظام آذربایجان محسوب می‌گردید. قدرت و نفوذ میرزا‌تقی‌خان در این زمان به‌حدی بود که تمام لشکر آذربایجان فرمان کسی جز او را نمی‌بردند. در سال ۱۲۵۳.‌ق محمدشاه قاجار - جانشین فتحعلی‌شاه - که جهت دفع غائله هرات در خراسان به سر می‌برد، ملتفت گردید که نیکلای اول تزار روسیه که ظاهرا به قصد گردش در قفقاز به سر می‌برد در نزدیکی سرحدات شاهنشاهی ایران حضور دارد.

تزار روسیه نیز از آنجاکه با دربار محمدشاه رابطه نسبتا خوبی داشت، فرصت را مغتنم شمرد و ملاقات با او را خواستار شد، اما از آنجاکه به‌ویژه از جانب انگلیسی‌ها شایع شده بود که لشگرکشی دولت ایران برای تصرف مجدد هرات و سرکوب والی طغیانگر آن ناحیه با رضایت و همدلی دولت تزاری صورت گرفته است، ضمن آن‌که روس و انگلیس نیز بر سر این منطقه با یکدیگر رقابت داشتند، محمدشاه چندان تمایلی به ملاقات با امپراتور روسیه نداشت و لذا تصمیم گرفت ناصرالدین‌میرزا ولیعهد خویش را که در این ایام طفلی هفت ساله بود به معیت امیرنظام زنگنه روانه ایروان نماید. امیرنظام زنگنه به همراه هدایا و تحفه‌های فراوان از طهران عازم تبریز گردید و به همراه ولیعهد خردسال و گروهی دیگر جهت ملاقات با تزار روسیه عازم ایروان شد.