فرانسوی‌ها هرگز تمایل نداشتند پزشکی از کشورهای رقیب مثل انگلستان یا آلمان جای پزشکان فرانسوی شاغل در دربار شاه را بگیرند و به همین دلیل سفارت این کشور پس از پایان کار پزشک موجود از دولت فرانسه می‌خواهد فرد دیگری را با سرعت معرفی کند... در گزارش‌های فرانسویان از وضعیت مظفرالدین شاه که آن موقع ولیعهد بود معلوم می‌شود که وی به بیماری نقرس مبتلا است و قلب او نیز خوب کار نمی‌کند... در نامه‌ای از طرف وزیر امور خارجه فرانسه به سفیر کشورش در ایران به تاریخ ١١دسامبر ۱۹۰۶ از اهدای نشان افتخار به دکتر اشنایدر به خاطر خدماتش در ایران به میان آمده است.

کاردار فرانسه در تهران در گزارش خود به تاریخ ۱۰ آوریل ۱۹۰۷ به وزارت امور خارجه متبوع کشورش خبر می‌دهد که «شاه ایران حکم قطع کردن مستمری بازنشستگی دکتر اشنایدر را ابلاغ نمود و دکتر کوپن (Coppin) فرانسوی را به ریاست شورای صحه ایران منصوب کرد. وانگهی دکتر اشنایدر از لحاظ جسمی دیگر قادر به انجام هیچ کاری نیست و از اعتماد شاه هم برخوردار نمی‌باشد.» در گزارشی به تاریخ ۲۹ مه ۱۹۰۷ سفیر فرانسه در ایران به وزیر امور خارجه کشورش اطلاع می‌دهد که «شاه ایران مجددا تصمیم گرفت که دکتر اشنایدر از مستمری بازنشستگی بالغ بر ۱۴۰۰۰ تومان برخوردار شود، ولی وی خواهان دریافت مبلغی برابر ۱۸۰۰۰ تومان می‌باشد. سرانجام تلاش‌های سفیر فرانسه به این نتیجه رسید که دکتر اشنایدر بتواند ۱۶۵۰۰ تومان بابت بازنشستگی به اضافه ۲۰۰۰۰ تومان به عنوان خسارت دریافت نماید.»

دکتر اشنایدر پس از ۱۴ سال خدمت در ایران به فرانسه بازگشت و در بهداری ارتش فرانسه در پاریس به عنوان پزشک بازرس آغاز به کار کرد. او در ۲۱ دسامبر ۱۹۱۴ بازنشسته شد و سرانجام در ساعت ۳۰/٥ صبح روز ۳۰ نوامبر ۱۹۱۷ در اثر سکته قلبی در بیمارستان نظامی وال دوگراس پاریس فوت کرد. دکتر اشنایدر از خود یک اثر به نام پزشکی ایران و پزشکان فرانسوی در ایران و همچنین چند گزارش در مورد اوضاع ایران و یک مقاله در مورد اوضاع سیستان باقی گذاشته است.

۱- پاریس، وزارت جنگ: ۳۰ ژوئن ۱۸۹۳ وزارت جنگ

بخش صحه - دفتر بیمارستان‌ها

موضوع: پیشنهاد منصوب کردن یک طبیب برای ملحق شدن به نمایندگی فرانسه در طهران

آقای وزیر امور خارجه به وسیله نامه‌ای به تاریخ ۱۰ ماه ژوئن جاری اطلاع داد که نایب‌السلطنه فرزند شاه وزیر جنگ و والی طهران به منظور استخدام یک پزشک فرانسوی برای دربار ایران به سفیر کشورمان در طهران رجوع کرده است.

دوال (Devalle) استنباط می‌نماید که بسیار مناسب خواهد بود برای اینکه جانشینی دکتر تولوزان تضمین گردد بتوانیم، چنانچه امکان دارد به خواسته‌های شاهزاده جواب مثبت دهیم.

چنین جانشینی که مساله آن در این وهله به میان آمده است در صورتی به راحتی میسر خواهد بود که کشورمان یک پزشک آشنا با مسائل ایران در داخل این کشور داشته باشد و در ضمن مورد توجه شاه ایران نیز باشد. به این گونه، پزشک ولیعهد خواهد توانست طبیعتا مقام طبیب مخصوص شاه را به دست آورد.

وزیر امور خارجه جهت حفظ منافع کشورمان بر این موضوع تاکید می‌ورزد که نباید امکان داد که یک پزشک خارجی جایگزین دکتر تولوزان گردد. به همین دلیل تقاضا دارند که یک طبیب نظامی در اختیار وزارت امور خارجه گذارده شود تا فورا به نمایندگی فرانسه در طهران بپیوندد و با حقوق سالانه ۲۰۰۰۰ تومان (تقریبا ۱۲۹۰۰ فرانک) برای مدت دو سال به خدمت نایب‌السلطنه درآید.

چون سفیرمان در ایران خاطرنشان کرده است که این مبلغ برای دستمزد یک پزشک کافی نیست، وزیر امور خارجه تقاضا دارد که حقوق این پزشک مانند مستمری دکتر فوریه تعیین شود.

بنابراین بخش صحه وزارت جنگ مفتخرا به وزیر امور خارجه پیشنهاد می‌کند که دکتر اشنایدر پزشک رتبه اول وابسته به این بخش که از تمام شرایط علمی کاری و ذهنی برخوردار است، می‌تواند به عنوان پزشک وابسته به نمایندگی فرانسه در ایران منصوب شود و به خدمت نایب‌السلطنه فرزند شاه درآید.

امضاء: مدیر دفتر بیمارستان‌ها پزشک بازرس بخش صحه وزارت جنگ

اول ژانویه ۱۸۹۳ مورد تایید وزیر جنگ قرار گرفت. امضاء

۲- طهران: ۱۸ فوریه ۱۸۹۵ - نمایندگی فرانسه در طهران

محرمانه

یادداشت در مورد وضع سلامت ولیعهد ایران

ولیعهد ایران به بیماری نقرس مزمن مبتلا است. وی تقریبا دو بار در سال یا به طور مدام یا هر چندگاه یک بار اساسا از درد مفصل‌های خود به حالت بسیار وخیمی رنج می‌برد. به همین جهت روی مچ دست و همچنین مچ پاهایش نوعی ورم (Tophie) ناشی از بیماری نقرس پایدار است. ولیعهد ایران مختصر فربه و چاق می‌باشد و از سن واقعی‌اش که ۴۲ سال دارد مسن‌تر به نظر می‌رسد. گفته می‌شود که چند سالی است که هم به لحاظ روحی و هم از نظر جسمانی ضعیف شده است.

علاوه‌بر بروز بیماری‌های مفصلی بر شمرده شده در فوق همچنین بیماری نقرس ولیعهد باعث تولید و بروز آشفتگی‌های جسمانی بسیار وخیمی گردیده است.

قلب وی به طور غیرعادی بزرگ می‌باشد و به نظر می‌رسد که دریچه سمت راست قلبش گشادتر است. ضربان قلب ولیعهد کم صدا، دور به دور و بدون سروصدای غیرعادی قابل‌ملاحظه‌ای است. نبض وی کوچک، ولی سریع (۹۰ الی ۱۰۰) بدون هیچ نظمی و تناوبی می‌باشد. کم هوشی پیدا کرده است و بسیار بی‌تفاوتی و خونسردی از خود نشان می‌دهد. کبد وی کمی بزرگ شده است. اختلالات تنفسی ندارد، اما علائم ناگوارتری در دستگاه ادرار ولیعهد دیده می‌شود:

ولیعهد ایران اغلب مواقع نوعی سنگینی و حتی دردی در ناحیه کلیه‌هایش حس می‌کند و از آن رنج می‌برد.