بوش، نفت و اشغال کویت

هانس کرونبرگر، نویسنده کتاب «خون در راه نفت» نگاه عجیبی به اشغال کویت توسط صدام حسین دارد و آن را با فعالیت بوش (پدر) در حوزه نفت مرتبط می‌داند. این نویسنده باور دارد که در اعماق و ژرفای ذهن بوش (رییس‌جمهور وقت در سال ۱۹۹۰) این بود که صدام بتواند کویت را بگیرد و آنها به عنوان ناجی وارد شوند و کویت را مدیون آمریکا کنند و ... تدارک‌بینی‌های سیاسی آمریکا بعد از جنگ برملا شد: به‌طوری که خانم آپریل گلاسپی سفیر آمریکا در ۲۵ ژوئیه ۱۹۹۰ (قریب دو هفته قبل از تجاوز به کویت) در گفت‌وگویی دونفره با صدام، به وی اطمینان داد که آمریکا در کشمکش بین عراق و کویت بی‌طرفی اختیار خواهد کرد.

شک نیست که صدام حسین باید این گفته را به منزله موافقتی برای ورود نظامی‌اش به کویت تلقی کرده باشد. در ۲ اوت ۱۹۹۰، ۱۰۰,۰۰۰ سرباز عراقی وارد خاک کویت شدند. خاندان سلطنتی به رهبری امیرجابرآل صباح فرار کرد. درگیری‌های نظامی، کوتاه اما دلخراش بودند. صدام می‌توانست با احتساب نفت کویت ۲۰ درصد ذخایر نفت جهان و ۲۰ درصد تولید اوپک را در کنترل خود درآورد.

رییس‌جمهور وقت آمریکا، جورج بوش پدر که خود سابقا در کار نفت بود، رک و راست سیاست جهانی‌اش درباره موضوع و به‌خصوص نظریه‌اش درباره صاحبان انرژی جهان را ابراز داشت: «اقتصاد ما، روش زندگی ما، آزادی ما و آزادی کشورهای دوست در تمامی جهان، همه و همه به زحمت خواهند افتاد اگر کنترل ذخایر نفتی بزرگ جهان به دست صدام حسین بیفتد.» به‌ندرت آدمی تعبیر «آزادی» را این چنین روشن هم معنی با حق دستیازی به مواد خام ارزان طرف سوم قضیه می‌یابد.

از سوت اوت ۱۹۹۰ گفت‌وگوهای سیاسی فشرده‌ای بر سر عقب‌نشینی عراق از کویت آغاز شد. سازمان ملل در قطعنامه ۶۶۰ خواستار عقب‌نشینی فوری و بی‌قید و شرط عراق از کویت شد. در ۶ اوت شورای امنیت تحریم اقتصادی گسترده‌ای را علیه عراق وضع نمود. از همان سوم اوت، آمریکا نیروی جنگی دریایی‌اش را در منطقه بحران‌زده به فعالیت درآورد. در ۲۹ نوامبر شورای امنیت اجازه توسل به زور بر علیه عراق را در صورتی که تا ۱۵ ژانویه ۱۹۹۱ کویت را تخلیه نکند، صادر نمود. عراق دوازده هزار خارجی را گروگان گرفت و ایشان را همچون سپر محافظ در برابر حمله احتمالی در تمامی کشور تقسیم نمود. با این حال، آنها را به تدریج تا ششم دسامبر ۱۹۹۰ دوباره آزاد کرد. در مورد درخواست عقب‌نشینی از کویت، عراق همچنان مصر باقی ماند. آخرین تلاش‌های میانجی‌گرایانه خاویر پرز دکوئه‌‌یار و ملاقات جیمز بیکر و طارق عزیز وزیران خارجه آمریکا و عراق در ژنو هیچ‌گونه تنش‌زدایی در پی نداشت. با برخورداری از رای مثبت سازمان ملل متحد (که وزیر امور خارجه شوروی، ادوارد شواردنادزه با رای مثبت در شورای امنیت آن را میسر نمود) نیروهای نظامی متفقین متشکل از ۲۸ کشور در ۱۷ ژانویه ۱۹۹۱ به عراق حمله کردند. شرط مقدماتی برای بزرگ‌ترین حمله از زمان جنگ ویتنام، موافقت عربستان سعودی در مورد استفاده از کشورش به عنوان پایگاه شروع عملیات «دفاع صحرا» و «طوفان صحرا» بود. ۶۰۰,۰۰۰ سرباز خارجی به عربستان سعودی منتقل شدند که این امر باعث «شوکی فرهنگی» در کشور شد. بیش از نیمی از مخارج این جنگ ۱۰۰ میلیارد دلاری توسط عربستان سعودی به عهده گرفته شد؛ یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان که امروز در نهایت با وجود مخارج تسلیحاتی سرسام‌آور بدهکار نیست. در ۴۲ روز و ۴ ساعت متفقین فشرده‌ترین باران بمب در تاریخ را بر سر یک کشور فرو ریختند. هفته‌نامه «اشپیگل» به صورتی تقریبا نیش‌دار گزارش داد: «در جبهه‌های پرپهنه، متفقین کمربند دفاعی عراق به دور کویت را نیز مورد حمله قرار داده بودند.

پس از روزهای متمادی تدارک چینی با بمب و آتش توپخانه، بمب‌های آتش‌زای ناپالم بر علیه انبارهای زیرزمینی سرشار از نفت، بمب‌های هفت تنی که در دایره‌ای به شعاع صدها متر جاندار و بی‌جان را متلاشی می‌کنند، بمب‌های آئروسل که مخلوط هوا و مواد محترقه در آنها فشار انفجارزای مرگباری را تا اعماق استحکامات زیرزمینی پخش می‌کنند، موشک‌های پرتابی از موشک‌اندازهای دوازده لوله که در یک انفجار، نزدیک به ۸,۰۰۰ ترکش را در فضای وسیعی پرتاب می‌کنند و بمب‌افکن‌های ب ۵۲ با محموله‌های ۲۰ تنی؛ تمامی آنچه متفقین در انبار مهمات و پایگاه‌هایشان ذخیره داشتند، بر سر مواضع دفاعی عراق به صورتی مرگبار باریدن گرفت. در واقع متفقین برای غافلگیرکردن خطوط دفاعی «وحشت‌انگیز» عراق از مرز سعودی تا کویت فقط ۱۰۰ ساعت وقت لازم داشتند. سربازان عراقی نیمه گرسنه و نیمه تشنه بدون کوچک‌ترین مقاومتی تسلیم شدند. به گزارش یک گروه تلویزیونی ایتالیایی، شاید برخی از سربازان عراقی خود را تسلیم یک روبات بدون سرنشین کرده باشند. از خطوط دفاعی مسلح به گاز سمی اصلا و ابدا هیچ اثری نبود.

این سوال پیش می‌آید که چه تناسبی بین تجهیزات به کار گرفته شده و هدف واقعی جنگ وجود داشت؟ آیا موضوع بر سر آزاد کردن کویت بود یا حضور دائمی در منطقه؟ و آیا پیشبرد هدف اولی به مراتب کم‌هزینه‌تر و «ارزان‌تر» نبود؟ آزاد کردن کویت، تازه هنگامی صورت گرفت که عراقی‌ها روزهای متمادی دیگر هیچ هواپیمایی‌ در هوا به پرواز درنیاوردند. مست از پیروزی، ابهام‌ها تقریبا ناپدید شدند، اما به هر حال وجود داشتند. پرزدکوئه‌یار، دبیر کل وقت سازمان ملل متحد به مناسبت بمباران چند هفته‌ای عراق متحیر گفت: «جنگ به این شکل خواسته سازمان ملل متحد نیست.»