برنامه 7ساله اول توسعه ایران

دین آچسن

دوران سفارت گریدی در ایران مقارن با برخی تحولات سیاسی و اقتصادی است که ایران قصد داشت برنامه توسعه اول را اجرا کند و نیاز به منابع خارجی داشت. جیمز اف‌گود، نویسنده کتاب «آمریکا در بی‌خبری» درباره هیات اقتصادی آمریکایی در ایران، نکات برجسته‌ای را نوشته است که می‌خوانید: گریدی کم‌کم متوجه شد که از دولت بریتانیا که باید در سیاست متفقین در این‌گونه کشورهای خاورمیانه، از جمله ایران، دارای اهمیت خاص باشد، هیچگونه انتظار حمایتی نباید داشت. آمریکا ترجیح می‌داد در این منطقه، از سیاست بریتانیا تبعیت کند- این راه امن‌تر بود از اینکه با موضوعاتی سروکار پیدا کند که وزارت خارجه تجربه چندانی در آنها نداشت.

وقتی آچسن برای شرکت در اجلاس وزیران خارجه به لندن رفت مقامات به او توصیه کردند که پرداخت وام بانک واردات و صادرات را به تصویب قرارداد شرکت نفت انگلیس و ایران موکول کند، اما وزیر این پیشنهاد را نپذیرفت، زیرا شرکت نفت در ایران حرمتی نداشت و او دلش می‌خواست از پیوستگی و ارتباط ایالات متحده با شرکت نفت بریتانیا احتراز کند. او بریتانیا را تشویق کرد که در این منازعه در جزئیات کوتاه بیاید و به بوین یادآور شد که برحسب توصیه آمریکا قرار بود به ایران کمک شود که پیشرفت کند- این توصیه مبتنی بود بر توقعی که از افزایش درآمد نفت حاصل شده بود.

وزیر توجه کرده بود که استفاده از این درآمد بر هرگونه کمک احتمالی آمریکا ترجیح دارد. بدین‌سان بریتانیا درباره شرکت نفت بیش از دیگر مسائل سیاسی، به‌خصوص اعطای کمک اقتصادی آمریکا، نگرانی داشت. وضع اقتصادی بریتانیا بسیار وخیم بود و درآمد نفت ایران برایش اهمیت داشت.

اجلاس لندن می‌توانست نقطه عطفی باشد؛ زمان مناسبی که ایالات متحده در موضوع نفت ابتکار عمل را به دست گیرد. واشنگتن نسبت به بحران‌های جنگ سرد در ۱۹۴۷-۱۹۴۹ [۱۳۲۶-۱۳۲۸] عکس‌العمل نشان داد، اما حالا نمی‌خواست به حمایت لندن در آسیای شرقی یا تجدید تسلیحات اروپا، متکی باشد. در نتیجه هیچ اتفاقی نیفتاد.

در اواسط سپتامبر بخش خاور نزدیک وزارت خارجه آمریکا، برای اعطای کمک به ایران فشار آورد. مک‌گی معاون وزارت خارجه در ۲۳ سپتامبر به لندن پرواز کرد تا از بریتانیا بخواهد پرداخت وام را از محل حق‌الامتیاز نفت ایران، تضمین کند. بریتانیا تصور می‌کرد که چنین اقدامی پوند را در فشار خواهد گذاشت. اعطای وام هم ممکن است بر مقاومت ایران در برابر قرارداد جدید نفت بیفزاید. مک‌گی رییس اداره امور شرق را واداشت که سعی کند خزانه‌داری را قانع نماید. گیتسکل وزیر خزانه‌داری آن را رد کرد و نظر داد هرگاه ایالات متحده می‌خواهد برای نجات اقتصاد ایران اعتباری قائل شود باید از طریق اعطای وام عمل کند. گیتسکل پیشنهاد کرد وام مشترکی از سوی آمریکا- بریتانیا پرداخت شود. آتلی نخست‌وزیر موافقت کرد بازپرداخت آن را از محل امتیازات نفت، به مدت یک سال، تضمین کند و فرصت دهد که جانشینی برای آن پیدا شود. او پیشنهاد کرد که هر دو دولت متفقا رزم‌آرا را در فشار بگذارند که مبادلات ارزی را محدود و کنترل کند و مانع شود که ایرانیان دلارهای خود را به خارج از کشور بفرستند.

این پیشنهاد آزمایشی برای همکاری، آچسن را راضی نکرد. جب رییس هیات نمایندگی بریتانیا در سازمان ملل گزارش داد که آچسن انتظار داشت که بریتانیا در مورد اعطای وام بانک واردات و صادرات کمک کند، اما لندن مساعدت نکرد و فقط حاضر شد معادل ۶ میلیون دلار برای خرید ماشین‌آلات کشاورزی و دیگر ماشین‌آلاتی که در خارج از آمریکا فروخته نمی‌شود، در اختیار ایران بگذارد. گریدی به همتای بریتانیایی خود در تهران گفت که این امتیاز مشکل را حل نمی‌کند.

در این خصوص آچسن بانک واردات و صادرات را در فشار گذاشت که وامی به ایران بدهد. گاستون رییس بانک اعطای وام را بدون تضمین بازپرداخت آن، رد کرد. وزارت خارجه در حد توان خود کوشید و به گاستون اصرار ورزید، اما سرانجام هیات مدیره بر سماجت آنها غالب آمد. رونتری و بری رییس اداره امور خارجه نزدیک و آفریقا با حمایت ماتیوز معاون وزیر خارجه از آچسن خواستند به رییس بانک تلفن کند و توضیح دهد که شوروی‌ها به زودی به ایران اعلام کمک خواهند کرد و این که ایالات متحده علاقه‌مند است قبل از اقدام آنها پیشدستی کند. آچسن پاسخ داد که با وزیر خارجه بریتانیا مذاکره کرده و احتمال دارد که وزارت خارجه بریتانیا در خصوص تسعیر پوند به دلار پاسخ مساعدی بدهد، اگر هم او قبول نکند بانک اقدام خواهد کرد. هیات مدیره بانک وامی به مبلغ ۲۵ میلیون دلار تصویب کرد.

مذاکرات انگلیس و آمریکا پیچیده‌تر شد. آچسن نخست برای خوش‌بینی خود در مورد بریتانیا دلیل داشت. او به تازگی در نیویورک با بوین درباره آسیای شرقی و آلمان گفت‌وگوهای خود را تمام کرده بود. شرایط ایران، در مقایسه با وقایع کره و اروپا، اهمیت کمتری داشت و هم اینکه نشست‌های اخیر آن قدر دوستانه بود- حداقل تا آن جا که به بوین و آچسن مربوط می‌شد- که احتمال نمی‌رفت پیش‌بینی آچسن با مشکلی روبه‌رو شود؛ یعنی بوین و وزارت خارجه در خصوص وام برای آمریکایی‌ها تسهیلاتی فراهم خواهند کرد. با همه اینها وزارت خزانه‌داری آن را رد کرد. اتلی معمولا از بوین پشتیبانی می‌کرد، اما در این مورد نظر گیتسکل را پذیرفت و بعد کمی نرم شد و در اواخر اکتبر با پرداخت ۶ میلیون دلار به ایران روی موافق نشان داد.

وزارت خارجه به گریدی اطلاع داد که بانک پرداخت وام را تصویب کرد و رزم آرا در مجلس اعلام کرد که اعتباری به مبلغ ۲۵ میلیون دلار به حساب ایران منظور شده است و انتظار می‌رود بیشتر هم بشود. نمایندگان برای او کف زدند.

خوشبینی درباره ۲۵ میلیون دلار دیری نپائید. تلگرام بانک ضمن اعلام تایید آن از ایران می‌خواست که برای تضمین بازپرداخت آن ترتیبی بدهد.گاستون موافق نبود معامله به صورتی خاص انجام پذیرد. وزارت خارجه موضوع وام را از دیدگاه سیاسی می‌دید و آچسن این مطلب را بر زبان آورد، اما مقامات عالیرتبه وزارت خارجه، به علت غفلت و بی‌توجهی یا نبودن اطمینان و فشار مشکلات، از اصرار و ابرام ابا داشتند تا اینکه بالاخره پرداخت وام تصویب شد.گریدی در همان موقع از دوستانش در وزارت‌خارجه نامه‌هایی دریافت داشت که همکاران او را به اهمال و مسامحه متهم می‌کردند. سفیر کم‌کم متوجه شد که وضع ایران که در بهار، آن چنان در اولویت قرارداشت، دوباره از تقدمش کاسته‌شده و حتی اعطای وام ۲۵میلیون‌دلار هم مشروط شده است. واشنگتن در اعطای وام یک مشکل بانکی می‌دید و سال‌ها بعد آچسن اظهار نظر کرد که «وزارت خارجه... به آژانس‌های پرداخت وام خرده می‌گرفت، اما نمی‌توانست به قضاوت آنها ایرادی وارد کند که می‌گفتند پرداخت وام به ایران بدون وجود قراردادی بین شرکت نفت و ایران، بی‌خطر نیست.با برملا شدن خبرها، همه چیز پیچیده‌تر شد. بانک واردات و صادرات از دولت ایران خواست که کارشناسان مالی و فنی خود را برای بررسی جزئیات به واشنگتن اعزام دارد. بانک پافشاری می‌کرد که مجلس و همچنین قوه مجریه دریافت وام را تصویب و اداره بودجه محل تادیه سود آن را تامین کند، پرداخت‌های ارزی محدود شود و مقدمات تبدیل استرلینگ به دلار از سوی حکومت بریتانیا فراهم گردد. کارشناسان آمریکایی باید بر طرح نظارت داشته باشند و گریدی سعی خواهد کرد بانک و وزارت خارجه را قانع سازد که هر چند این خواست‌ها باید تامین شود، اما در عین حال شرایط خاص ایران ایجاب می‌کرد که مراسم و تشریفات به حداقل رعایت شود. با شدت یافتن منازعه نفت با بریتانیا و بدتر شدن آن، بیگانه ترسی هم فزونی گرفت. رزم آرا که با خصومت روزافزون مجلس مواجه بود، در تسلیم قرارداد نفت اکراه نشان می‌داد. او ظاهرا قانع شده بود که بر طبق برنامه هفت ساله اختیار دارد که از بانک خارجی وام بگیرد. این درست است که نخست‌وزیر در اصل تسلیم قانون قرضه را به مجلس پیشنهاد کرده بود، اما به مرور که با مشکلات بیشتر روبه‌رو شد، استراتژی خود را تغییر داد.

گریدی خاطرنشان کرد که حتی یونان هم که ایالات متحده صدها میلیون دلار به آن کمک کرده است، مجبور نبود همه خواست‌های آمریکا را اجابت کند. او فقط می‌توانست راهی بگشاید. نمایندگان ایران در اوایل نوامبر به واشنگتن رسیدند و به علت اینکه کارشناسان ایرانی در هر ۱۵ پاراگراف طرح اولیه پیشنهادی که بانک بر روی آنها پافشاری می‌کرد، استثناهایی بر جزئیات آن وارد کردند، مذاکرات طولانی شد. ایرانیان معتقد بودند که کشورهایی که کمتر استحقاق دارند مبالغ بیشتری از ایالات متحده دریافت داشته‌اند و با شرایطی مساعدتر و به عنوان مثال از اندونزی، افغانستان و ترکیه نام می‌بردند.