تاریخ جهان - شورش بورژوازی درشیلی - ۴
کارگران کارخانهها را تصرف میکردند
کارفرمایان شیلی نمیتوانستند دخالت دولت در فعالیتهای خود را تحمل کنند و دولت آلنده نیز با حمایت از سوسیالیستها و کارگران تلاش میکرد کارفرمایان را مهار کند.
تظاهرات مردم شیلی به طرفداری از آلنده
کارفرمایان شیلی نمیتوانستند دخالت دولت در فعالیتهای خود را تحمل کنند و دولت آلنده نیز با حمایت از سوسیالیستها و کارگران تلاش میکرد کارفرمایان را مهار کند. گابریل اسمیرنو، نویسنده کتاب انقلاب خلع سلاح شده شیلی که از اعضای دولت آلنده بود تاکید میکند کارگران در برخی مراکز صنعتی و اقتصادی، اعتصاب صاحبان کارخانهها را نادیده گرفته و تلاش میکردند که مانع از توقف تولید شوند.
در این مبارزه تز «راه سیاسی- نهادی» محدودیتهای دیالکتیکی قدرت تاکتیکی و ضعف استراتژیک خود را که منتج از مقید بودن در چارچوب قانونی موجود بود، نشان داد.
اعلام حالت فوقالعاده مانع از گسترش شورش بورژوازی نشد. در ۱۸ اکتبر تاکسی و اتوبوسداران دست به یک اعتصاب سراسری نامحدود زدند. در همان روز کارمندان بانک پزشکان، حقوقدانان، دندانپزشکان و برخی از دانشآموزان و استادان دانشگاه شیلی و تفنگداران دریایی اعلام اعتصاب کردند و به تظاهرات خشونتبار ضددولتی در سراسر شهرهای شیلی افزودند.
در ۲۰ اکتبر جبهه متحد احزاب ارتجاعی اعلام کرد: «مسوولیت شرایطی که سبب بروز اختلافاتی که ما مردم شیلی را دچار آن کرده تنها بر دوش دولت و رییس آن آقای آلنده است که مستمرا تعهدات خود را نقص کرده و سیاستهای اقتصادی فاجعهآفرین آن هرج و مرج تمام عیاری به وجود آورده است. احزاب متحد و وفادار به سنتهای دموکراتیک برای تحقق وظایف خود بدون انحراف خواهند جنگید، حتی اگر این جنگ بیشترین عواقب را به بار آورد.»
همچنین در این روز دادگاه تجدیدنظر بررسی اعلام جرم علیه یک وزیر کابینه را بنا به تقاضای دستراستیها آغاز کرد و یکی از اقدامات این وزیر توسط دفتر بررسی و مشاوره غیرقانونی اعلام شد.
احزاب مخالف مسلما حاضر به تحمل «بیشترین عواقب» بازاری برکناری دولت یا حداقل تسلیم آن بودند، معهذا بعد از سپری شدن تقریبا دو هفته از اعتصاب کارفرمایان به نظر نمیرسید که آنها به اهدافشان رسیده باشند. چه چیزی راه آنها را سد کرده بود.
وقتی که کارفرمایان موسس سوفوفا ارگان مدیران صنعتی شیلی، از وابستگان خود خواستند که «فعالیتهای روزمره خود را برای مدت نامحدودی متوقف کنند،» جنبشی به راه انداختند که نسبت به نتایج آن برای منافعشان تردیدی نداشتند. ما دیدیم که تا آن زمان طبقه کارگر به صورت منظم و منضبطی به ابتکارات دولت و اتحاد خلق جواب میدادند و مطالبات متعارض اقتصادی از طریق روشهای سنتی مبارزه طبقاتی حل شد و کارفرمایان با استثنائاتی توانستند از مواهب مالکیت خصوصی در تقریبا کلیه واحدهای تولیدی بهرهمند باشند. در میان کارگران صنایع کوچک و متوسط شمار زیادی از عناصر دموکرات مسیحی و میر وجود داشتند و این به علت فقدان برنامه اتحاد خلق در رابطه با این بخش از کارگران بود. هنگامی که کارفرمایان سعی کردند تا دستورات انجمن تجار را به اجرا گذارده با پاسخ آگاهانه متحد و رزمجویانه کارگران روبهرو شدند که مصمم بودند سطح تولید را بدون کارفرمایان و مدیران حفظ کنند. ظرف چند روز بیشتر صنایع کشور در دستهای کارگران قرار گرفت. کارگران که مواجه با تعطیلی کارخانه از سوی کارفرمایان شده بودند در عمل نشان دادند که پروسه تولید احتیاج به رییس ندارد. حرکت مسوولانه پرولتاریا نشان داد که سطح آگاهی و بلوغ و سازماندهی آن از عملکرد و وسعت دیدگاههای اتحاد خلق فراتر رفته و مانع بسیار سهمگینتری در مقایسه با قانونیت در مقابل آشوبطلبی ارتجاع میباشد. این آگاهی و قاطعیتی بود که در مراکز کارخانهها و موسسات اقتصادی بخش خصوصی و اجتماعی چه بزرگ، چه متوسط و چه کوچک تولید یافته بود. عمل کارگران در مقابله با اعتصاب کارفرمایان تمام محدودیتهای تحمیلی از سوی خود را با توجه به بزرگی موسسه اقتصادی تحتالشعاع قرار داد: روسا بنگاه به عنوان یک طبقه و یک دشمن در معرض دید قرار گرفتند. اکنون که عملا تمامی کارخانهها در دست کارگران قرار داشت بحث درباره کم و کیف انتقال آنها به بخش تولید اجتماعی مضحک و خام به نظر میرسید. «راه سیاسی-نهادی» نیز به نظر میرسید با توجه به رویدادهایی که بورژوازی به وجود آورده بود و از آنجا که تصمیمگیری درباره مناسبات اجتماعی و ساخت اقتصادی کشور به کنگره و قوه مجریه مربوط نمیشد، به کناری گذاشته شود.آن گاه در ماه اکتبر پرولتاریا و بورژوازی بدون میانجی و به عنوان دشمنان آشکار طبقاتی و با توجه به مسائل مشخص تولید و توزیع در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. در همین حال، پراکندگیهای درون طبقه کارگر از بین رفت و مرزهای جدیدی را دربرگرفت: سوسیالیستها، کمونیستها، ماپوئیستها شانه به شانه هواداران میر و حتی دموکرات مسیحیها ایستادگی کردند تا از پیروزی کارفرمایان جلوگیری کنند و در اتحاد با یکدیگر صنایع را تحت اشغال درآوردند و به همین ترتیب اقدام به تهیه مواد و توزیع محصولات واحدهای «خود» نبودند. روزهای اکتبر برای مدتی وحدت انسجام یافته و به هم فشرده طبقه کارگر را بالاتر و فراتر از تمامی اختلافات گذشته قرار داد. مسلما احزاب اتحاد خلق نسبت به این نبرد بیاعتنا نبودند و در حقیقت اعضای این احزاب و به ویژه سوسیالیستها بودند که مبارزه برای «اشغال» بزرگ صنایع شغلی را ارتقا بخشیدند. اما در هر جا با کارگری برخورد میکردند که آماده برای پیشرفت باز هم بیشتری بود.
ارسال نظر