پس از تاسیس شرکت قند و شکر و تثبیت قیمت آن در بازارهای داخلی، سیلوسازی هم توسط علی‌اکبر داور دولتی شد تا اینکه داور اقدام به تاسیس شرکت مرکزی کرد. از این زمان به بعد بود که وزیر اقتصاد رضاخان مبادرت به رفع هرگونه معضل بر سر راه اقتصاد داخلی و خارجی ایران کرد.کالاهای صادراتی ایران را استاندارد کرد و پنبه را نیز دولتی کرد.علی وکیلی به‌عنوان نماینده داور به شرح خاطرات خود در کتاب «داور و شرکت مرکزی» پرداخته است که در شماره امروز وی به تاسیس اداره غله و نان و همچنین جلوگیری از سودجویی خیاط‌ها در ایران می‌پردازد. چای

واردات چای همیشه از هندوستان صورت می‌گرفت و رسم بر این جاری بود که بازرگانان قبلا پول فرستاده یا اعتبار بازمی‌کردند تا در موقع حراج نماینده آنها چای را خریداری و به ایران حمل نماید. در نتیجه از هنگام انتقال پول تا وصول چای به بنادر ایران بین ۴ تا ۶ ماه طول می‌کشید.

شرکت مرکزی با دو کمپانی بزرگ صادرکننده چای هندوستان ترتیبی داد که بهای هر سفارش سه ماه بعد از ورود چای به بنادر ایران پرداخت گردد. بدین ترتیب مبالغ عمده سرمایه خارجی به‌صورت چای در اختیار شرکت قرار می‌گرفت.

تشویق کشاورزان

داور عقیده داشت یکی از علل کمی محصولات کشاورزی ایران پایین بودن قیمت آنها است. بدین جهت در هر فرصتی بهای خریداری محصولات کشاورزی را بالا می‌برد.

برای نمونه دو مورد ذکر می‌کنم:

۱ - آن زمان گندم خرواری ۱۵ تومان بیشتر نبود. داور اداره غله و نان را تاسیس نمود. از همان ابتداء خرواری یک تا دو تومان به حسب مناطق گران‌تر خریداری کرد.

۲ - شرکت مرکزی برنج پاک نشده را تنی ۶۹ تومان از زارعین می‌خرید، سپس پاک، تمیز و استاندارد می‌نمود، با این کار ۲۰% کالا از بین می‌رفت، یعنی برنج برای شرکت تنی ۸۳ تومان تمام می‌شد. آن وقت این برنج را تنی ۵۶ تومان به شوروی می‌فروخت، زیرا در آن زمان خریدار خارجی دیگری برای برنج وجود نداشت. بدین ترتیب شرکت در هر تن ۲۷ تومان ضرر می‌داد. بعدا این زیان‌ها را به وسیله گرفتن تخفیف در قماش خریداری شده از شوروی جبران می‌نمود. این رویه برای کمک به زارعین و برنجکاران بود.

ازدیاد محصول بادام

به منظور ازدیاد بادام که یکی از محصولات صادراتی باارزش ایران است، برای نهال‌های جدید جایزه گذاشته در سال اول هر نهال یک ریال بعدا نیز اگر خوب محافظت می‌کردند جایزه دیگری می‌دادند. همین امر سبب شد که ده‌ها هزار نهال بادام در آذربایجان کاشته شود.

تراکتور

اولین دفعه پنجاه دستگاه تراکتور به کارخانه کیس آمریکا و مقداری هم به کارخانه‌های اروپا از طرف شرکت مرکزی سفارش داده شد.

در کرج مدرسه جهت آموزش رانندگی تراکتور دایر و شرکتی به نام شرکت سهامی شیار تاسیس گردید که اراضی زراعتی را شخم بزنند و اجرت این شخم را خیلی ارزان تعیین نمودند. اجرت شخم زدن هر هکتار زمین زراعتی ده تومان تعیین شد و مقرر گردید که پرداخت آن در موقع برداشت محصول به عمل آید.

کبریت

در آن زمان بیش از دو سه کارخانه کبریت‌سازی در ایران وجود نداشت. رقابت خارجی‌ها در این قسمت بی‌نهایت شدید بود و صاحبان این کارخانه‌ها نمی‌توانستند مقاومت کنند. بهترین کبریت‌های خارجی را در بازار ایران برای از بین بردن کارخانه‌‌های داخلی به قیمت‌های نازل‌تر از قیمت تمام شده کبریت‌های ایرانی می‌فروختند. این وضع برای کارخانه‌ها قابل تحمل و دوام نبود.

ترتیبی داده شد که عوارض کبریت‌های خارجی را بیافزایند و برای کارخانه‌های داخلی از جهت پرداخت حقوق انحصار و غیره تخفیف‌هایی قائل شوند. جلو رقابت خارجی به این ترتیب گرفته شد.

کارخانه‌های موجود با امیدواری به کار خود ادامه داده و کارخانه‌های جدیدی هم به وجود آمد.

خیاطخانه

در ۱۷دی‌ماه ۱۳۱۴ در حوزه اجتماعی اتفاقی افتاد که لباس و مخصوصا پالتوی زنانه یک مرتبه کمیاب شد و قیمت‌ها به قسمی بالا رفت که قابل تصور و تحمل نبود. دولت وقت با تعدی و تجاوز بی‌انصافانه خیاط‌ها مواجه گردید.

داور فورا مرا خواسته گفت: وکیلی چه باید کرد؟ شاه رفع این تعدی را می‌خواهد. گفتم: با زور و اجبار نمی‌توان جلو این تعدی‌ها را گرفت. یگانه راه رقابت است. داور خندید و گفت: ما چه رقابتی با خیاط‌ها می‌توانیم بکنیم؟ هر چه دلشان می‌خواهد می‌گیرند.

گفتم: اجازه می‌دهید در حدود بیست یا سی‌هزار تومان در این راه خرج کنیم؟

گفت هر مبلغ لازم باشد مضایقه نخواهد شد. گفتم: تا سه روز دیگر اقداماتی را که خواهیم کرد ملاحظه خواهید نمود. بلاتاخیر چند نفر را مامور کردم تا سه چهار محل خالی در خیابان ناصریه و شاهپور و لاله‌زار برای مدتی اجاره کنند، مقداری میز و اثاثیه و چند ماشین خیاطی گذاشتیم. چند نفر خیاط و شاگرد خیاط برای شرکت مرکزی اجیر کردیم که هر چه درآمد دارند دو مقابل آن از ما بگیرند.

فورا اعلان کردیم از طرف شرکت مرکزی چند خیاطخانه بزرگ در نقاط مختلف شهر دائر گردیده و پالتو با ۶ تا ۸ تومان مزد دوخته می‌شود. (در صورتی که خیاط‌ها از پنجاه تا یکصد تومان می‌گرفتند) و اعلان کردیم به زودی شرکت مرکزی در تمام محلات خیاطخانه دائر خواهد کرد. خیاط‌ها یک مرتبه خودشان را در مقابل رقابت شرکت مرکزی که دارای سرمایه و تشکیلات و قدرت دولتی بود، دیدند.

این اقدام و رویه تا دو سه ماه ادامه داشت تا رفع بحران شد و مزدها تعدیل گردید و شرکت دستگاه‌های خود را تدریجا کوچک کرد و به اغلب خیاط‌ها یادآوری نمود که هر وقت تعدی را شروع کنند شرکت فورا اقدام خواهد کرد.

اتفاقا هزینه شرکت در این اقدام به آن مبلغی که قبلا تصور می‌شد، نرسید و خیلی کمتر شد.

داور به عرض رسانده بود که این کار از ابتکارات وکیلی بود و رضایت خاطر شاه را به من ابلاغ نمود.