تاریخ کارگری - کارگران و انقلاب- بخش دوم
آموزگار درصدد گذر از رکود اقتصادی بود
یرواند آبراهامیان در کتاب «ایران میان دو انقلاب» به بررسی روند اعتراض طبقه متوسط و کارگران پیش از پیروزی انقلاب پرداخته است، در حالی که وی در این کتاب عنوان کرده است که اعتراضات طبقه کارگر در رژیم گذشته با رکود اقتصادی آغاز شد، در ادامه بحث خود به تشریح این اعتراضات کارگری در شهرهای مختلف شیراز، اصفهان، تهران، تبریز و غیره میپردازد که واکنش حکومت وقت را به همراه داشته است. ضمن اینکه حادثه آتشسوزی سینما رکس آبادان را نیز یکی از تاثیرگذارترین عوامل در تداوم اعتراضات کارگران عنوان میکند. ادامه این مطلب در شماره امروز منتشر میشود.
آتشسوزی سینما رکس آبادان
یرواند آبراهامیان در کتاب «ایران میان دو انقلاب» به بررسی روند اعتراض طبقه متوسط و کارگران پیش از پیروزی انقلاب پرداخته است، در حالی که وی در این کتاب عنوان کرده است که اعتراضات طبقه کارگر در رژیم گذشته با رکود اقتصادی آغاز شد، در ادامه بحث خود به تشریح این اعتراضات کارگری در شهرهای مختلف شیراز، اصفهان، تهران، تبریز و غیره میپردازد که واکنش حکومت وقت را به همراه داشته است. ضمن اینکه حادثه آتشسوزی سینما رکس آبادان را نیز یکی از تاثیرگذارترین عوامل در تداوم اعتراضات کارگران عنوان میکند. ادامه این مطلب در شماره امروز منتشر میشود. کارگران، نارضایی خود را نه تنها از طریق اعتصاب، بلکه با تظاهرات نیز نشان دادند. نخستین تظاهرات بزرگ که تعداد زیادی از کارگران در آن شرکت جستند، در ۳۱ تیر در مشهد روی داد. در آن روز، مراسم تشییع جنازه یک روحانی محلی که در تصادف اتومبیل درگذشته بود، با سنگپرانی چند تن از عزاداران به افراد پلیس به خشونت کشیده شد و پلیس متقابلا به روی تظاهراتکنندگان آتش گشود. طبق محافظهکارانهترین برآوردها، تعدادکشتهشدگان به چهل تن بالغ میشد. این نخستین خونریزی از اردیبهشت تا آن زمان بود و بلافاصله موارد دیگری به دنبال آورد. در هفتمین روز پس از کشتار مشهد، مراسم عزاداری تقریبا در همه شهرهای بزرگ کشور صورت گرفت. در تهران، تبریز، قم، اصفهان و شیراز عزاداری به درگیریهای خیابانی منتهی شد، با آغاز ماه رمضان در ۱۴ مرداد، خشونت شدت یافت. در چند روز نخست، تظاهرات خشونتآمیزی در تبریز، مشهد، شهسوار، اهواز، بهبهان، شیراز و اصفهان انجام گرفت. در اصفهان که صحنه شدیدترین رویدادها بود، تظاهرکنندگان خشمگین- و بعضی مسلح به سلاح کمری- اکثر نقاط شهر را تصرف و یک مقام روحانی را که در بازداشت بود، آزاد کردند. دولت تا دو روز دیگر که حکومت نظامی اعلام کرد، به حمله نظامی پرداخت و حدود یکصد تظاهرکننده را از پای درآورد، اما نتوانست اداره کامل شهر را به دست گیرد. از سال ۱۳۳۲ این نخستین بار بود که در مرکز استانی حکومت نظامی اعلام میشد. آموزگار به تصور اینکه با جامعهای غربی سر و کار دارد که بتوان رکود را بدون آشوبهای عمدهای طرح و حذف کرد، درصدد گذر از رکود اقتصادی برآمد. او در اواخر مرداد دریافته بود که ایران فاقد ثبات سیاسی غرب است و رکودهای طراحی شده به دست حکومت به سهولت میتواند بدون کاستن از نارضایتی طبقه متوسط، اعتراض طبقه کارگر را برانگیزد.
پس از ناآرامیهای اصفهان، حکومت خود را برای دوره دیگری از چلههای پرآشوب آماده کرد، اما پیش از اینکه چرخه آغاز شود، فاجعه عظیمی که حوادث پیشین را ناچیز ساخت، کشور را به لرزه درآورد. در روز ۲۸ مرداد، مصادف با بیستوپنجمین سالگرد کودتای ۱۳۳۲، در آتشسوزی مشکوکی در سینمایی واقع در محله کارگرنشین آبادان بیش از چهارصد مرد، زن و کودک در میان شعلههای آتش سوختند. حکومت بلافاصله مخالفان را مسوول حادثه دانست و حملات اخیر به سینماها را شاهد آورد. مخالفان، از سوی دیگر، ساواک را به تدارک این «آتشسوزی رایشتاگ»، بستن درهای سینما و خرابکاری در سازمان آتشنشانی محل، متهم کردند. آنان همچنین اظهار داشتند که تظاهرکنندگان فقط به سینماهای خالی و سینماهایی که فیلمهای غیراخلاقی خارجی نمایش میدادند، حمله کردهاند؛ در حالی که سینمای آبادان فیلمی ایرانی با مضمون انتقاد از جامعه امروز کشور، را نمایش میداد. حقیقت هرچه باشد، آشکار بود که ۱۰۰۰۰ خویشاوند قربانیان که فردای آن روز در تشییع جنازه عمومی شرکت جستند، ساواک را محکوم کردند. آنان ضمن راهپیمایی در سطح شهر، چنین شعار میدادند: «آتش به جان شاه بیفتد. منقرض باد سلسله پهلوی. سرباز، تو بیگناهی. شاه گناهکار است.» خبرنگار واشنگتنپست اظهار کرد که تظاهرکنندگان آبادان، همانند شورشهای هشت ماه گذشته، یک پیام ساده داشتند: «شاه باید برود.»شاه کوشید با دادن امتیازات بیشتر به مخالفان بحران را مهار کند. این بار، مخالفان میانهرو غیرمذهبی به ویژه جبهه ملی سود بردند. در سالگرد انقلاب مشروطه، شاه اعلام داشت که کشور به زودی از «دموکراسی به سبک غربی» بهرهمند خواهد شد و همه احزاب به جز حزب توده اجازه خواهند داشت در انتخابات آینده مجلس شرکت کنند. او همچنین ۲۶۱ زندانی سیاسی دیگر را عفو کرد؛ تظاهرکنندگان بازداشت شده را همچنان به دادگاههای مدنی فرستاد که همگی تبرئه شدند. به مطبوعات اجازه داد درباره مسائل کارگری و احزاب مخالف به بحث بپردازند؛ گارد نظامی را از دانشگاهها برچید؛ اعلام کرد که نمایندگان مجلس میتوانند در صورت تمایل از حزب رستاخیز کناره بگیرند و به درخشش و پزشکپور اجازه داد سازمانهای خود، به ترتیب اتحادیه معلمان و حزب پانایرانیست، را از نو دایر کنند. مهمتر از آن، در ۵ شهریور شریفامامی را که در سالهای ۱۳۳۹ و ۱۳۴۰ کوتاه مدتی نخستوزیر بود، جانشین آموزگار کرد. او تقویم شاهنشاهی را لغو کرد؛ بسیاری از روحانیون بزرگی را که از سال ۱۳۵۴ در زندان بودند، آزاد ساخت؛ کمکهای دولتی به حزب رستاخیز را قطع کرد؛ پنجاهوهفت قمارخانه متعلق به بنیاد پهلوی را تعطیل کرد؛ از اعضای بدنام خاندان سلطنتی خواست که برای تعطیلات درازمدت به خارج بروند و ضمن لغو پست وزارت امور زنان، وزارت امور مذهبی را جایگزین آن ساخت. علاوهبر آن، شریفامامی مبارزه پرسروصدایی با افراد منسوب به بهائیت آغاز کرد: هویدا از وزارت دربار عزل شد؛ یزدانی، سرمایهدار معروف به جرم اختلاس دستگیر شد و دو سپهبد، پزشک مخصوص شاه و رییس هواپیمایی ملی ایران از مقام خود برکنار شدند.
ارسال نظر