هندوستان رابرای توسعه نفت انتخاب کردیم

صنعت پتروشیمی

دکتر الموتی در بخش دیگری از سخنان خود در خصوص دفاع از طرح ۵ قرارداد جدید نفتی در مجلس شورای ملی ۱۳۴۳ به بازاریابی نفتی ایران در هندوستان، افغانستان، تایلند، ژاپن و غیره اشاره کرد. سپس به بحث تاسیس صنعت پتروشیمی پرداخت. ضمن اینکه وی در گوشه‌ای از سخنان خود به کار مولد اشاره کرد، اما همزمان به انتقاد از کار اداری و پشت میز نشستن که باعث بلعیده شدن تمام دارایی کشور می‌شود، پرداخت. بخش دیگری از سخنان دکتر الموتی که برگرفته از کتاب «تاریخچه و متن قراردادهای مربوط به نفت ایران» است در شماره امروز تقدیم خوانندگان گرامی شود.

حالا چرا هندوستان؟ به دولت هندوستان پیشنهاد شد که با شرکت خود و شرکت ملی نفت و شرکت پان آمریکن همین شرکت ایپک در هندوستان یک تصفیه‌خانه بسازند. سرمایه‌گذاری ایران دو میلیون و چهارصدوبیست هزار دلار می‌باشد که در ظرف پنجسال‌ونیم سرمایه‌اش برگشت داده می‌شود و از آن به بعد به‌طور متوسط در ده سال اول روی هر بشکه نفت یازده سنت اضافه عاید شرکت ملی نفت ایران می‌شود؛ یعنی هر مقدار نفت که الان می‌فروشیم بعد از به کار افتادن تصفیه‌خانه در هر بشکه ۱۱ سنت زیادتر نصیب ایران می‌شود پس از دوره استهلاک اولیه مبلغی هم به این مبلغ یازده سنت اضافه خواهد شد، بعد یک کارخانه آمونیاک هم می‌سازند، یک برنامه وسیع است خلاصه ظرف یک مدت کوتاهی و سرمایه‌ای که برای کارخانه آمونیاک‌سازی می‌دهند و هم سرمایه‌ای که برای پالایشگاه می‌دهند هر دو مستهلک می‌شود و از نظر اقتصادی حساب کردند و دیدند هندوستان بهتر است.

یکی از دلایل دیگری هم که رفته‌اند در هندوستان این بوده است که در میان کشورهای آسیایی که در محیط اقتصادی ما هستند بازار ژاپن و تایلند و هندوستان بود. باز هم هند برای ما از هر جهت بهتر بود برای اینکه چهارصدو‌سی میلیون جمعیت دارد و در سال هم ۹ درصد مصرف نفت و بنزینش اضافه می‌شود با توجه به مقدار جمعیت و با توجه به مقدار افزایش هر مقدار در این پالایشگاه نفت تصفیه بکنیم بازار فروش موجود است و سال به سال و روز به روز در ازدیاد است. این بود که ما وارد بازار هند شدیم و متخصصین شرکت نفت معتقد هستند که ظرف مدت خیلی کوتاه این سرمایه‌ای که در آنجا به کار افتاده مستهلک می‌شود و برای نفت خام ما یک تصفیه‌خانه آماده و حاضر است. هر وقت که کمپانی‌های خارجی بخواهند به هر صورت ما را در فشار بگذارند ما برای خودمان تاسیسات داریم و به این سهولت وارد بازار شده‌ایم. یک کشور نفتی یک مملکتی که نفت دارد و سرمایه دارد و نیروی انسانی دارد و از هر جهت آماده است استدلال این بود که باید به‌طور سریع وارد بازار بشود. اگر این‌طور وارد بازار نشود آنها می‌توانند در هر ساعت و یا لااقل ممکن است هر لحظه در یک قسمت از پیشرفت‌های ما اگر بخواهند سنگ بیاندازند.

در یکی از این نشریات نفتی دیدم یکی از دلایلی که باز آقای مهندس نفیسی که عضو هیات‌مدیره شرکت ملی نفت است استدلال کرده بود برای اینکه ما وارد بازار هندوستان شدیم این‌طور استدلال کرده بود که ما اگر مثلا بخواهیم یک سلسله عملیات کامل نفتی در آمریکا داشته باشیم بایستی برای هر بشکه نفت در روز ۸۱۲۵ دلار سرمایه‌گذاری می‌کردیم در حالی‌که در نیم کره شرقی این مبلغ به ۲۱۹۶ دلار می‌رسد ولی عمل ایران در هندوستان با داشتن قراردادهای ۷۵ درصد نفتی رقمی از ۷۹۰ دلار کمتر خواهد بود. البته اینها حساب‌های فنی است بنده نمی‌توانم توضیح عرض کنم که چرا در هندوستان ۷۹۰ دلار است و چرا در آمریکا ۸۱۲۵ دلار، شاید گرانی کارگر و شاید هزاران دلیل دیگر و یکی دیگر از دلایلی که ابراز شد و گفته شد که ما باید وارد بازار بشویم این بود که فکر کردند که چون ما از این به بعد تمام قراردادهایمان براساس مشارکت است و اگر امروز با دو کمپانی سیریپ و پان آمریکن ۶۵ هزار بشکه در روز داریم فردا شرکت‌های دیگری هم که به کار بیافتد براساس مشارکت از آنها هم یک مقداری نفت خواهیم داشت که به همین صورت ما نمی‌توانیم به بازار برده و تصفیه بکنیم و بفروشیم. ظرفیت پالایشگاهی که در مدرس ساخته می‌شود دو میلیون و نیم تن در سال می‌شود. روزی ۵۰ هزار بشکه است که نفتش هم از چاه‌های داریوش و از چاه‌های فلات قاره خلیج‌فارس تامین می‌گردد. شرکت نفت در مزایده‌اش شرکت کرده و ۱۴ پیشنهاد داده شد و در اثر ابتکار مدیران شرکت ملی نفت ایران برنده شد.

یکی دیگر از راه‌هایی که ما باید از آن طریق وارد بازار بشویم همکاری نفتی با کشور همسایه و برادر ما افغانستان است. ما با افغانستان رابطه بسیار دوستانه و صمیمانه‌ای داریم و الان در فرودگاه‌های قندهار و کابل دستگاه شرکت ملی نفت ایران هست که طیارات را بنزین‌گیری می‌کنند و آنجا کارهای نفتی را اداره می‌کنند و هرساله مقدار زیادی البته به میزان مصرف از ایران به افغانستان صادر می‌شود. بنده آمارش را نمی‌دانم ولی به هرحال مقدار قابل توجهی است، گرچه در مرحله ابتدایی و مقدماتی است، ولی ما بایستی وارد بشویم و به نظر بنده الان که ما پیمان همکاری با پاکستان و ترکیه داریم و روابط ما با این دو کشور براساس دوستی و برادری است بایستی در بازارهای آنها هم یک همکاری صمیمانه‌تری بکنیم که ما بتوانیم از این جهت هم برای بالا بردن وضع اقتصادی خودمان و هم برای بهبود وضع اقتصادی دو کشور همسایه خودمان موثر باشیم. چون آنها به مواد نفتی ما احتیاج دارند و باید از این طریق هم یک همکاری دیگری بکنیم چون یکی از دلایل همکاری منطقه‌ای ما این است که باید احتیاجات اقتصادی و مالی یکدیگر را تکمیل بکنیم یعنی چیزهایی را که فرضا ما احتیاج داریم و می‌توانیم از ترکیه و پاکستان خریداری کنیم از آنها بگیریم. در جهاتی هم که آنها می‌توانند با ما همکاری بکنند به نظر بنده ضروری و لازم است که این همکاری صورت بگیرد.

از مطالب دیگری که بنده لازم می‌دانم در جلسه امروز درباره آن بحث شود و قبلا به طور خلاصه اشاره کردم لزوم شروع توسعه صنایع پتروشیمی است. ما در زمان ناصرالدین شاه و سلاطین قاجاریه خوابیدیم و هیچ تحرک و جنبشی نداشتیم. این ما که عرض کردم منظور آنهایی است که آن روز در این مملکت حاکمیت داشتند یعنی آنهایی که به فکر خودشان بودند و همین قصرهایی که ساخته‌اند و آن داستان‌هایی که می‌خوانیم و منتشر می‌کنند. به هر حال ماشینیزم در دنیا به وجود آمد و کشورها سعی کردند خودشان را صنعتی کنند. ما با یک اصول ابتدایی صنعت حتی به نظر من با اصول ابتدایی هم شروع نکردیم در حالی که دنیا در آن فاصله در آن زمان در آن شرایط مساعد خیلی به جلو رفت و حق این بود که ملت ایران هم به همان صورت به جلو برود برای اینکه ما اگر به تاریخچه نفت مراجعه بکنیم می‌بینیم از همان زمان نفت در ایران استخراج شد. بنابراین حق بود که از آن روز صنایع نفتی در ایران به وجود می‌آمد، ولی اینکه بنده اشاره کردم از این نظر بود که امروز که دنیا دنیای صنایع پتروشیمی است نگیریم بخوابیم و عقب‌ماندگی این قسمت صنعتی را فراموش کنیم. این ایرادی است که آیندگان به ما خواهند گرفت.

بنده از مطالعاتی که در این نشریات نفتی می‌کردم می‌دیدم تولید محصول شیمیایی از هیدروکربن‌های نفتی برای امور تجاری بین سال‌های ۱۹۲۰-۱۹۱۰شروع شده، ولی صنایع پتروشیمی در سال‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ در کشورهای توسعه‌یافته ایجاد شد. البته در جنگ دوم همان‌طور که همه می‌دانند مقدار زیادی از اختراعات در زمان جنگ شده و از جمله در زمان جنگ آلمان‌ها توانستند از زغال‌سنگ و نفت به اصطلاح لاستیک مصنوعی بسازند و می‌شود گفت که از آن روزها پایه صنعت پتروشیمی در دنیا کار گذاشته شد و کشورهای نفتی هم به تدریج سعی کردند که خودشان با توسعه صنایع پتروشیمی بتوانند از صنایع جدیدی که در دنیا به وجود می‌آید استفاده کنند.

در ایران با مطالعاتی که شده از نظر نفت و گاز فوق‌العاده غنی است و بنده در یکی از آمارهای یکی از سخنران‌ها دیدم که می‌گفتند گازهایی که در مناطق نفتی ایران می‌سوزد و به هدر می‌رود یک رقم عجیب و غریب را تشکیل می‌دهد. بله، به هر حال می‌گفتند اگر این رقم را روزی یک‌میلیون دلار فرض کنیم از این گازهایی که در ایران می‌سوزد سالانه ۳۰۰ میلیون دلار از ثروت ملی ما نفله می‌شود.

اگر مملکت ما در گذشته نتوانسته از این منبع ثروتش مثل نفت استفاده بکند حق این است که در شرایط فعلی مملکت و در روزهایی که مردم ما واقعا به جلو رفته‌اند و صنایع ما هم پیش می‌رود در این دسته از صنایع هم به جلو برویم تا نگذاریم این ثروت ملی ما به هدر برود. خوشبختانه اقدامات مقدماتی شده. به عقیده شخص من صنعت پتروشیمی در ایران آن‌طور که باید به جلو نرفته برای اینکه در سال ۱۹۶۳ شرکت ملی نفت یک عده از فرانسوی‌ها را مامور مطالعه پتروشیمی در ایران کرد که نتیجه مطالعات آنها یک قسمتش را بنده می‌خوانم. آنها نظر دادند ایجاد کارخانه مرکب پتروشیمی برای تولید مواد پلاستیکی، لاستیک مصنوعی، مواد پاک‌کننده، الیاف مصنوعی به مقداری که کافی برای احتیاجات داخلی باشد در ایران کاملا مناسب و موجه است. همچنین تولید محصولات کامل یا نیمه‌تمام خاصی برای صدور به قیمت مناسب صحیح به نظر می‌رسد. یک پروژه تهیه کردند و پروژه اینها براساس این بوده است که پلاستیک سالیانه ۴۰ هزار تن، لاستیک مصنوعی ۲۲ هزار و پانصد تن، الیاف مصنوعی ده‌هزار تن، صابون مصنوعی ده‌هزار تن تولید شود. آنها پیش‌بینی کردند که برای توسعه این صنعت در ایران ۱۰۰ میلیون دلار سرمایه لازم است که اگر چنین سرمایه‌ای در ایران برای توسعه صنایع پتروشیمی به کار انداخته شود سالی ۲۰ تا ۲۵ میلیون دلار از واردات پتروشیمی به ایران کاسته می‌شود. در این مورد به نظر من چون اطلاعات فنی ندارم نمی‌توانم اظهارنظر بکنم، ولی اگر طبعا یک صنعتی در مملکت‌ ما با ۱۰۰ میلیون دلار دایر بشود که این صنعت بتواند سالی ۲۰ الی ۲۵ میلیون دلار از مصرف ارزی ما صرفه‌جویی بکند چه کاری بهتر از این؟ چرا از پذیره نفت در این کار استفاده نشود و سرمایه‌گذاری نشود که هر دو به هم مربوط است، هر دو یک رشته صنعت است. پس بنابراین به موازات اینکه پذیره از نفت گرفته می‌شود باید حاشیه‌اش نیز صنعت پتروشیمی دایر بشود که بتواند سالی ۲۰ الی ۲۵ میلیون دلار محصول تولید بکند و از هزینه ارزی ما صرفه‌‌جویی بشود برای اینکه یکی از گرفتاری‌های ما در شرایط فعلی این است که ما شاید در سال غیر از نفت که ۵۰۰ میلیون دلار خوشبختانه امسال از نفت عایدی داریم صادرات در سال صدمیلیون دلار ولی واردات ما ششصدمیلیون دلار است. ما ۵۰۰ میلیون دلار به اصطلاح کسر ارز داریم که از محل درآمد نفت تامین می‌کنیم در حالی که لازم است به موازات اینکه ما سعی می‌کنیم استخراج نفتمان زیاد بشود صادرات ما هم افزایش یابد که از محل صادرات، واردات ما تامین شود و پولی که از محل نفت گرفته می‌شود منحصرا به مصرف تاسیس کارخانجات و صنایع و کارهای تولیدی و احتمالا یک مقداری هم به مصرف کالاهای ضروری و واجب برسد. بایستی صادرات ما واردات ما را از نظر خودش تامین کند چون مملکت‌ ما از نظر صادرات بی‌استعداد نیست.

در سفری که بنده به ترکیه رفته بودم دیدم ترکیه در سال در حدود ۳۶۰ میلیون دلار صادرات دارد- این از چیست؟ از تنباکو و خشکبار است، این همان خشکباری است که در ایران وجود دارد؛ ولی متاسفانه خوب اینها را تهیه نمی‌کنند- باب بازار دنیا نیست. همچنین سنگ معدن و امثالهم هم صادر می‌کند و ما چند رشته مهم صادراتی داریم که اگر توجه بشود ظرف مدت کوتاهی می‌توانیم از نظر درآمد ارزی و صادراتی واردات کشور را تامین بکنیم که بتوانیم منحصرا درآمد نفت‌مان را به مصرف کارخانجات و صنایع مملکت برسانیم که خود اینها وقتی برمی‌گردد حقیقتا بتواند ثروت جدیدی برای مملکت تولید بکند و وعده زیادتری به کار مشغول شوند. متاسفانه الان در مملکت‌ ما عده زیادی هستند که بیکار هستند؛ این بیکاری یا اگر اسمش را بیکارگی می‌گذارید به هر صورت عده‌ای در سال سه تا چهار ماه کار می‌کنند، بقیه‌اش کار ندارند، استراحت می‌کنند. اینها نیروی انسانی است که به هدر می‌رود. در دنیای امروز از هر گونه نیرویی برای گرداندن چرخ‌های صنایع باید استفاده بکنند، به هر صورت باید استفاده بشود. ما بایستی صنایع متناسب با وضع مناطق مملکت‌مان به وجود بیاوریم که بتوانیم از این قدرت‌ها و از این نیروها استفاده بکنیم. الان در خیلی از نقاط مملکت در سال سه ماه چهار ماه کار می‌کنند و بقیه‌اش را بیکارند، همین‌طور از دانشگاه‌ها و دبیرستان‌های ما افراد بیرون می‌آیند؛ ولی اینها بر ایشان کار نیست. بنده آن کار مولد را می‌دانم که در مملکت تولید بکند و ایجاد ثروت بکند؛ البته همه می‌خواهند بروند به ادارات در پشت میز بنشینند - این به نظر من کار مولد نیست؛ اینها چیزهایی است که متاسفانه هر چه دامنه‌اش توسعه پیدا می‌کند تمام عواید مملکت را می‌بلعد. شما از هر جایی پول تهیه بکنید آخرش حقوق‌بگیران می‌آیند می‌گیرند و می‌خورند در حالی که اگر این عواید صرف تاسیس یک کارخانه بشود در این کارخانه عده‌ای به کار مشغول می‌شوند، از نیرویشان ما استفاده می‌کنیم و به تولید مملکت اضافه می‌شود و بالمال وضع اجتماعی ما دگرگون می‌شود.

وقتی مقایسه می‌کنیم می‌بینیم درآمد ملی در کشورهای صنعتی فوق‌العاده بالا است و درآمد ملی در کشورهای کشاورزی خیلی پایین است و معمولا ممالک پیشرفته ممالک صنعتی هستند و ممالک توسعه‌نیافته آن ممالکی هستند که کشاورز هستند. بنده یکی از آمارهای سازمان ملل متحد را مطالعه می‌کردم دیدم برای ۵۰ سال آمار گرفته؛ در این ۵۰ سال قیمت مواد کشاورزی و صنعتی را روشن کرده. در این پنجاه سال آمده فرض کنید اگر قیمت گندم و پارچه در مبدا یکی بوده بعد از ۵۰ سال قیمت پارچه سه برابر شده، قیمت گندم ۵/۱ برابر یعنی دو برابر یک کالای صنعتی از یک کالای کشاورزی بیشتر ترقی کرده و نتیجه‌اش این شده که به قول یکی از علمای اقتصاد در یک جایی ممالک متمدن دنیا می‌گویند دیگر از امروز بردگی در دنیا موقوف! ولی همان متمدنین فکر کردند به یک صورت دیگر بردگی را به وجود بیاورند. این بردگی، بردگی اقتصادی است یعنی اینها آمدند فرض کنید کالاهای صنعتی‌شان را با کالاهای کشاورزی این ممالک مبادله کردند یعنی نیروی کار دو نفر را گرفتند، نیروی کار یک نفر را دادند. آن دو نفر برده اینها هستند منتهی از نظر علمی و اقتصادی. بنابراین ممالکی که می‌خواهند درآمد ملی‌شان را بالا ببرند و سطح اقتصادی‌شان را بالا ببرند و ملت‌های خودشان را ترقی بدهند لامحاله باید مکانیزه بشوند خود آن هم نوعی صنعت است. بایستی درآمد تکافوی احتیاجات ملت را بکند تا مردم بتوانند حقیقتا از مزایای زندگی نوین بهره‌مند شوند.