حقوق فوق‌العاده برای مهندس جوان

عکس: فراماسونری در ایران

اما این‌که شریف‌امامی چگونه از عضویت در لژ آلمان بیرون آمده و به خدمت لژهای وابسته به انگلیس درمی‌آید و می‌تواند بعد از جنگ جهانی دوم موقعیت خود را ارتقا بخشد نکته قابل تاملی در زندگی سیاسی وی است که می‌توان در این خاطرات سرنخ‌های آن را سراغ گرفت. توضیحات آقای شریف‌امامی در مورد حقوقی که بلافاصله بعد از بازگشت از آلمان برایش تعیین می‌کنند مشخص می‌سازد وی در دورانی که برای اخذ تکنسینی لوکوموتیو در این کشور به سر می‌برده برخوردار از روابط ویژه‌ای با آنها شده است:«۲۵۰ تومان حقوق برای من تعیین کرد. این (خبر) مثل توپ در وزارت راه ترکید که برای شریف‌امامی ۲۵۰ تومان حقوق تعیین شده است. (در حالی که) به محصلین دیگری که از اروپا می‌آمدند رتبه سه یا چهار و ۵۳ تومان می‌دادند...» (ص۴۰)

هرچند آقای شریف‌امامی می‌کوشد این تفاوت پرداخت را به حساب قابلیت! خود بگذارد، اما بر هیچ کس پوشیده نیست که در آن ایام آلمانی‌ها برای توسعه نفوذ خود نیاز به خطوط راه‌آهن در ایران داشتند و بدین منظور بخشی از نیروهای مرتبط با خود را در این زمینه متمرکز کرده بودند. بنابراین سرمایه‌گذاری و توجه جدی دولت هیتلر به این مساله در ایران مقوله‌ای استراتژیک بود، اما بعد از اشغال ایران توسط متفقین شرایط کاملا تغییر کرد و این خطوط مواصلاتی مهم و حیاتی برای آلمان در اختیار قوای انگلیس، آمریکا و روس درآمد و وابستگان و مرتبطین در آلمان، مورد غضب واقع شدند. دستگیری و بازداشت طولانی مدت شریف‌امامی بعد از استقرار متفقین در ایران این واقعیت را روشن می‌سازد که وی به لحاظ سیاسی دارای ارتباطات خاصی با دولت آلمان بوده است (البته او در این کتاب دست‌کم به عضویت در لژ آلمان معترف است) همین ارتباط نیز برخورداری وی از موهبت‌های مختلف را سبب می‌شده است: «تمام کسانی که آلمان رفته بودند یا آلمانی می‌دانستند همه را گرفته بودند» (ص۶۴)

«چند روز بعد یک کمانکار (command car) انگلیسی آمد آنجا و مرا تحویل گرفتند از شهربانی. در کارخانه چیت‌سازی تهران، یک زیرزمینی بود که (انگلیسی‌ها) بازداشتی‌های خودشان را آنجا نگه می‌داشتند. مرا بردند آنجا بازداشت کردند.»‌ (ص۶۹)

آقای شریف‌امامی از جمله کسانی است که مدت‌ها در بازداشت انگلیسی‌ها به سر می‌برد و این نشان‌دهنده پیگیری و حساسیت قوای اشغالگر در مورد افرادی است که به لحاظ تشکیلاتی با آلمانی‌ها مرتبط بودند. البته این که چگونه فراماسونرهای وابسته به لژ آلمان بعد از شکست هیتلر تغییر هویت می‌دهند بحث تاریخی مبسوطی را طلب می‌کند، اما به طور اختصار پرداختن به این موضوع را ضروری می‌بینیم: ‌«فراماسونی آلمان که از پیشرفت سریع دو لژ مهر و آفتاب راضی شده بود به هیات رهبری این دو لژ اجازه داد تا لژ دیگری نیز تاسیس کنند. این لژ که «ستاره سحر» نامیده شد و در ردیف لژهای متحد آلمان در جهان در ردیف ۸۶۷ ثبت شده است، به‌زودی دارای چهل عضو شد و استادی آن به مهندس شریف‌امامی واگذار گردید: «شریف‌امامی که در مدت سه ماه عضویت در لژ آفتاب، از عضویت ساده به درجه استادی و حتی استاد ارجمند ترقی کرده بود‌، بزودی در راس لژ ستاره سحر قرار گرفت.» ‌(فراموشخانه و فراماسونری در ایران نوشته اسماعیل رائین، جلد سوم، ص۵۲۲)

«یکی از پدیده‌های نوین فراماسونری در ایران پیدایش لژهای تابع «اتحادیه‌ لژهای آلمان» در ایران است که بعد از شش سال پذیرفتن «برتری و عبودیت و سروری» لژهای انگلیسی، استقلال خود را از لژ آلمان اعلام کردند و سازمان جدیدی تحت عنوان «گراند لژ مستقل ایران» تشکیل دادند. (فراموشخانه و فراماسونری در ایران نوشته اسماعیل رائین، جلد سوم، ص ۵۰۶)به این ترتیب آقای شریف امامی تغییر وابستگی می‌دهد و در خدمت انگلیسی‌ها قرار می‌گیرد، اما متاسفانه وی در بیان خاطرات خود کاملا به تعهداتش به سازمان فراماسونری پایبند مانده و کمترین اطلاعاتی را - حتی در حدی که در کتاب فراموشخانه و فراماسونری در ایران آمده است - در مورد فعالیت‌های مخفی این تشکیلات مرتبط با بیگانگان مطرح نمی‌سازد. بنابراین این اظهار نظر آقای رائین در همین کتاب می‌تواند روشنگر علت سکوت وی باشد: «باید بگویم که سلول‌های ماسونیزم جهانی با فعالیت‌های نظامیان (جهان غرب) بی‌ارتباط نیستند و بنابراین جا دارد که مردم وطن‌خواه از این شبکه مخفی و اعمال و کردار و پنهانکاری آنان وحشت داشته باشند.» (ص۵۱۶)

همچنین در این کتاب به‌رغم امساک در ارائه اطلاعات در برخی زمینه‌ها، مطالب مفید و ارزشمندی بویژه در مورد رضاخان ارائه شده است. برای نمونه جریان بازدید وی از محل کار شریف‌امامی در راه‌آهن و عدم درک ابتدایی‌ترین مسائل فنی از یک سو و برخورد قلدرمابانه و سخیف با یک مدیر، ماهیت داستان‌پردازی‌ها در مورد خدمات رضاخان را روشن می‌سازد و از سوی دیگر ثروت افسانه‌ای رضاخان در زمان ترک کشور نشان از ماهیت و جهت‌گیری تلاش‌های وی دارد: «فقید که فوت کردند یک مبلغی به نظرم در حدود ۴۰ میلیون نقد در اختیار (محمدرضا) قرار گرفت.» (ص۸۷) هرچند آقای شریف‌امامی در ادامه مطلب مدعی است که این مبلغ صرف امور خیریه شد، اما باید بدانیم این مبلغ وجه نقدی است که در تقسیم وجوه نقد به جای مانده از رضاخان در کشور بین همسران و فرزندانش، سهم یکی از آنان بوده است.