تاجران ایرانی و تغییر نرخ ارز

عکس:ساختمان قدیمی بانک ملی

پس از پیشنهاداتی که وزارتخانه‌های عدلیه، اتاق تجارت،‌ امور خارجه، داخله و غیره در خصوص اصلاح نرخ ارز و پول ملی به رضاخان ارائه دادند، برخی از بازرگانان و تجار خارجی نیز به ارائه نظریات خود در این خصوص پرداختند. آنان نگرانی خود از تبدیل پول سیاه به پول سفید و مراحل آن را ارائه داده‌اند که به نقل از کتاب «ارز و انحصار تجارت خارجی» قسمتی از دیدگاه‌ها در شماره امروز منتشر می‌شود. نوع دوم عبارت است اولا از اتخاذ پایه طلایی برای نقود ایران. در این باب باید مطالعات دقیقه بشود تا مقصود حاصل گردد و ضرر فاحشی دامن‌گیر دولت و مملکت نشود. جلب‌نظر متخصصان خارجه توسط سفارتخانه‌های ایران در خارجه یا به طریق دیگر از لوازم این کار است. ثانیا، تامین قضایی - شاید در بادی امر غریب به نظر آید که در اینجا به این نکته متوجه می‌شوم، ولی این مساله مسلم است که برای تحریک فعالیت اقتصادی باید سرمایه‌های داخلی به کار افتد و بی‌تامین قضایی این امر صورت نخواهد گرفت و پایه اقتصادیات ما محکم نخواهد شد. مقصود از تامین قضایی این است که مردم ولایات به محاکم عدلیه دسترسی داشته باشند و مجبور نشوند برای احقاق حق خود فرسنگ‌ها راه بپیمایند، زیرا چون زحمت بیش از اندازه شد، ترجیح خواهند داد پول را نگاه دارند و بی‌جهت به خود دردسر ندهند و دیگر اینکه مردم باید بدانند که احقاق حق آنها خواهد شد، چه طرف فردی از افراد یا دولت باشد. برای احتراز از سوء‌تفاهم توضیح می‌دهد که دولت در [هر] مملکتی دارای دو وضع می‌باشد: ۱) در مواردی به سمت حکومت بر طبق قوانین موضوعه که در صلاح مملکت ایجاد شده، اقدام می‌نماید و حکم می‌کند. در این موارد شکایت از سوء‌رفتار عمال دولتی راجع به محاکم اداری است. ۲) در مواقعی دولت مانند فردی از افراد تعهداتی می‌نماید یا مقاولات و قراردادهایی با افراد می‌بندد. در این نوع امور دولت با فرد تفاوتی ندارد و باید اختلافات حاصله در محاکم عدلیه حل و تسویه شود. برای تامین قضایی در آتیه اقدامات دیگری نیز لازم است، ولی عجالتا این دو اقدام مقدم می‌باشد. این است آنچه به نظر مخلص می‌رسد، دیگر عملی بودن یا نبودن آن منوط به نظر اولیای امور است. دیگر عرضی ندارد.

نظرات و پیشنهادهای محمدحسین دهدشتی (تاجر ایرانی مقیم بمبئی) برای جلوگیری از کاهش ارزش قران

وزارت جلیله دربار پهلوی

آقای محمدحسین دهدشتی، تاجر ایرانی مقیم بمبئی در موضوع اقداماتی که باید برای جلوگیری از تنزل قران به عمل آید نظریاتی اظهار داشته که خلاصه آن برای استحضار خاطر محترم ایفاد می‌گردد.

«خلاصه نظریات آقای آقا محمدحسین دهدشتی، تاجر ایرانی در بمبئی در موضوع پول ایران»

هر گاه قران مثل امروز تنزل کند رفته‌رفته اجناس داخلی ترقی می‌کند و این ترقی اسعار چنانکه می‌بینیم باعث شکایت تمام اهالی می‌شود و اگر شدت و دوام پیدا کند عاقبت دولت هم در مقابل تعدیل بودجه دچار زحمت خواهد شد.

اقدام برای جلوگیری از تنزل فوق‌العاده قران

سیستمی که دولت‌های اروپا در بعضی از مستعمرات شرقی اتخاذ کرده‌اند ایران هم ناچار است همان را اتخاذ کند. به تازگی دولت فلسطین هم همین سیستم را اتخاذ کرده و آن این است که دولت ایران یک مقدار طلا مثلا معادل یک میلیون لیره که کاملا کفایت می‌کند در یکی از نقاط اروپا مثل پاریس یا لندن نگاهداشته و به بانک ملی دستور دهد که هر وقت برات لیره از نرخ معینی ترقی نماید شروع کند به فروختن برات تا زمانی که نرخ از آن حد پایین آید و هر وقت برات لیره از نرخ معینی تنزل نماید شروع کند به خرید برات لیره و نیز لازم است ورود نقره را به ایران ممنوع یا فوق‌العاده محدود نماید و ضرب سکه را هم به دولت انحصار دهد و عجالتا هم از سکه کردن نقره به کلی خودداری نماید. در اینجا شاید اشکالی به نظر برسد و آن این است که ممکن است تمام این [یک] میلیون لیره را از دولت بخرد و تمام از کف برود و عاقبت هم دولت موفق به تثبیت نرخ نشود. در این موضوع یک نکته مهمی است که دولت‌های خارجه بعد از مدتی تجربه ملتفت آن شدند و رعایت این نکته جلوگیری از غالب اشکالات می‌کند و آن محتاج به شرح است:

همه می‌دانند که نرخ پول سیاه را نسبت به سفید اگر دولت بخواهد ثابت نگاهدارد: اولا، سکه پول سیاه را مختص به خود قرار دهد، یعنی برای هر کس سکه نکند به خلاف نقره و طلا که هر کس هر چه به دولت بدهد یک حق معینی گرفته مطابق وزن آنها سکه تسلیم نماید؛ ثانیا دولت پول سیاه را به اندازه احتیاج مردم بیرون بدهد نه یک پول بیشتر و نه یک پول کمتر والا در هر دو صورت نرخ به هم می‌خورد و تعیین احتیاج مردم همان تقاضای خودشان است، هر وقت هرچه احتیاج دارند پول سفید آورده و پول سیاه می‌گیرند و اگر زیاده از احتیاج گرفته باشند به تدریج پول‌های سیاه را می‌آورند به دولت داده و به سفید مبدل می‌کنند.

حال اصل مطلب در اینجا است، وقتی پول سیاه از بازار به خزانه برمی‌گردد دولت باید تمام را حبس کند و به هیچ وجه نگذارد یک دینار از آن به بازار برگردد، مگر وقتی که باز خود مردم پول سفید بیاورند و پول سیاه بخواهند والا اگر دولت آن پول‌های سیاه را خرج کند باز به بازار برمی‌گردد و نرخ شکسته می‌شود، از این بیان واضح است که دولت نرخ پول را می‌تواند مثل سایر امتعه به اختیار تنزل یا ترقی بدهد، مثلا پول سیاه که حال دولت ۲۰ دانه آن را با یک قران معادل قرار داده، اگر بخواهند باز هم ترقی بدهند یک مقدار از آن را از بازار جمع‌آوری کرده حبس می‌کند و بعد از آن اگر مردم پول سیاه بخواهند می‌گوید پانزده دانه یک قران کمتر نمی‌فروشیم و چون مردم از برای مصرف جزئی به آن محتاج هستند و به قدر احتیاج آنها در بازار موجود نیست و هیچ جا هم نمی‌توانند تحصیل کنند، ناچار تا یک حد به هر قیمت دولت بگویند می‌خرند، مثل اینکه در انگلستان دولت یک لیره را معادل با ۲۰ شیلینگ پول نقره قرارداد و حال آنکه قیمت این ۲۰ شیلینگ پنج شیلینگ هم نمی‌شود، ولی چون مردم احتیاج دارند تا یک حدی آن را در پنج برابر قیمت واقعی می‌خرند اما شرطش همان است که دولت آن را بیش از احتیاج مردم بیرون ندهد. همان طور که محال است مردم تمام پول‌های سیاه خود را بیاورند و از دولت پول سفید بخواهند؛ همان طور هم محال است که تمام پول نقره و قران را بیاورند و لیره بخرند، زیراکه هنوز ربع بلکه ثمن پول رایج به لیره مبدل نکرده دست مردم برای ترویج معاملات به حدی تنگ می‌شود که باز به التماس بر می‌گردند و از دولت تقاضای قران می‌کنند، دولت هم که قران برای احدی سکه نمی‌کند و قران‌هایی را هم که مردم داده و لیره خریده‌اند همه محبوس و دولت آنها را با هیچ چیز غیر از برات لیره یا برات خارجه معاوضه نمی‌کند، همچنان که پول سیاه را با هیچ چیز غیر از قران معاوضه نمی‌کند. لهذا مردم ناچار می‌شوند که برات لیره به دولت فروخته قران‌ها را آزاد کنند و فروشنده برات لیره فراوان می‌شود. آن وقت دولت بنای خرید برات لیره می‌گذارد و قران‌های دولت مبدل به لیره می‌شود.