تاریخ آمریکا -آمریکای قرن بیستم-۳۲
نظام اجتماعی آمریکا پساز جنگ سرد
مهاجرتهای دسته جمعی، در سال ۱۹۱۹ به دلیل جنگ متوقف شد، اما گروههای متنوعی، از فدراسیون کار آمریکا گرفته تا سازمان کوکلوکس کلان با ورود آنها به مبازره برخاستند. میلیونها آمریکایی از نسل قدیم که به هیچ یک از این گروهها وابسته نبودند نیز تسلیم فرضیات متداول شده و تصور میکردند غیرشمالیها فرو دست بوده و از اعمال محدودیتهای مهاجرتی حمایت میکردند؛ البته بحثهای واقعگرایانهای هم برای تعیین حدی برای تازهواردان در جریان بود.
عکس :هـ .ل.منکن
مهاجرتهای دسته جمعی، در سال ۱۹۱۹ به دلیل جنگ متوقف شد، اما گروههای متنوعی، از فدراسیون کار آمریکا گرفته تا سازمان کوکلوکس کلان با ورود آنها به مبازره برخاستند. میلیونها آمریکایی از نسل قدیم که به هیچ یک از این گروهها وابسته نبودند نیز تسلیم فرضیات متداول شده و تصور میکردند غیرشمالیها فرو دست بوده و از اعمال محدودیتهای مهاجرتی حمایت میکردند؛ البته بحثهای واقعگرایانهای هم برای تعیین حدی برای تازهواردان در جریان بود.
در سال ۱۹۲۱، کنگره یک قانون یک فوریتی برای محدود کردن مهاجرت تصویب کرد. در سال ۱۹۲۴ قانون منشأ ملیت جانسون- رید که برای هر کشور سهمیهای معین میکرد، جایگزین قانون قبل شد. سهمیهها به طور معنیداری بر پایه سرشماری سال ۱۸۹۰ تعیین شده بود؛ یعنی سالی که از مهاجرتهای جدید هنوز خبری نبود. گروههای قومیاروپای جنوبی و شرقی از این قانون آزرده شده بودند و تعداد مهاجران بسیار اندک شد. بعد از سال ۱۹۲۹، تاثیر منفی اوضاع پس از رکود اقتصادی، این تعداد اندک را نیز کاهش داد و حتی این جریان را معکوس کرد تا این که پناهندگان اروپای فاشیست برای اجازه ورود به کشور هجوم آوردند.
برخورد فرهنگها
بعضی آمریکاییان برای ابراز نا رضایتی خود از ویژگیهای زندگی مدرن در دهه ۱۹۲۰ و جامعهای که روز به روز شهریتر و سکولارتر میگشت و با سنن قدیم روستایی تضاد مییافت، به نهاد خانواده و مذهب روی آوردند. موعظهگران بنیادگرا، از قبیل بیلی ساندی، روزنهای بودند برای بسیاری که اشتیاق بازگشت به گذشتهای سادهتر را داشتند.
شاید جدیترین تظاهر این اشتیاق مبارزه بنیادگرایان مذهبی بود برای قرار دادن متون کتاب مقدس در برابر تئوری داروین مبنی بر تکامل زیست شناختی. در دهه ۱۹۲۰، لایحههایی برای منع تدریس نظریه تکامل به مجالس قانونگذاری ایالات شمال مرکزی و جنوبی ارائه شد. رهبری این مبارزات را ویلیام جنینگز برایان سالخورده بر عهده داشت که از زمانهای قدیم طرفدار ارزشهای روستایی بود و نیز سیاستمداری ترقی خواه. برایان با مهارت تمام، فعالیت ضد تکاملی خود را با رادیکالیسم اقتصادی تطبیق داده و اعلام میکرد که تکامل «با رد نیاز به احیای معنوی، از تهذیب اخلاقی ممانعت به عمل میآورد.»
این موضوع، زمانی به مرحله حساس خود رسید که در سال ۱۹۲۵، جان ِاسکوپس، یک معلم جوان، به خاطر تدریس تکامل در مدارس دولتی، از سوی قوانین تنسی که آن را ممنوع اعلام کرده بود، متهم گردید. این موضوع تبدیل به مسالهای ملی شد و اخبار به طور مفصل از آن نوشتند. اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا، از کلرنس دارو، وکیل برجسته، خواست که دفاع از اسکوپس را به عهده بگیرد. برایان با داد و دعوا به عنوان دادستان ویژه حاضر شد، ولی به طرز ابلهانهای اجازه داد دارو او را یک شاهد کینهجو معرفی کند. دفاع مغشوش برایان از متن کتاب مقدس که به جای برداشت استعاری از آن، به غلط برداشتی تحتاللفظی را عنوان کرد، موجب انتقادات شدیدی از او گشت. اسکوپس که در این هیاهو تقریبا ً فراموش شده بود، بالاخره محکوم شد، اما جریمهاش به خاطر ریزهکاریهای فنی معکوس گردید. برایان کمی بعد از پایان محاکمه از دنیا رفت. ایالت از تکرار محاکمه اِسکوپس، به طور عاقلانهای چشم پوشید. آگاهان شهر نشین، بنیادگرایی را به سخره گرفتند، اما در نواحی روستایی و شهرهای کوچک آمریکا کماکان از قدرت زیادی برخوردار بود.نمونه دیگری از برخورد شدید فرهنگها - که پیامدهای شدید ملی داشت - منع مشروبات الکلی بود. در سال ۱۹۱۹، بعد از حدود یک قرن اغتشاش، هجدهمین متمم قانون اساسی به مورد اجرا گذاشته شد، که تولید، فروش و حمل مشروبات الکلی را ممنوع میکرد. سالهای بیست پر سر و صدا یا دوران «جوانی آتشین» جنگ جهانی اول موجب واژگون شدن نظام اخلاقی و اجتماعی دوران ویکتوریا شده بود. رفاه عمومی، سبکی جدید در زندگی باز و لذتجویانه جوانان اقشار متوسط جامعه ایجاد کرده بود.روشنفکران طلایهدار، مدافع این تحولات بودند. ه. ل. منکن، برجستهترین منتقد این دهه، زندگی آمریکایی را بیدریغ یک زندگی پر از تظاهر و رشوهخواری معرفی میکرد. او این خصایص را معمولا در مناطق روستایی و میان سوداگران مییافت. همتایان او در جنبشهای ترقیخواهانه به «مردم» باور داشتند و قصدشان گسترش دموکراسی بود. منکن، که یک نخبهگرا و ستاینده نیچه بود، با صراحت تمام، انسان دموکرات را یک کلهپوک boob میدانست و آمریکاییهای طبقه متوسط را «بوبوازی (booboisie)» میخواند.اسکات فیتز جرالد، رماننویس، در آثاری چون «زیبا و لعنتی»(۱۹۲۲) و «گتسبی بزرگ» (۱۹۲۵)، انرژی، آشوب و یأس این سالها را به تصویر کشید. سینکلر لوییس، اولین آمریکایی که نایل به گرفتن جایزه نوبل برای ادبیات گشت، خط فکری آمریکاییها را در «خیابان اصلی» (۱۹۲۰) و « بابیت» (۱۹۲۲) هجو کرد.
ارسال نظر