مبارزه با قرارداد ۱۹۱۹-بخش پایانی
سقوط آذربایجان و لرزه در دولت وثوقالدوله
در حالی که تلاشهای نصرتالدوله فیروز برای قانعکردن کرزن (انگلستان) به منظور بازپسگیری سرزمینهای از دست رفته ایران در سمت دریای خزر به جایی ختم نمیشد، با پیشروی بلشویکها در جمهوری آذربایجان و تصرف آنجا، دولت وثوق نیز در سراشیبی سقوط قرار گرفت. دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان در کتاب «دولت و جامعه در ایران» به بررسی این امر پرداخته است که امروز بخش پایانی آن منتشر میشود.
موضع کرزن در قبال خواستهای ارضی ایران غیرمنطقی نبود. اما در حالی که از عهده تامین وسایل حراست از سواحل دریای خزر برنمیآمد، مخالفتش با تماس مستقیم ایران با مسکو غیرمنطقی بود. همین طور واکنش حسودانهاش در برابر تلاش ایران برای کسب تایید داخلی و خارجی از طریق استفاده از امکانات آمریکا برای سرمایهگذاری و توسعه در ایران. این موضوع را بیچاره فیروز در دیدار دیگری با کرزن پیش کشید. کرزن مخالفتی با استخدام «دو-سه [آمریکایی] در گوشه و کنار» نداشت. فیروز با اشارههای مبهمی به طرحهای مختلف کرزن را «غافلگیر» کرد و سپس یکباره «سخن از نفت به میان آورد.» کرزن از اشاره او چنین برداشت کرد که شرکت آمریکایی استاندارد اویل «در تلاش است تا جای پایی در خاک ایران به دست آورد» و در مورد چنین طرحی «به او [فیروز] شدیدا هشدار داد.» در همین ملاقات بود که کرزن به اعتراض گفت «در حالی که دولت ایران اخیرا به ما قراردادی منعقد کرده و ما هم نهایت سعی خود را برای اجرای آن کردهایم، اکنون به نظر میرسد که ایران برای تامین خود با هر قرار و مداری دارد به هر کس و ناکسی رو میاندازد»: «یک روز معاهدهای با آذربایجان مطرح است و روز دیگر توافقنامهای مالی با آمریکاییها و حالا کنار آمدن با دولت شوروی.»با این وصف کرزن هیچ اعتراضی به گفتوگو با جمهوری نوپای آذربایجان در زمینه معاهدهای فرهنگی و بازرگانی نکرده بود.
در اکتبر ۱۹۱۹/مهر ۱۲۹۸، وابسته سیاسی نرپرفورس گزارش داده بود که عناصر یاغی در آذربایجان ایران روی حمایت جمهوری آذربایجان حساب میکنند. در همین زمان ایرانیان به این نتیجه رسیدند که جمهوری جدید را به رسمیت بشناسند تا حافظ اتباعشان - بازرگانان و پیشهوران و کارگران نفتی - در آن کشور باشد. کاردار سفارت روس سفید در تهران با این کار مخالف بود و تلویحا گفت که ممکن است دنیکین «رفتار خصمانهای با ایرانیهای در دسترس خود» در پیش بگیرد. فیروز در هر حال از حضور نماینده روسهای سفید در تهران خرسند نبود، اما در عین حال اعتقاد داشت که شناسایی آذربایجان میتواند در تخفیف جنبش پانتورانیستی که ترکها در آنجا و نیز در آذربایجان ایران بدان دامن میزدند موثر باشد.کرزن اظهارنظری نکرد، اما بعدا از الیفانت خواست که با لحن دوستانه ولی قاطعانهای به کردار روس سفید در لندن در مورد رفتار تهدیدآمیز آنها با دولت ایران بر سر شناسایی دولت آذربایجان هشدار بدهد.در ماه نوامبر، وثوق سیدضیا را در راس هیات رسمی شش نفرهای به باکو فرستاد.یکی دیگر از اعضای هیات کاظمخان سیاح، کاپیتان ژاندارمری بود که بعدها همدست سیدضیا در کودتای ۱۹۲۱/۱۲۹۹ شد. در ۲۸ نوامبر ۱۹۱۹/۶ آذر ۱۲۹۸ راهی باکو شدند و قرار ملاقاتشان با کلنل استوکس بود، همان دوست سیدضیا از سال ۱۹۱۱ که روسها نپذیرفته بودند. «ژاندارمری خزانه» به پیشنهاد شوستر تحت فرماندهی او قرار بگیرد و بعدها هم برای جلب پشتیبانی وزارت خارجه انگلیس از حکومت سه ماهه سیدضیا کوشش بیثمری کرد. از همه چیز گذشته، ایران و آذربایجان برای مقابله با خطر بلشویسم به همکاری یکدیگر نیازمند بودند. در اواخر مارس اوایل فروردین ۱۲۹۹، عهدنامه امضا شده بود و سیدضیا آن را برای تصویب به تهران فرستاد. در آوریل خودش به ایران برگشت و در مورد پیشرفتهای تازه بلشویکها در قفقاز به تهران هشدار داد و چارههایی اندیشید تا ایران به دولت شوروی ثابت کند که دشمن آن نیست. ولی در اواخر ماه، اوایل اردیبهشت، جمهوری آذربایجان در برابر نیروهای بلشویک به زانو درآمد و باد مخالفت، لرزه در ارکان دولت وثوق انداخت.
ارسال نظر