عالی‌نسب و کمک به محرومان

َعکس :محمدرضا حکیمی

موضوع صحبت ما زندگی و شخصیت مرحوم عالی‌نسب است و رفاقت و روابط شما. پیش از هر چیز بجاست که نخست مطلبی درباره‌ انسان و زندگی بیان بفرمایید. درباره‌ مرحوم عالی‌نسب نکته‌ها و مطالبی وجود دارد که برای هر انسانی آموزنده است، به‌خصوص برای اهل تمکن، اهل مال و ثروت و اهل تفکر. قبلا باید این را عرض بکنم که قرآن می‌فرماید: «ان لیس للانسان الا ما سعی و ان سعیه سوف یری» یعنی: حقیقت این حیات و حقیقت این زندگی و آنچه برای انسان مهم است، سعی‌ای است که کرده است، سعی در جهت خیر. اگر سعی در جهت شر هم کرده باشد، همین‌طور است. آن وقت، به‌طور طبیعی، خداوند متعال، برای این سعی، وسایلی را هم در اختیار انسان قرار داده است.‌

بدن انسان و شعور انسان از این دسته است. شعور واقعی، آدمی ‌را وادار به سعی می‌کند و او می‌فهمد که دنیا جای سعی است و هر چیزی درحال سعی می‌باشد. بعد از آن نوبت به عمل می‌رسد، اما اولین وسیله‌ سعی، خود بدن است که با آن و همین بدن، سعی‌های مختلفی می‌توان انجام داد. وسیله‌های بعدی، چیزهایی است که در زندگی در اختیار انسان قرار می‌گیرد. هر چیزی، از وسایل سعی و کسب اجر و درجات و آرامش ابدی به شمار می‌رود.‌

در دنیای ماده و احتیاج، یکی از مهمترین وسایل برای همین سعی، سرمایه، ثروت و پول است که انسان به طرق مختلف به دست آورده باشد. در ثروت یک سعی، در اول برای این است که مال و ثروت از راه مشروع کسب شود. یعنی خود مال‌ها و ثروت، محل سعی است. یک سعی دیگر این است که حقوق شرعی مال و ثروت ادا شود. حقوق شرعی که می‌گوییم، اعم از آن است که به حسب شرع واجب است، یا آنچه که برحسب عقل واجب است؛ عقلی که شرع هم آن را تایید کرده است، مثل مواردی که فرض بفرمایید، حقوق شرعی هرچه بوده، ادا شده است، ولی هنوز در جامعه فقر و محرومیت برطرف نشده است و این هم البته در قرآن تحت عنوان «حق معلوم» و در روایات، «زکات‌باطنه» مطرح شده است و در کتاب الحیاه در فصل «الزکاه‌الباطنه» کاملا مطرح گشته است.‌

زکات باطنه را فقها غالبا مطرح نکرده و جزو اخلاقیات محسوب کرده‌اند، ولی بزرگان سلف آن را جدی گرفته‌اند، بعضی‌ها هم واجب دانسته‌اند، چون روایات زیادی دارد. صاحب جواهر می‌گوید: مردد هستم و نمی‌دانم چه کار کنم. از یک طرف مالی که واجب باشد پرداختش در زکات و خمس منحصر است. از این طرف هم مساله حق معلوم خیلی جدی است و امر خیلی موکدی است.‌

پس از این بحث‌ها، یکی از مراحل سعی، مال و ثروت است. اینکه در بعضی روایات از مال تعریف شده است، از این جهت است. نفس مال تعریفی ندارد. در چــه جــهت مصرف شـدنـش تعریف دارد. در روایات وارد شده است: نعم العون علی‌الآخره. این مال تعریف دارد. والا آنقدر در روایات از مال و ثروت و تکاثر مذمت وارد شده است که حد ندارد.‌

* با نظر به آنچه بیان فرمودید، اگر بخواهید از یک سرمشق اجتماعی و اقتصادی نام ببرید، از چه کسی نام می‌برید؟

یکی از انسان‌هایی که در زمان ما، واقعا به حق و به درجه کمال، از ثروت و دارایی خود استفاده کرد و در واقع ثروت را به دست می‌آورد، برای خدمت و کمک به انسان محروم، مرحوم حاج سیدمصطفی عالی‌نسب بود. تقریبا می‌توان ادعا کرد، در جهت صرف مال در راه مردم و انسان‌های محروم و فکر و فرهنگ، نظیرش دیده نشده است. مثلا تعداد زیادی دبیرستان که ایشان در روستاها ساخته است، عدد بالایی است. این اواخر هم بیمارستانی در تبریز ساخت که در خاورمیانه بی‌نظیر است. بنده مقداری خاطرات از ایشان دارم که امیدوارم برای همه سرمشق باشد.‌

* آشنایی شما با این شخصیت چه زمانی و چگونه شروع شد؟

اول آشنایی ما با ایشان سال ۱۳۳۴ بود. آیت‌ا... میلانی در سال ۱۳۳۳، در مشهد مستقر شده بودند. در ۳۴ ایشان با مرحوم علامه جعفری به مشهد آمد و آشنا شدیم و این آشنایی ادامه پیدا کرد و پیدا کرد تا همین اواخر.

من یادم هست که آن زمان کتاب معروف استاد جعفری «ارتباط انسان - جهان» هنوز چاپ نشده بود و خطی بود، در پوشه‌ای در دستشان با خطی زیبا روی کاغذهای بزرگ. بعد مرحوم آقای حاج شیخ‌محمد آخوندی این کتاب را در تهران چاپ کرد. بعدها من به تهران آمدم و سه روز در منزل آقای عالی‌نسب مهمان بودم. منزل ایشان به قدری تمیز بود که گفتنی نیست. اما سفره که پهن می‌شد، خیلی ساده بود، یک پارچ آب و لیوان با یک نوع غذا. یک روز، مقداری ماست هم اضافه شده بود، گفتند:«این را پسرم سیدحسین خریده است.»

ایشان اصلا با اسراف و تجمل میانه‌ای نداشت و می‌گفت: «مردمی ‌هستند که شام ندارند بخورند، چه معنایی دارد ما چند جور غذا بخوریم؟» بنابراین همیشه به یک نوع غذا اکتفا می‌کرد.‌