تاریخ تجارت -بلوای نان و قحطی به قلم میرزا عبدالجواد اخوت-۷
تحصن تجار اصفهانی
خلاصه بعد از این ترتیبات و گفتوگوها در عشر آخر ماه ربیعالاول ریاست وزرات با مستوفیالممالک که یکی از اشخاص صالح حزب دموکرات و خوش سابقه است، شده امید است انشاءالله این کابینه بادوام باشد و امورات سیاسی ایران به واسطه این رییسالوزراء و کمیته دموکراتها روز به روز بهتر شود. آمین یا ربالعالمین. جمادی الاول ۱۳۳۶
کابینه هنوز با مستوفی الممالک است. قشون منحوس روس از کلیه ایران خارج و اگر معدودی باقی باشند از سالداتهای مستحفظ قونسول و قونسولخانهها هستند. ولی در وقت حرکت خیلی صدمه به مردم و شهرها و دهات زدند. یعنی چون جلوگیر نداشتند، این گونه اعمال را مرتکب میشدند و اگر یک عده قشون مستحفظ هر شهری بود، ابدا جرات این گونه جسارتها را نداشتند. کما آن که در طرف گیلان و جنگل، یعنی تا آن حدی که میرزا کوچکخان جنگلی حکم فرما است، که یک عدهای حرکات وحشیانه آنها جلوگیری میکردند، ابدا اذیت نرساندند.
خلاصه ایران از شر روسها تا یک اندازهای آسوده شده و یک نفر نماینده هم از طرف حزب بولشویک (تقریبا حزب دموکرات روسیه که اکثریت دارند و عجالتا حکومت روسیه با آنها است) که اسم آن نماینده موسیو براوین است، به طهران وارد شده و اظهار داشته است که روسیه دولت ایران را مستقل میخواهد.مثل پیش که دخالت در امور ایران میکرد، حالیه به هیچ وجه در کارهای دولت ایران مداخله ندارد و تمام امتیازات پیش را هم که دولت استبدادی روسیه به زور از دولت ایران گرفته است، لغو و باطل میداند. اگر چه هنوز این شخص قونسولگری و نمایندگیاش رسمیت پیدا نکرده، ولی امید است انشاء الله که از جهت روسیه دولت ایران آسوده شود.
ولی به عکس دولت انگلیس بیش از پیش مشغول قشونگیری است و اسم آنها پلیس جنوب و پلیس غرب و پلیس شمال میگذارد و هر کجا جنس یافت شود به هر قیمتی بگویند میخرد و انبار میکند و روز به روز بر قیمت او میافزاید. کما آن که دو مرتبه قیمت گندم خرواری صد تومان بلکه صد و ده تومان رسیده. مابقی حبوبات و ماکولات مطابق گندم ترقی کرده. به علاوه امنیت به کلی از بیچاره مردم اصفهان سلب شده. ماشاءالله حکومت اصفهان هم به اندازه یک بچه وجود و کفایت ندارد و الحق والانصاف بیلیاقتی و بیکفایتی خود را بر عموم ثابت کرد. واقعا که یک آدم چوبی را میساختند و لباس امن حکومت را به او میپوشانیدند، بیش از این اثر و فایده داشت. روزی نبود و نیست که در اطراف شهر مالالتجارههای عمده که از شهرهای خیلی دور تا اینجا دو سه فرسخی شهر سالم رسانیدهاند، به سرقت نرود و هرچه هم تجار و صاحبان مال پیش او رفته، شکایت از سارقین میکردند، به وعدههای زمانی دروغ، وقت میگذرانیدند. تا آنکه تجار به ستوه آمده، اتحادیه تجار را در یکی تیمچهها تشکیل داده با طهران بنای مخابره گذاشتند و عزل حکومت و نصب حکومت مقتدر باکفایتی را که امنیت راهها را عهدهدار شود، تقاضا کردند. چون این حکومت برادر بزرگ شاه بود، تجار موفق نشدند و از وعدههای دروغ مرکز هم دست از کار نکشیده، جدا مطالبه امنیت راه را از کابینه نمودند. آقای مستوفیالممالک هم که رییس کابینه بود، جدا از شاه تقاضا کرده بود که یا حکومت مقتدری را برای اصفهان تصویب نماید یا آنکه اگر جد دارد که همین حکومت برقرار باشد، استعفا خواهد داد. شاه هم استعفای مستوفیالممالک را قبول کرده بود و حکومت با کفایتی برای اصفهان تصویب نکرده بود. آنوقت تجار اتحادیه را در تلگرافخانه قرار دادند و چندین چادر کوچک و بزرگ یعنی از هر کاروانسرایی یک چادر در تلگرافخانه نصب کرده و آنجا متحصن شدند. روزی چندین تلگراف حضورا و غیرحضورا مخابره نمودند و ضمنا تجار ولایات و ایالات دیگر ایران را هم دعوت کردند که تعطیل کرده، در تلگرافخانه متحصن شوند. از طرفی هم تمام احزاب طهران از مخالف و موافق و تمام روزنامهنویسها بالاتفاق فشار به شاه آوردند که باید استعفای مستوفیالممالک را راضی نماید که استعفای خودش را پس بگیرد. خلاصه مستوفیالممالک هم وقتی خود را پس میگرفت که حکومت مقتدری برای اصفهان نامزد و تصویب شود. به این ملاحظات شاه در واقع مجبور شد که حکومت برادر بزرگ خود را برای اصفهان لغو بداند. باری عجالتا تجار تا یک درجهای امیدوار شدهاند و روز غره جمادیالثانی چادرها را از تلگرافخانه میخواهند برچیده و بازار و حجرهها را از تعطیلی بیرون آورند. حکومت هم که اعتضادالسلطنه اسمش بود خیال دارد، روز دویم یا سیم جمادیالثانی از اصفهان خارج شود و امید است انشاءالله که حکومت با کفایت و مقتدری برای اصفهان تعیین شده باشد. مستوفیالممالک هم وقتی حرفش را پیش برد و فهمید تا چه درجه وجه ملی پیدا کرده، استعفای خود را پس گرفت و باز مشغول کار شده است. از اقدامات این رییسالوزراء یکی آنکه در هر شهری انجمن تعیین خسارت تشکیل شده و یک عدهای از اعیان و بیغرضها در آن انجمن هفته دوسه روز حاضر میشوند و به هر کسی از قشون منحوس روس ضرری وارد آمده آن را تعیین مینمایند و امید است انشاءالله موفق شوند که خسارت آنها را از دولت روس گرفته، به بیچاره مردم مسترد دارند.دیگر از صدماتی که انگلیسها به ایران وارد آوردهاند یکی آنکه گندم را سلف میخرند به خرواری پنجاه تومان و اگر جلوگیری از این کار نشود، سرخرمن، گندم به همین قیمتها باقی خواهد ماند و دیگر این جزئی رمقی که در تن مردم است، تمام خواهد شد. خداوند خودش ترحم نماید و دولت انگلیس را هم مثل دولت روسیه ذلیل و ضعیف نماید و انشاءالله هم خواهد کرد. این ایام نان فراوان است، ولی یک من شانزده قران میفروشند. روزی سه چارک بنده باید نان بخرم، دوازده قران واقع فوق طاقت است، ولی چارهای جز صبر و شکر ندارم.
ارسال نظر