تاریخ نفت
میزگرد: از ملی شدن نفت تا کودتا-۴
دیپلماتهای ما اصلا متوجه نبودند که دکتر مصدق چه گرفتاریهایی دارد. دکتر مصدق هم اعتمادی به آنان نداشت؛ برای همین بود که وقتی به آمریکا رفت مانع شرکت نصرالله انتظام در مذاکرات شد که داستان آن را همه میدانند. او به هیچکدام از دیپلماتهای دستگاه وزارت خارجه ایران در آن زمان اعتماد نداشت و این یکی از مشکلاتی بود که این پیرمرد داشت. به هر حال، فعالیت دانشجویان در خارج از کشور چنین عکسالعملی را از سوی دکتر مصدق در پی داشت.
رسولی: در محیط خارج از ایران چه رابطهای میان انگلستان و آمریکا برقرار بود؟ به هر حال، آنچه مسلم است این است که آمریکاییها در آغاز با جریان نهضت ملی شدن نفت نظر موافقی داشتند. چگونه این نظر تغییر کرد؟
دکتر نراقی: بله آمریکاییها در ابتدای کار با این جریان نظر موافق داشتند و انگلیس هم از موضع آمریکا ناراحت بود، منتها خوب زورش به آنها نمیرسید و در پی فرصت بود تا به تدریج روحیه آمریکا را تغییر دهد. پس از اینکه چرچیل از حزب محافظهکار در انگلستان به قدرت رسید وضع تا حدی تغییر کرد. آقای اللهیار صالح خودش برایم تعریف کرد: زمانی که سفیر ایران در آمریکا بودم، شخص ترومن در دیداری به من گفت که به مصدق بگویید ما به خاطر شما بیش از این نمیتوانیم با انگلیس ضدیت کنیم؛ چون این کشور در همه صحنههای جنگ جهانی در کنار ما بوده و در ردیف متحدان ما است؛ خودتان یک جوری مشکل را با انگلستان حل کنید. تغییر حالت آمریکا یک مقدار به سبب جنگ سرد، شوروی و ترس آمریکا از نفوذ کمونیسم بود، مقداری هم به منافع اقتصادیاش مربوط میشد.
رسولی: پس از گذشت بیش از پنجاه سال از ملی شدن نفت هنوز عدهای از صاحبنظران، سیاست بهرهگیری دکتر مصدق از تضاد میان قدرتها و نزدیک شدن ایشان به آمریکا را سیاستی غیرواقعبینانه و به عبارتی خوشبینانه قلمداد میکنند. استدلال این گروه مبتنیبر این موضوع است که آمریکا در آن زمان به قدرتی فراتر از یک قدرت سوم تبدیل شده بود...
دکتر رضا: استنباط من این است که پس از ملی شدن صنعت نفت، دکتر مصدق در آغاز کار خود میخواست که حتیالمقدور و با توجه به اوضاع و احوال موجود، دست انگلیس را از منابع نفت ایران کوتاه کند. او به عنوان یک سیاستمدار، به کمک آمریکا نیاز داشت و شاید میخواست از آمریکا به نفع خود استفاده کند. البته هنوز نمیتوانم در این مورد حکمی صادر کنم؛ ولی به ظاهر جور میآید که او به هر حال قصد داشته از اوضاع و احوال موجود در جهان به سود ایران استفاده کند و ملی کردن نفت را وسیلهای برای تجهیز جامعه و رسیدن به استقلال ملی قرار دهد. حالا اینکه چگونه و با چه مشخصات و خصوصیاتی این مقصود عملی میشد، موضوع دیگری است.
دکتر باوند: نکته در همین جا است؛ دکتر مصدق، مثل امیرکبیر و دیگران، بهخصوص طرفدار یک قدرت سوم بود تا نفوذ انگلستان را خنثی سازد. گو اینکه در تحولات بعد از جنگ، آمریکا دیگر فراتر از یک قدرت سوم عمل میکرد؛ اما در اذهان بسیاری از رجال سیاسی ایران در آن زمان آمریکا فقط به عنوان یک قدرت سوم مطرح بود. رجال ایرانی درباره سابقه تاریخی رابطه آمریکا با ایران نگرش رمانتیکی داشتند. آمریکاییها در اعزام مسیونرها، تاسیس کالج البرز، بیمارستانها و اعزام کارشناسانی اقتصادی مانند شوستر یا میلسپو و مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ و حمایت از ورود ایران به کنفرانس ورسای و از همه مهمتر، مخالفت با شوروی در بحران آذربایجان به گونهای عمل کرده یا شعار داده بودند که بسیاری از افراد در مورد دموکراسی آمریکایی اعتمادشان جلب شد. در آغاز ملی شدن صنعت نفت هم، همان طور که اشاره کردم، بسیاری از دستاندرکاران وقت در وزارت خارجه آمریکا طرفدار حمایت از نهضتهای ملی بودند تا از این طریق از نفوذ خزنده و فزاینده کمونیسم جلوگیری کنند.
رسولی: همه میدانیم که موضع آمریکا پس از نخستوزیری دکتر مصدق و در همان ماههای اول از حالت طرفداری از نهضت به سوی بیطرفی یا میانجیگری و بعد هم رودررویی با دولت ملی ایران تنزل و تغییر یافت. چرا؟
دکتر باوند: همانطور که میدانید، به محض اینکه قانون نه مادهای ملی شدن نفت به تصویب رسید، وزارت خارجه آمریکا اعلامیهای صادر کرد مبنیبر اینکه شرکتهای آمریکایی اعلام کردهاند به هیچوجه مایل نیستند به علت اقدامات یک جانبه ایران خریدار نفت ایران بشوند. در این مرحله دولت آمریکا علیالاصول با اصل ملی شدن نفت نظر موافق داشت، اما تحت فشار انگلیسیها کمکم این تصور به آنها القا شد که وجود و ادامه نهضت ملی در ایران زمینهساز نفوذ کمونیستها خواهد شد و حادثه چکسلواکی در ۱۹۴۸ را مثال میآوردند. در همین مرحله بود که هاریمن به عنوان نماینده آمریکا با رفتوآمدهای خود نقش میانجیگری را ایفا کرد. متعاقب آن هیاتی به ریاست استوکس از انگلستان به ایران آمد. نکته مهم پیشنهادهای او این بود که ضمن قبول اصل ملی شدن صنعت نفت، پیشنهاد تاسیس یک شرکت خرید را داد. او پیشنهاد داد ایران متعهد شود برای مدت ۲۵ سال نفت خود را از طریق این شرکت خرید بفروشد، البته با تخفیف بسیار فاحش. او مطرح کرد که یک شرکت عامل برای کشف و استخراج و تصفیه و نقلوانتقال لازم است؛ چون انگلیسیها از وسایل انتقالی گستردهای برخوردار بودند. مذاکرات و میانجیگریهایی در این مورد البته مورد قبول دکتر مصدق واقع نشد. دکتر مصدق در این مرحله سعی داشت از آمریکاییها به عنوان میانجی در مذاکرات بهره گیرد و در اجلاس مجمع عمومی، که هنوز به نیویورک منتقل نشده بود، خیلی در این زمینه تلاش کرد به طوری که ایدن در کتابش یادآور میشود که ما به این نتیجه رسیدیم که دکتر مصدق سعی دارد با کارت آمریکاییها با ما بازی کند، لذا بر آن شدیم که به این Play off (مسابقه نهایی) پایان دهیم؛ فکر کردیم بهترین راه این است که به آمریکاییها پیشنهاد مشارکت بدهیم. به این ترتیب بعد از بحثهایی که بین آنها صورت گرفت به تفاهم و توافق رسیدند.
ارسال نظر