رزم آرا و نفت-بخش پایانی
مار زخمی زهرش را ریخت
۱۰ - با رعایت مقررات این قرارداد مقررات قرارداد اصلی در کمال قوت و اعتبار خود باقی خواهد ماند. ۱۱. این قرارداد بعد از تصویب مجلس شورای ملی و از تاریخ صحه ملوکانه به موقع اجرا گذاشته خواهد شد. دولت متعهد میشود که این قرارداد را هرچه زودتر ممکن شود. برای تصویب مجلس شورای ملی تقدیم دارد.»
تهران به تاریخ ۱۷ ژوئیه ۱۹۴۹-۲۶تیرماه ۱۳۳۸
از طرف دولت شاهنشاهی ایران
از طرف کمپانی نفت ایران و انگلیس محدود
حسین مکی در مقدمه چاپ دوم کتاب نفت و نطق مکی در این زمینه چنین نوشته است: «مجلس پانزدهم خاتمه یافت، مار خطرناک استعمار را به طوری که ماجرای آن در این کتاب ذکر گردیده است، زخمی کرده بودیم و میدانستیم که این مار زخمی در هر موقعیتی که به دست آورد، به کمک هیاتحاکمه زهر خود را به اقلیت خواهد ریخت ولی چون اقلیت سخت طرف توجه عمومی بود و مردم با تمام قوا پشت سر آنها ایستاده بودند، به سادگی نمیتوانستند پروندهسازی و ایجاد مزاحمت نمایند.»
در خلال انتخابات دوره ۱۶ تقنینیه که دکتر مصدق و اقلیت در راس حائزین اکثریت منتخبین تهران بودند. هژیر وزیر دربار ترور شد و به بهانه آن حکومت نظامی اعلام گردید. به دستآویز ماده پنج حکومت نظامی از جبهه ملی فقط اقلیت را به زندان انداختند. دکتر مصدق با تلفن به رییس شهربانی (صفاری) اعتراض نموده اظهار میکند در کلیه اتهامات اقلیت اگر وارد باشد، سهیم و شریک هستم، در این صورت من را هم باید زندانی کنید.
رییس شهربانی که در تعویض آرا و دستبرد به صندوقهای رای، عامل موثر بوده، میگوید مانعی ندارد شما را هم میگیریم. مامورین میروند به خانه دکتر مصدق و او را به احمدآباد تبعید و در آنجا وی را زیر نظر میگیرند.
پس از چهار پنج هفته که در زندان شهربانی بودیم چون دلیلی برای زندانی نمودن ما نداشتند و افکار عمومی سخت به میان آمده بود، سرلشگر رزمآرا رییس ستاد ارتش به حائریزاده پیغام میدهند که شما و دکتر بقایی و آزاد را میتوان آزاد و روانه خانه بکنیم، ولی مکی باید در زندان بماند تا تکلیفش روشن شود. حائریزاده جواب داده بود: من و دکتر بقایی و آزاد در تمام اتهاماتی که میخواهید چوب مخالفت نفت را به مکی بزنید شریک هستیم و خودمان اقرار میکنیم، بنابراین تا تکلیف آزادی او معلوم نشود ما از زندان بیرون نخواهیم رفت و همین طور هم عمل کردند تا بالاخره پس از دو ماه همگی از زندان آزاد شدیم.
سید ضیاءالدین طباطبایی هم در زندان به حائریزاده پیغام داده بود که من نگران جان شما بودم و اکنون میبینم عجالتا قصد جان شما را ندارند، شما هم خوشوقت و راضی باشید که زندان تمام میشود و کار دیگری با شما نخواهند داشت. حائریزاده جواب داده بود: که ما به رضای خداوند راضی هستیم و از هیچ چیز حتی مرگ باکی نداریم. هرچه مشیت الهی باشد، گردن مینهیم.
او در ادامه آورده است: مخالفت و مبارزه اقلیت دوره پانزدهم برای پاره کردن زنجیر استثمار بریتانیا میباشد که بدوا منجر به دستگیری و توقیف اقلیت و تبعید دکتر مصدق و برکناری مهندس حسیبی از سازمان برنامه گردید.
ولی بعدا توسط همین مبارزات و انتشار این قبیل نشریات ملت ایران به حقوق خود آشنا شد و افکار عمومی را حاضر برای مبارزات پیگیر ملی کردن نموده و بالنتیجه به ملی کردن است.
ارسال نظر