تاریخ صنعت- جاسوسی صنعتی- ۶
فریاد علیه تولیدکنندگان ژاپنی
فعالیت روزنامهنگاران متوجه آگاه کردن جامعه است نه شرکتهای رقیب؛ علاوه بر آن جزئیات فنی که در مقالههای علمی روزنامهها منتشر میشوند، کلی است و آن قدر عمومیت دارند که نمیتوانند مورد استفاده شرکتهای رقیب واقع شوند.
با وجود این باید بگویم که علایق جامعه و یک شرکت صنعتی خصوصی متفاوت است و گاهی جامعه ذیحق است از اطلاعاتی با خبر شود که شرکت صنعتی مایل است همان اطلاعات را مکتوم نگاهدارد.
از سال ۱۸۷۵ اهمیت جاسوسی صنعتی مورد تایید عموم قرار گرفت و رقابت بین جاسوسی صنعتی و نظامی شروع شد.
در اواخر قرن نوزدهم مبارز جدیدی در صحنه مبارزات جاسوسی صنعتی پیدا شد و آن ژاپن بود. به ملاحظه عقبماندگی در صنعت، ژاپن مصمم شد به هر نحو و به هر قیمتی که شده عقبماندگی را جبران نموده و خود را به کشورهای صنعتی پیشرفته برساند.
تا چندی ژاپن موفق شده بود با دادن وعده سفارش از اسرار صنایع مطلع گردد، ولی این رویه قابل ادامه نبود. اولین کسانی که از این رویه ژاپن نگران شده بودند صاحبان کارخانجات کشتیسازی انگلستان و به خصوص اسکاتلند بودند.
ژاپنیها از آنها اجازه بازدید کامل کشتیسازی و نقشه ساختمان کشتی را گرفتند و با دقت تمام مدارک ساختمانکشی را مطالعه کردند و تمام کسریها و نواقص کار را یادداشت نمودند و شروع کردند به کشتیسازی.
اتفاقی رخ داد که در همه محافل صنعتی از آن صحبت شد. ژاپنیها تقاضا کردند با ساختمان یک تلمبه خاصی آشنا شوند به منظور اینکه از آن نوع تعداد زیادی سفارش دهند یک تلمبه نمونه آزمایشی به آنها داده شد که نقص داشت؛ یعنی سیلندر آن سوراخ بود و برای رفع آن، سوراخ را از داخل دنده کنده و یک پیچ به داخل سوراخ پیچاندند که سیلندر کاملا آببندی نشد.
ژاپنیها عین آن را کپی کردند حتی سوراخی که داشت و طریقه گرفتن آن را در کپی نشان دادند. این موضوع در تمام محافل صنعتی اروپا و آمریکا مشهور شد و ژاپنیها را بهترین بدلساز نامیدند.
ولی همین بدلسازان مردمان بسیار فهمیده و دقیق و دستگاه جاسوسی صنعتی وسیعی در اختیار داشتند. صنایعی که مورد علاقه آنها بود، در درجه اول تجهیزاتی که بشود در جنگ مورد استفاده قرار گیرد.
باروت بدون دود، جدیدترین طریقه پولادسازی، تکنیک نورافکنهای برقی خیلی قوی، ساختن اژدرهای زیردریایی اینها کارهایی بود که انجام دادند و تعداد زیادی از رازهای صنعتی دیگران را به دست آوردند.
چند سال پس از سال ۱۹۰۵ کشورهای صنعتی متوجه شدند که صنایع ژاپن خطرش کمتر از ارتش ژاپن نیست. آنها به وسیله جاسوسی صنعتی راز ساختمان عدسیهای صنعتی نشده با اکسیدسدیم را به دست آوردند و عدسیهایی با کیفیت عالی ساختند و دوربینهای عکاسی به بازار عرضه کردند با بهای نازل، غیرقابل رقابت و کیفیت عالی. ویسکی خوب تهیه کردند با بهای نازل، دوچرخههایی تهیه کردند که از دوچرخه ساخت اروپا به مراتب بهتر بود و ارزانتر.
از سال ۱۹۱۰ مارک «ساخت ژاپن» سمبل کارهایی شد که از لحاظ کیفیت با کالای آمریکا و اروپا برابری میکرد، ولی از نظر قیمت نازلتر بود.
به این ترتیب تمام شهرها و بازارهای اروپا و آمریکا از کالای ژاپنی انباشته شد. صنعتگران اروپا و آمریکا از دست غارتگری صنعتی ژاپن نعره کشیدند و البته ژاپنیها میتوانستند جواب بدهند که ما خودمان مایل نبودیم به تمدن اروپا بپیوندیم، ما را با گلولههای توپ به این کار مجبور کردید موقعیکه نیروی دریایی انگلیس شهر کاگوسیما را بمباران کرد و قدری دیرتر وقتی ژاپنیها شروع کردند به ساختن کشتیهای زرهدار و پس از آن هواپیماسازی آنها نشان دادند که فقط بدلسازان ساده نبودند. رونق جاسوسی صنعتی ژاپن با دوران توفق و برتری صنعتی انگلستان مصادف گشت. در این رقابت ژاپنیها، تنها نبودند آمریکاییها در مدت ۲۵ سال اخیر و شاید اواسط قرن ۱۹ صنایع انگلیس را غارت کردند. برای جلوگیری از ادامه این وضع در انگلستان قانونی وضع شد که از صدور ماشینهای بخار و سایر ماشینها و نقشههای ماشینسازی و ماشینهای نساجی مخالفت میکرد، طبیعی است که این قانون از سال ۱۸۲۱ سبب توسعه صدور ماشینآلات بهطور قاچاق شد و کمیتههایی که پارلمان انگلیس برای رسیدگی به این موضوع تعیین کرد، گزارش داد که ماشینهای ممنوعالصدور آزادانه از بندر لیورپول خارج میشوند و این کار با پرداخت فقط ۵/۷درصد کرایه اضافه انجام میگیرد.
از آن پس مهاجرت صنعتکاران و کارگران متخصص از انگلیس شروع شد که بیشتر آنها به آمریکا مهاجرت کردند.
همان وضع در حال حاضر نیز موجود است که قاچاق استراتژیک فرار مغزها از آن جمله است. فقط میتوانم بگویم که تاریخ تکرار میشود و دعوت به آمریکا در قرن نوزدهم نیز وجود داشته.
ابتکاری که در امر مدیریت صنعتی آمریکاییها انجام دادند بینظیر و عالی بود. یکی از آن کارها استاندارد کردن قطعات یدکی و تشکیلات صنعتی بود. بعدا این کارهای تازه در ساخت اسلحه با کم و بیش موفقیت و بعدا با سرعت پیش رفت. اسحق زینگر در ماشینهای خیاطی سیستم استاندارد را که موفقیتآمیز بود به کار برد و برتری صنعتی آمریکا از اینجا شروع شد و این نکته مهم است که مربوط به گذشته و حال است که پایه و اساس آن برتری آنقدر بر ایدهها استوار نیست که متکی به متد است.
ارسال نظر