نجیب‌زاده‌ای که جاسوسی می‌کرد

ژاک برژیه

من در نظر ندارم جامعه سرمایه‌داری را محاکمه کنم و هیچ‌گونه اظهار نظری درباره اصول اخلاقی نخواهم کرد سابقا که کارشناس دادگستری بودم و در دادگاه‌ها شرکت داشتم به من ثابت شد که اغلب قانون از عدالت بدور است، کشفیات کارمندان متعلق به کارفرما است و دستمزد کارگر علمی در آزمایشگاه اغلب کمتر از دستمزد خدمتکار خانه است؛ بنابراین می‌شود طرز فکر اشخاصی را که عادلانه فکر می‌کنند که ثروتمند شدن از راه جاسوسی صنعتی به مراتب آسان‌تر از کار عادی است، اقلا درک کنیم. تردیدی نیست اگر آزمایشگاه‌های کوچک مستقل علمی تحقیقاتی تشویق می‌شدند مسلما از تعداد مهندسین که در راس شبکه‌های جاسوسی صنعتی قرار می‌گرفتند کاسته می‌شد. ولی واقعیت ما غیر از این است این کتاب هم یک کار پرزحمت تحقیقاتی و اطلاعاتی است نه کتابی که انقلاب را تبلیغ نماید همین قدر باید بگویم که طبق اطلاع حاصله از منابع آمریکا بودجه مافیا در سال ۱۹۶۶ دویست‌میلیارد فرانک بوده است. یعنی بیش از بودجه نظامی آمریکا در همان سال و قسمتی از آن بودجه به مصرف جاسوسی صنعتی رسیده بود و بقیه به تجارت مواد مخدر، نگاهداری فواحش و از این قبیل کارها اختصاص داشت و این اطلاعات در ماه اوت ۱۹۶۶ به مدت ۴ ساعت از یکی از فروشنده‌های بسیار جدی تلویزیون آمریکا پخش گردید.

پس خیلی روشن است مردمی که تمام عمر مورد بهره‌برداری قرار گرفته‌اند اینک سهمی از حاصل می‌خواهند که البته این امر آنها را تبرئه نمی‌کند و به همین دلیل است که بزرگ‌ترین متخصصین جاسوسی صنعتی در دفاتر مورد احترام در سوئیس، لوکزامبورگ و موناکو نشسته‌اند.

آنها درآمد خوبی دارند و در نقش و مقام «مشاور» شرکت‌های بزرگ را با سرمایه‌های کلان اداره می‌کنند. اگر برای انجام کار مناسبی دعوت می‌شوند جواب می‌دهند «متاسفانه خیلی گرفتارند» بعضی اوقات حاضر می‌شوند در مصاحبه مطبوعاتی یا تلویزیونی شرکت کنند، ولی از آن مصاحبه‌ها همیشه موفق بیرون نمی‌آیند. یک جوان ۲۵ ساله انگلیسی به نام ویلیام ژوزف دائونی پس از دیدن برنامه تلویزیونی بی‌بی‌سی درباره جاسوسی صنعتی همان ساعت تصمیم گرفت جاسوس صنعتی بشود. شغل اوتابلو‌نویسی در کارخانه رنگ‌سازی و ساعت کنترل حضور و غیاب در اختیار او بود، او موفق شد ۳۰ برگ از نسخه‌های رنگ‌سازی را سرقت نماید و با آن نسخه‌ها نزد رقیبان رفته و پیشنهاد فروش آنها را کرد، ولی رقیبان پلیس را خبر کردند و جوان ساده‌دل بازداشت و معلوم شد که ارزش آن نسخه‌ها از ۳۰ فرانک تجاوز نمی‌کرد با وجود این به سه ماه زندان محکوم گردید و کارش را نیز از دست داد، نتیجه این است که باید توصیه شود با برنامه‌های مشغول‌کننده تلویزیون جوانان بی‌تجربه را نباید به جاسوسی تشویق و ترغیب نمایند. دائونی جوان ممکن نبود برای جاسوسی مامور لایقی بشود در صورتی که مهم‌ترین عمال جاسوسی همان ماموران هستند که لشکر جاسوسی را تشکیل می‌دهند. بیشتر اوقات آنها کسانی هستند که مستقلا کار می‌کنند و برای انجام کار معینی اجیر می‌شوند و کمتر از جاسوسان نظامی در معرض خطر قرار دارند، چون جاسوسی نظامی در صورت دستگیری مجازاتش اعدام یا زندان تا آخر عمر یا حداقل ۲۵ سال زندان است یا در اثر تصادف ساختگی از بین می‌روند.

اما جاسوسی صنعتی اگر گرفتار شد به شش ماه زندان محکوم می‌شود و اجرت کارش هم خیلی بیشتر است در آخرین بخش کتاب خواهم نوشت که این وضع در حال اصلاح است و قوانین هم مورد تجدیدنظر قرار گرفته‌اند.

جاسوسان صنعتی ماجراجویانی هستند بی‌شرف‌تر از جاسوسان نظامی. آنها بدون تردید از سرقت، قتل، تفتین روگردان نیستند. به خاطر محاکمات عدیده رویه کار جاسوسان صنعتی مشهورتر از جاسوسان نظامی است و به همین سبب بسیاری از سرقت‌ها و قتل‌ها به آنها نسبت داده می‌شود.

در تاریخ سوم نوامبر ۱۹۶۶ در مرکز لندن مدل‌های کمپانی هیلاری فلوئید سرقت گردید. تمام مدل‌های سرقت شده مربوط به مدل‌های بهار همان سال بود. مدل‌های کهنه و پول موجودی صندوق دست نخورده بود. در سال ۱۹۶۵ در یک کارخانه کائوچو در اتریش یک جا ۵ نفر بازداشت شدند معلوم شد که همان‌ها در کارخانه ذوب‌آهن نیز مشغول جاسوسی بودند. هر ۵ نفر پس از دو روز محاکمه در اتاق‌های دربسته هر یک به ۱۸ ماه زندان محکوم شدند و روشن شد که برای شبکه وسیعی کار می‌کردند.مثل اینکه اغلب جاسوسان صنعتی را از بین جنایتکاران انتخاب می‌کنند و به‌خصوص در آمریکا مافیا آنها را طبق تقاضا مامور می‌کنند به هر حال آنها وسایل زیاد دارند و به خرج دیگران با هواپیما سفر می‌کنند. شرکت‌های مهم آمریکایی به کارکنان خود توصیه می‌کند هیچ گاه در داخل هواپیما نامه‌های اداری را مطالعه نکنند، چون زن یا مرد بغل‌دستی ممکن است جاسوس باشد. همین پیش‌گیری‌ها باعث نقصان فروش رمان‌های پلیسی در فرودگاه‌ها شده است.

در بسیاری از موارد سرقت‌ها یا عکس‌برداری‌ها از اسناد صنعتی دست متخصص مجرب در کار بوده یا سارقین قبلا توسط جاسوسان حرفه‌ای متخصص آموزش‌دیده بودند.

سرهنگ آلیسون انید آمریکایی متخصص جاسوسی و رییس قسمت جاسوسی ژنرال مک آرتور می‌گوید: جاسوسانی که دوره کلاس‌های او را طی کرده و آموزش دیده‌اند هر صندوق محکمی را در مدتی کمتر از ده ثانیه و حداکثر ۴ دقیقه بازمی‌کنند و استاد آنها برق‌آسا در حضور سرهنگ انید در مدت ۲۰ دقیقه صندوقی را باز کرد که چندین تن وزنش بود و قفلش از قفل‌های آخرین سیستم بود و ابزاری که به کار برد فقط قطعه کوچکی ریسمان بوده است در هر جایی که چنین نجیب‌‌زاده‌‌ای جاسوسی کند شگفت‌انگیز نیست که حتما موفق خواهد شد.