قورخانه، راهی برای صنعتی شدن

خسرو معتضد

ماده سوم - حاج معین التجار ملتزم است که بقیه قیمت خاک خریداری مستراستریک را بعد از وضع سیزده‌هزار تن تا انقضای مدت قرارداد استریک به‌دولت کارسازی دارد و در صورت نرساندن اقساط مقرره دولت قادر بر فسخ این قرارداد خواهد بود.

ماده چهارم - اگر تا انقضای مدت‌ قرارداد دولت با مستراستریک که پنج سال اول باشد، حاجی معین التجار اضافه برسی هزار تن که در این مدت به‌مستراستریک فروخته شده به استریک یا دیگری فروشد، معادل صدی هفتاد و پنج باید قیمت آن را به دولت کارسازی دارد.

ماده پنجم - پس از انقضای مدت قرارداد استریک هر مقدار خاکی که از جزیره مزبور استخراج شود، مقررا صدی هفتاد و پنج آن حق دولت است و صدی بیست و پنج از بابت مصارف و حق الزحمه به‌حاجی معین التجار تعلق خواهد گرفت.

ماده ششم - تمام معاملاتی که حاجی معین التجار در مدت ده سال در خصوص خاک قرمز اکسید دوفر با هر کس بنماید، باید با اطلاع دولت باشد.

ماده هفتم - اگر حاجی معین التجار در مدت ده سال بیش از آن مقدار خاکی که به مصرف فروش می‌رسد، استخراج و ذخیره نماید، متعلق به دولت خواهد بود.

ماده هشتم- قرارداد لازم طبق مواد فوق فی‌مابین وزارتی فواید عامه و آقای حاج معین‌التجاره مبادله می‌گردد.

قورخانه و صنایع اسلحه‌سازی

دولت در طی پانزده سال بین مشروطه و ۱۳۰۰شمسی در زمینه صنایع اسلحه‌سازی (قورخانه) گام مهمی برداشت. رژیم جدید برای مقابله با طرفداران محمدعلی میرزا و سالارالدوله و ارشدالدوله (که در سال ۱۲۹۰ شمسی خطری جدی و برای ممکلت پیش آورده بودند) چند استاد خارجی استخدام کرد. این اسلحه‌سازان از اتباع کشورهایی غیر از روس و انگلیس بودند.

در ۹ صفر ۱۳۲۹ قمری مسیو هازه از استادان اسلحه‌ساز آلمانی با سالی دوهزار و ششصد تومان که در آغاز هر سه‌ماه به مبلغ ششصد و پنجاه تومان پرداخت می‌شد، «کنترات» شد در قورخانه تهران به خدمت بپردازد و در ضمن ساختن سلاح‌های سبک شاگردان ایرانی را هم تعلیم دهد. ماده‌ الحاقیه‌ای که بعدا به قانون استخدام مسیوهازه اضافه شد، مزایای رفاهی و استخدامی قابل توجهی را برای او در نظر گرفته بود و قرار بود پس از دوازده سال خدمت او در قشون ایران، مادام‌العمر سالی هشتصد تومان به وی در صورت کشته شدنش در جنگ به اولاد و عیالش داده شود.

در ۱۸ شوال ۱۳۲۹هجری قمری مسیو بوطن، مهندس قورخانه برای اسلحه‌سازی ایران استخدام شد. متن قانون کنترات از این قرار بود.

ماده اول- مسیو بوطن مداومت خواهد نمود مدت سه سال شمسی به خدمت دولت علیه ایران به سمت مهندس قورخانه و کارخانجات نظامی و متعهد می‌شود که به طور شایسته تکالیف خود را در این مشاغل به عمل آورد و نیز در مدت کنترات خود بالغ به سی نفر شاگرد را که به او سپرده می‌شود به عملیات مکانیکی تعلیم کرده و هر گاه مسیو بوطن به‌یکی از شرایط مقرره با وزارت جنگ تخلف کند یا موجبات عدم رضایت وزارت جنگ را فراهم نماید، دولت مختار است که کنترات مشارالیه را فسخ نماید. در این صورت دیگر مسیو بوطن حق مواجب و مقرری را نخواهد داشت.

ماده دوم- تاریخ تجدید این کنترات از روز حمل ایت‌ئیل ۱۳۲۸ لغایت سه سال شمسی خواهد بود.

ماده سوم- وزارت جنگ مجاز است مسیو بوطن مهندس قورخانه و کارخانجات نظامی را برای مدت سه سال از قرار سالی دو هزار و چهارصد تومان استخدام نماید.

استاد کاران آلمانی توانستند با کمک ایرانیان سرو سامانی به قورخانه بدهند.

در سال‌های بعد از ۱۳۰۰ ش قورخانه به صورت مرتب و منظم و گسترده‌ای درآمد و کارخانه‌های فشنگ‌سازی، مهمات‌سازی، تفنگ‌سازی و مسلسل‌سازی ارتش وسعت و بازده قابل توجهی یافت.

کارخانه نخ‌ریسی تبریز

تا پایان دوران سلطنت قاجاریان و اولین سال‌های قرن چهاردهم هجری شمسی، آذربایجان به رغم حوادث سیاسی نظامی خونین، حملات و یورش‌های خونین ایل‌سالاران و پس از آغاز جنگ اول جهانی با وجود دست به دست گشتن شهرها و آبادی‌ها به وسیله نیروهای چریک کرد- جلو (آسوری مهاجر) عثمانی‌ها، انگلیسی‌ها، روس‌ها در زمینه صنعت از تحولاتی با روند کند برخوردار شد. نخستین بار به سال ۱۳۲۷ قمری (۱۲۸۸ش) کارخانه نخ‌ریسی بزرگی در تبریز به دست عده‌ای از بازرگانان تبریزی گشایش یافت که بعدها به نام کارخانه (نخ‌ریسی و بافندگی بوستان) نامیده شد. این کارخانه که در فهرست کارخانه‌های ایران بنا بر تحقیقات عبدالله یف به نام (کارخانه نخ‌ریسی قزوینی) در تبریز گشایش یافته بود ۴۵ تن کارگر داشت که در حدود چهل سال بعد (۱۳۲۷شمسی) بنا به گزارش یک شاهد عینی «۵۵۰تن کارگر داشت که ۱۰۶نفر زن و بقیه مرد و بچه می‌باشند. روزی ۳۰۰ بقچه آن به وزن ۳کیلویی می‌باشد از این کارخانه خارج و در هفته ۱۷۰.۰۰۰ریال حقوق پرداخت می‌کند، کارگران بیمه هستند، کارخانه از نظر فنی دارای دو موتور می‌باشد که هر کدام قادر به دادن ۸۰کیلو وات قوه بوده، ولی فعلا بیش از ۵۰کیلووات نمی‌دهد.»

کارخانه قزوینی (بعدها بوستان) عمری دراز کرد، در سال ۱۳۲۳ شمسی قسمت‌های بافندگی و پشم‌ریسی به آن اضافه شد. در سال ۱۳۲۷ شمسی نخ‌ریسی آن از نخ نمره ۴ تا نمره ۶۰ تولید می‌کرد و سرمایه‌ آن به ۶میلیون تومان رسیده بود که به سهام ۱۰هزار تومانی تقسیم شده بود، ولی در همان ایام گفته می‌شد که «سهام آن در بازار بیش از ۴۰۰۰ریال ارزش ندارد.»