تاریخ نفت -فصلی دیگر در تاریخ ملی شدن نفت-۶
چرخش در سیاست آمریکا
مصدق نامه خود را به مکگی داد تا آن را به رییسجمهور برساند. ترومن پاسخ مودبانهای فرستاد به این مضمون که درخواست او مورد توجه و مطالعه قرار خواهد گرفت. در عین حال مکگی کوشید تا به مصدق بفهماند که لحن مودبانه و تعارفآمیز جواب رییسجمهور را حمل بر قبول درخواست خود نکند.
نظر اچسن هم بر آن بود که اگر وامی داده میشود و در برابر درخواست شاه باشد و در جهت تقویت موقعیت او به کار گرفته شود و مصدق نتواند آن را دستاورد خود معرفی کند.
در این اوان سرمقالههای جراید مهم آمریکا نیز لحنی مخالف مصدق بر خود گرفتند و او را مسوول عدم پیشرفت مذاکرات قلمداد کردند. اما نظر وزارت خارجه آمریکا آن بود که مصدق تا آن زمان که مطمئن شد که انگلیسیها به هیچ رو حاضر به حل و فصل دعوی با او نخواهند بود، واقعا خواهان پیدا کردن راهی بود و حتی در مورد قیمت نفت انعطاف نشان میداد. در هر حال با رفتن دکتر مصدق از آمریکا مرکز ثقل مذاکرات در آینده به تهران انتقال مییافت و وزارت خارجه آمریکا میبایستی هندرسن را از اوضاع و احوال باخبر نگاه دارد و اعتبار و موقعیت او را تقویت کند و حتی در نظر گرفته شد که یک کارشناس نفتی را بهعنوان مشاور او به تهران بفرستند.
در واقع چنان که گزارشهای وزارت خارجه دلالت دارد، اعتبار لازم در اختیار رییسجمهور برای اعطای این وام موجود بود، ولی وزارت خارجه آمریکا در برابر سرسختی و پافشاری دولت جدید محافظهکار انگلستان به یک نوع سرگیجه و تردید دچار شده بود. نه میتوانست راه خود را از راه بریتانیا یک سره جدا سازد و انگلستان را برخود بشوراند و نه دلش میخواست که ایران در دام کمونیسم بیفتد. با وضعی که بر اثر شکست فرمولها پیشنهاد شده از سوی آمریکا پیدا شد، مسلم گشت که بریتانیا سر موافقت با مصدق نخواهد داشت و تا او بر سر کار است توافقی صورت پذیر نخواهد بود. بر این اساس اعطای وام یا ایجاد تسهیلات برای این که ایران بتواند با فروش مقداری از نفت پولی به دست آورد و خود را از مضیقه مالی به طور موقت رها کند نیز جز تشویق مصدق بر مقاومت و طولانیتر کردن ایام دولت وی اثری نداشت و طولانیتر کردن ایام دولت مصدق به معنی آن بود که حل مشکلات نفت بیشتر و بیشتر به تاخیر نیفتد. از سوی دیگر خبرهای ایران دلالت داشت بر این که در تهران اوضاع، تحول دیگر پیدا کرده بود. مخالفان مصدق به صدا درآمده بودند و قوامالسلطنه آشکارا به میدان آمده بود و خود را قهرمان حل معما معرفی میکرد. این خار خار هم در دل مسوولان وزارت خارجه آمریکا وجود داشت که برآورده شدن همه خواستها و پیروزی تام و تمام مصدق در این معرکه مساوی است با درهمریختگی وضع امتیازات و در معرض مخاطره قرار گرفتن تمام سرمایهگذاریهای غرب در سرتاسر دنیا و این چیزی بود که بریتانیا هر روز آن را به رخ آمریکا میکشید و هراس آمریکا از این پیامد هرگز کمتر از آن هراس نبود که ایران یک روز به دامن کمونیسم بیفتد. در چنین اوضاع و احوالی بود که پیشنهاد مشارکت چرچیل-ایدن مطرح میشد، وزارت خارجه آمریکا کمکم بر تردید خود فایق میآمد و از صرافت کوشش برای نرم کردن بریتانیا میافتاد و خود را برای هماهنگی و همگامی با آن دولت برای رهایی از سرسختیهای مصدق آماده میساخت. در همان روزهای آخر اقامت مصدق در واشنگتن بود که ایران بزرگترین دوست و فعالترین حامی خود را در وزارت خارجه آمریکا از دست داد. مکگی، معاون آن وزارتخانه که به تعبیر مصدق در مدت ۲۵روز توقف وی در آمریکا «مثل یک برادر صمیمی بود» و مهربانی و خیرخواهی بسیار نشان میداد و تمام مطالب منطقی دولت ایران را تصدیق میکرد، ظاهرا به درخواست خود تغییر سمت داد و ماموریت سفارت در ترکیه را بر عهده گرفت. کوششهای مکگی و فرمولی که بر اثر مساعی او تهیه شد و دکتر مصدق هم به طور غیررسمی آن را قبول کرد، برخلاف آنچه بریتانیا مدعی بود اصل پنجاه-پنجاه را محفوظ نگاه میداشت، زیرا اگرچه هزینههای سرمایهای و عملیاتی پالایشگاه روی قیمت فرآورده حساب میشد و سازمان خرید بر مبنای Cost plus ملزم به پرداخت آن بود، اما تامین هزینه عملیات اکتشاف و تولید و سرمایهگذاریهای جدید در این زمینه و حفاظت دستگاههای مربوط به استحصال و حمل و نقل نفت تا دروازه پالایشگاه، بر عهده شرکت ملی نفت بود و این شرکت علاوه بر چهار کارشناس خارجی که در هیات مدیره خود میآورد و متخصصان دیگری که در سطوح مختلف عملیات از خارج استخدام میکرد، بایستی با یک شرکت هلندی دارای تجارب بینالمللی نیز قراردادی میبست تا بتواند از خدمات مشورتی آن شرکت در استفاده از تکنولوژیهای جدید برخوردار گردد و این همه محتاج پرداخت پول بود و البته همه اینها از درآمد نفت کم میشد. به علاوه ایران میبایستی غرامت تاسیسات خارج از پالایشگاه را نیز بپردازد و همین ملاحظات بود که قیمت نفت و توافق درباره آن را در درجه اول اهمیت قرار میداد و مصدق حاضر نبود تعهد صریحی در آن باره بکند. در مذاکرات جاری مکگی گاهی از ۴۵درصد تخفیف سخن میگفت و گاهی هر بشکه ۱۰/۱دلار مبنای محاسبه قرار میگرفت. دکتر مصدق رسما بر همان قیمت ۷۵/۱ تاکید میکرد و در عین حال با اعطای تخفیف معقول روی موافقت نشان میداد. اصل تخفیف را قبول داشت، ولی هیچ گاه خود را به رقم مشخصی در آن باب ملتزم نمیکرد. با این همه استنباط مکگی چنان بود که اگر شرایط دیگر قطعیت یابد و توافق درباره آنها حاصل شود مصدق قیمت ۱۰/۱دلار را خواهد پذیرفت.
ارسال نظر