دست‌اندازی روسیه به جنگل‌های شمال

افزون بر برادران کوسیس و تیوفیلاکتوس افراد دیگری هم بودند که در امر تجارت چوب فعالیت داشتند؛ از آن جمله می‌توان به هیبت زینل‌اف از اهالی لنکران در ناحیه اردبیل، تقی‌اف و مایگوف، سرمایه‌داران معروف باکویی در جنگل‌های گیلان، تسارف در مازندران، اولین کوف در جنگل‌های مجاور گیلان و مانگویی اشاره کرد، مانگویی امتیاز درخت‌های بلوط تنکابن را برای تهیه چلیک نفت به‌ دست آورد. همچنین اتباع روس در سال‌های نزدیک به جنگ جهانی اول یک کارخانه چوب‌بری در ارومیه تاسیس کردند.

پس از انقضای قرارداد چوب با تجارتخانه کوسیس و تیوفیلاکتوس، شرکت‌های‌ دیگری وارد تجارت این محصول شدند؛از جمله دکتر آلبرت در نوامبر۱۹۰۷ از وین به نمایندگی شرکت ایران- فرانسه با مالکان جنگل‌های شمال پیمان‌هایی‌ بست. با وجود کوشش آلبرت ادر، این شرکت موفق نشد و ادر نیز دست از کار کشید. همچنین می‌توان از فعالیت شرکت قفقازی خوشتاریا و شاهزاده تومانف در طالش نام برد. خوشتاریا در ۱۳۲۹ ق چندین هکتار از جنگل‌های طالش‌ را از سه مالک بزرگ اجاره کرد. وی پس ازمدتی توجه یکی از تاجران روسی به‌ نام اولین کوف را جلب کرد و او را با سرمایه صد و سی هزار روبل به عرصه تجارت چوب کشاند و شرکت صنایع چوب ایران و روس را در سال ۱۳۳۰ تاسیس کرد. خوشتاریا هم سهامدار و هم مدیر عامل شرکت بود و شاهزاده تومانف و یک وکیل دادگستری به نام لینازوف و حمید بیک ذوالقدراف‌نیز از سرمایه گذاران این شرکت بودند. شرکت صنایع چوب ایران و روس، از جنگل‌های طالش بهره‌برداری می‌کرد و محصولات چوبی خود را در داخل و خارج‌ ایران می‌فروخت. این شرکت برای تسریع و بهبود کارش دارای کارخانه‌های چوب‌‌بری و برق، راه‌آهن و راه‌های فرعی، بندر و دیگر تاسیسات بود.

شرکت خوشتاریا و سهامداران او نیز یک کارخانه برق با کابل‌ سیم زیر آبی در بندر انزلی و غازیان داشتند. افزون بر این، خوشتاریا امتیاز حمل‌ و نقل با اتومبیل را به دست آورد و گاراژ بزرگی در غازیان احداث کرد و همچنین‌ از پیربازار(کنار دریا) تا رشت خط آهنی به طول دوازده کیلومتر ساخت. سرمایه شرکت خوشتاریا در ۱۳۳۵ حدود بیست میلیون روبل افزایش یافت.

یکی دیگر از شرکت‌هایی که در ۱۳۳۲ با مالکان جنگل‌های شمال‌ قراردادهای گوناگون بست، شرکتی ایتالیایی-مصری بود. روبرت اشتومپ‌ سوئیسی، خارجی دیگری بود که کوشید با حمایت و سرمایه روسیه از جنگل‌های‌ شمال بهره‌برداری کند.

برخی از ایرانیان هم تا پیش از جنگ جهانی اول در زمینه تجارت چوب‌ فعالیت داشتند؛از جمله حسن جلال‌الدین خان اختر کوشید که شرکت‌های آلمانی‌ را به بهره‌برداری از جنگل ترغیب کند.

با وجود فعالیت گسترده بازرگانان خارجی و داخلی در تجارت چوب، اقدام‌ مثبتی برای ترمیم و عمران جنگل‌های تخریب شده صورت نگرفت. قطع و بریدن‌ بی‌رویه درختان، آسیب‌هایی جدی به جنگل‌های شمال وارد ساخت. تنها اقدامی که‌ دولت در سال ۱۳۱۸ انجام داد، استخدام یک نفر آلمانی بود که در جنگلداری تخصص داشت، اما او را برای سرکشی خالصجات دولتی مازندران‌ مامور کردند و او نیز جنگل‌های کوچک در دره جاجرود ایجاد کرد که به شکارگاه‌ شاهی اختصاص یافت.

درآمد دولت از فروش چوب یا واگذاری امتیاز بهره‌برداری از جنگل‌ها کم بود. سالانه بیش از دویست هزار اصله درخت از جنگل‌های ساحل دریای خزر قطع و به خارج صادر می‌شد. از زمان واگذاری امتیاز بهره‌برداری از جنگل‌های شمال از آستارا تا استرآباد به برادران کوسیس، مقدار صادرات چوب افزایش یافت، اما درآمد ناشی از آن نصیب صاحبان امتیاز می‌شد. قیمت صادرات چوب در برخی از سال‌ها به دویست و پنجاه هزار تومان می‌رسید.

برای نمونه به گزارش‌های برخی کنسول‌های انگلیس در ایران درباره چوب‌ شمشاد اشاره می‌کنیم که محوشدن تدریجی چوب شمشاد را نشان می‌دهد، چرچیل یکی از کنسول‌های انگلیس در ۱۲۹۳ در گزارشی اعلام‌ می‌کند که حدود شصت‌هزار قطعه چوب شمشاد به وزن ۲۱۷۰ تن و به ارزش‌ ۰۸۰/۲۳ لیره استرلینگ از گیلان صادر شده است. وی در گزارش دیگری‌ می‌نویسد که در ۱۲۹۲ حدود دویست هزار درخت شمشاد را در گیلان و مازندران قطع کردند. رابینو یکی دیگر از کنسول‌های انگلیس در ۱۳۲۴ در گزارشی بیان می‌کند که حدود ۲۱۰۰ تن چوب شمشاد به ارزش‌ ۴/۴۱۴ لیره از مازندران صادر شد که صد و بیست و شش هزار قطعه بوده است.

افزون بر این، قطع درختان چه برای صادرات یا مصرف زغال که سوخت‌ بیشتر مردم ایران بود، بر آب و هوای مناطق شمالی کشور اثر گذاشته بود؛زیرا بسیاری از درختان بلند همانند شمشاد در جذب باران موثر بودند.

در پایان مقاله، به گفته ه. ل. رابینو در کتاب ولایات دار المرز ایران، گیلان‌ اشاره می‌شود که هم ارزش تجارت چوب را نشان می‌دهد و هم پیامدهای ناگوار این تجارت را فاش می‌سازد:

«دیگر زگیل گیاه در این منطقه دیده نمی‌شود؛ زیرا همه به‌ خارج حمل گردیده است. لوپ زگیلی است که روی درخت‌های کهنه گردو می‌روید و می‌گویند فقط در زمین‌های صخره‌ای و کوهستانی دیده می‌شود این‌ توده چوب‌های سخت طول زیادی دارند و برگ‌های آن مثل کاغذ باریک است‌ و برای روکاری و روکش به کار می‌رود. صادر کنندگان بیشتر اوقات پس از آنکه‌ به آسانی زگیل چوب‌ها را به دست می‌آورند خود درخت را بیرحمانه از بین‌ می‌برند»

نتیجه

با توجه به اسناد و مدارکی که در این تحقیق به آنها اشاره شده است، تجارت‌ چوب در دوران قاجار از اواسط دوره ناصری گسترش یافت. تجارت چوب پیش از عصر ناصری اهمیت چندانی نداشت. از این زمان به بعد تاجران داخلی و خارجی‌ هر کدام با گرفتن امتیاز بهره‌برداری از جنگل‌های شمال وارد عرصه تجارت چوب‌ شدند. از دیدگاه دولت، جنگل به دولت مرکزی تعلق داشت و بهره‌برداری از آن‌ باید با اجازه دولت صورت می‌گرفت. بسیاری از شخصیت‌های سیاسی و دولتی‌ همچون میرزا سعیدخان انصاری، وزیر خارجه وقت و میرزا مسعود خان، کارپرداز ایران در حاجی‌ترخان در گرفتن امتیاز چوب و تجارت آن سهیم بودند، برادران‌ کوسیس و تیوفیلاکتوس بزرگ‌ترین امتیازداران بهره‌برداری از جنگل بودند که‌ بیش از دو دهه در تجارت چوب فعالیت داشتند.

قطع و بریدن درختان، بی‌رویه بود و بر آن نظارت نمی‌شد و امتیازداران‌ برخلاف قرارداد خود، بیش از مقدار تعیین شده درخت قطع می‌کردند؛این مساله‌ به تدریج سبب تخریب جنگل و محو برخی از درختان نظیر شمشاد و کهنه گردو (کره گردو) شد و دولت برای ترمیم و آبادی جنگل اقدامی نمی‌کرد؛ بنابراین در این دوره از یک سو تجارت چوب رونق یافت و از سوی دیگر بی‌توجهی دولت‌ سبب ویرانی و تخریب بسیاری از جنگل‌های شمال شد و این مسیله بر آب و هوای‌ این مناطق اثر گذاشت. تجارت چوب و فرآورده‌های آن اغلب از راه بندرهای‌ دریای خزر به روسیه و یا به صورت ترانزیت به اروپا انجام می‌شد. یافته‌های‌ موجود در این پژوهش، چگونگی تجارت چوب را در دوران قاجار به خوبی نشان‌ می‌دهد.

صورت قرارداد چوب‌آلات دولت علیه ایران از آستارا الی استرآباد که به‌ تجارتخانه کوسیس و تیوفیلاکتوس واگذار شد، از این قرار است:

فصل اول:تجارتخانه کوسیس و تیوفیلاکتوس از طرف دولت علیه ایران‌ مختار و مجاز است که در جنگل آستارا و گیلان و کلارستاق و کجور و مازندران و استرآباد از هر قبیل چوب‌آلات گرفته حمل به خارجه نماید. از قبیل هیزم و تخته و کره گردو [کهنه گردو] و ذغال و شمشاد و زربین و غیره هم هر کس بخواهد چوب‌ بگیرد و اسباب تخته‌بری راه بیندازد باید فقط با اجازه مخصوصه از تجارتخانه مزبوره‌ بوده باشد لاغیر و در وقت حمل باید که حقوق دیوانی را به تجارتخانه مزبوره‌ بپردازد و به جهت احتیاج داخله ممالک ایران موافق معمول سابق رفتار شود.

فصل دویم: باید قدغن سخت از جانب دولت علیه بشود که از شروط این‌ قرارداد احدی تخلف ننماید. هرگاه کسی بخواهد تخلف نماید مورد مواخذه و سیاست و جریمه سخت شود و آنچه ضرر هم به تجارتخانه مزبوره وارد بیاورند. دیوان همایون اعلی چوب‌های بریده را ضبط و خسارات وارده را مسترد ساخته‌ عیاد دارد. تجارتخانه مزبوره با صاحبان املاک به مثل سابق و به قیمت عادله‌ معامله خواهد نمود. ولی اگر صاحبان املاک بخواهند اجحاف و تعدی نمایند، دیوان همایون اعلی رفع تعدی و اجحاف آنها را خواهد فرمود و حکام هر بلد از کل و جزو نهایت همراهی و تقویت در امورات تجارتخانه مزبوره و حفظ حقوق‌ آن باید بنمایند و به هیچ‌وجه هم حق مداخله در اینکارها ندارند.

فصل سیم:تجارتخانه مزبوره متعهد است که متعرض جنگل‌های مفصله‌ ذیل که محل تفرج اعلیحضرت اقدس همایون شهریاری است، نشود و از آنها چوب قطع ننمایند:

از دهنه دلبر الی لب دریا، از دهنه مرداب رود کلاردشت الی لب دریا، در تمام اطراف جلگه کجور و جلگه کلاردشت؛یعنی کوه‌هایی که دور جلگه کجور و کلاردشت است، جنگل کدیر که در کجور است، جنگل بالاکدیر که پایین‌ کوه‌های کلاردشت و خرم آباد است، جنگل‌های دشت نظر که شکارگاه مخصوص‌ است؛ مابین کجور و کلاردشت.

فصل چهارم: باید این قرارداد در مدت هشت سال، ابتدا از بیست و یکم‌ ماه مارس هزار و نهصد مسیحی مطابق اول حمل سیچقان ییل لغایت بیست و یکم ماه مارس هزار نهصد مسیحی برقرار خواهد بود و از بابت هر سال‌ مبلغ پانزده هزار تومان تجارتخانه مزبوره باید به‌اولیای دولت قاهره کارسازی‌ دارند. و از حال تاریخ و امضای این قرارنامه مزبوره مبلغ هفتاد و پنج‌هزار تومان‌ بابت پنج ساله اول به رسم مساعده بدهد و بعد از انقضای پنج سال، سه سال آخر هر سالی پانزده هزار تومان در بیست و یکم مارس عاید خزانه عامره کرده، سند پامبهر دریافت نماید و زیاده از این مبلغ نباید با سهم مالیات و گمرگ و راهداری و غیره وجهی از تجارتخانه مزبوره مطالبه شود.

فصل پنجم: بعد از انقضای مدت قرارنامه هرگاه تجارتخانه کوسیس و تیوفیلاکتوس طالب باشد، اولیای دولت علیه چوب‌آلات را به تجارتخانه مزبوره‌

واگذار می‌فرماید، در صورتی که دیگری از این مبلغ زیاده نماید و تجارتخانه‌ مزبوره قبول ننماید، به دیگری واگذار خواهند فرمود. انبارها و خان‌ها و راهی که‌ تجارتخانه برای این کار ساخته، مهیا نموده و اولیای دولت علیه مساعدت‌ خواهند فرمود که آن خان ها و انبارها و غیره به آن مستاجر جدید به قیمت عادله‌ به فروش برساند. به تاریخ یکشنبه چهاردهم شهر رجب المرجب هذاه السنه‌ تنگوزییل خیریت دلیل ۱۳۱۷.

سواد دستخط حضرت اشرف صدارت عظمی به مطالعه این قرارنامه است ‌ به موجب نوشته علیحده برای هشت سال دیگر تجدید شد. چون آن نوشته‌ مجمل است. فصول و شروط از قرار این قرارنامه خواهد بود. برای مبلغی-[که‌ تعیین گردید]و سالی هشت هزار تومان مقرر شد. شهر رجب ۱۳۱۷»