از مجلس‌ و آمدن به طهران صرف‌نظر کنید

گروه تاریخ اقتصاد- سید‌حسن تقی‌زاده زمانی که در برلین به سر می‌برد از طرف دولت، مامور مذاکره برای‌ انعقاد قرارداد تجارتی میان ایران و شوروی شد و حدود یک سال در مسکو مشغول به آن کار بود. (۲۶ آوریل ۱۹۲۲ تا اوت ۱۹۲۳). اما قرارداد به امضا نرسید و تقی‌زاده به برلین برگشت. پس‌ از آن انتخابات دوره پنجم مجلس شورای ملی آغاز شد و طبعا تقی‌زاده یکی از کسانی بود که از طرف مردم به نمایندگی انتخاب می‌شد. تقی‌زاده بیش از آمدن تهران و شرکت در مجلس از ذکاء‌الملک فروغی که وزیر خارجه بود اوضاع داخل کشور را جویا شده بود فروغی در جواب او نامه مفصلی می‌نویسد که بخش‌هایی از آن را در این‌ شماره به چاپ می‌رسانیم. فروغی در دو کابینه مستوفی‌الممالک و مشیر‌الدوله که به آنها اشاره شده است وزیر خارجه و وزیر مالیه بود.

***

دوست عزیز محترم من، چند فقره مراسلات شریفه تاکنون زیارت شده و موفق به جواب نشده‌ام. یک اندازه به علت کثرت گرفتاری و قدری هم به واسطه اینکه‌ پیشامدهای متوالیه بنده را در عالم تردید داشت و نمی‌دانستم به درستی چه عرض کنم. امشب مرقومه مورخه پنجم فوریه رسید و چون بالنسبه فراغتی هست فورا به عرض این‌ مشروحه مبادرت می‌کنم به قصد اینکه هر قدر بتوانم اطناب کنم و تلافی سکوت طولانی‌ را یک مرتبه درآورده اسباب تصدیع خاطر شریف شوم.

این مجلس حالیه را نمی‌دانم چه خواهد کرد؛ زیرا که تازه افتتاح شده و هنوز شروع به کار نکرده و نمی‌توان دانست چه رویه اختیار می‌کند. اما در دوره‌های سابق‌ مکرر دیده شده که مجلس اعتبارنامه سرتاپا غلط را تصویب و اعتبارنامه بی‌عیب را رد کرده است. حضرت‌عالی مخالفین ظاهری و باطنی دارید که ممکن است با هم متفق‌ شوند و بدون جهت و حتی بدون اظهار مخالفت اعتبارنامه را رد کنند، چنانکه نظیر آن‌ واقع شده است. پس اول باید ملاحظه این فقره را کرد. بعد یا باید تشریف بیاورید و مقدمات تصویب اعتبارنامه را فراهم آورید یا قبل از آمدن اعتبارنامه را به مجلس فرستاده‌ تقاضای رای نمایید تا تکلیف معلوم شود. در آن صورت هم البته بهتر است که قبلا از عدم رد آن اطمینان حاصل شود که وهنی وارد نیاید. در صورتی که این طریقه را نخواهید اختیار کنید و کس دیگر را که بهتر از بنده از عهده این کار برآید نداشته‌ باشید، اشاره بفرمایید تا من به قدر قوه خودم بکوشم. اگرچه در این قبیل اعمال به‌کلی‌ عاری و عاجزم خاصه در این مجلس که خودم وکالت ندارم و کسانی هم که با من‌ همجنس و دمخور باشند، خیلی کم‌اند.

ملاحظه سوم این است که آیا اساسا مناسب حال حضرت‌عالی هست که بر فرض تصویب اعتبارنامه داخل این مجلس بشوید یا نه. جواب این سوال هم خیلی مشکل است. فکرهایی که به خاطر می‌رسد این است که اگر بخواهید ساکت بنشینید و بیشتر جنبه تماشاچی اختیار کنید با حیثیت شما نمی‌سازد و شاید ممکن هم نشود و از اختیارتان‌ خارج گردد و اگر بخواهید داخل معرکه بشوید آیا چه نتیجه‌ای حاصل خواهد شد.

مطالب مهم این است که مناسبات این مجلس با دولت چه خواهد بود. بعضی را عقیده این است که مجلس تابع رای شخص اول است. آیا همین طور خواهد بود. در آن‌ صورت چه پیش می‌آید. نغمات جدیده چه آهنگی خواهد داشت. چه عکس صوتی‌ خواهیم شنید. اگر آن عقیده صحیح نباشد و مجلس تمکین صرف نشود چه خواهد شد؟ آیا مصادمه می‌شود؟ آیا یک طرف از بین می‌رود؟ سیاست خارجیان چه خواهد بود؟ مطلب غامض است.

حاصل کلام این است که اگر من مطمئن بودم که به زودی شغل ثابت سیاسی برای‌ حضرت‌عالی در خارجه فراهم بشود بدون تردید عرض می‌کردم این دفعه هم از مجلس‌ و آمدن به طهران صرف‌نظر کنید تا ببینیم آینده چه اقتضا می‌کند. حالا هم بهترین‌ وجه را این می‌دانم که ماموریت لندن را هرچند تعیین تکلیف قطعی نمی‌کند، قبول‌ فرمایید. هم خدمتی انجام می‌دهید، هم فرصت و مجالی پیدا می‌کنید. از یک طرف شاید در این اثنا همان چیزی که مصلحت و مطلوب است پیش بیاید یا اقلا وجهه جریان امور مجلس و مملکت معلوم شود که شخص بتواند تصمیمی اتخاذ کند.

استدلال انسان برعکس آنچه خود عقیده دارد از روی قواعد عقلیه واقعیه نیست و غالبا ناشی از طبیعت و مزاج و اخلاق است؛ بنابراین ممکن است تمام ملاحظاتی که‌ برای بنده پیش می‌آید بی‌مورد باشد و بتوان مطلب را به‌کلی از نظر دیگر نگریست و ممکن است که این همه ملاحظات و رعایت جوانب لازم نباشد. شخص قوت قلب به‌ خرج دهد و یک طرف را تصمیم کند و شاید که خود بنده هم اگر راجع به خودم بود همین کار را می‌کردم. اما در وظیفه مستشاری لازم دانستم که نکات فوق را تذکر دهم.

اما مساله عهدنامه تجارتی. برای اطلاع خاطرتان عرض می‌کنم کارهای ما غالبا در افراط و تفریط است. آقای مستوفی الممالک که یکی از بهترین اشخاص این مملکت‌ هستند و بنده حقیقه نسبت به ایشان فدوی هستم آن‌طور قوت قلب دارند که همین‌قدر که‌ انعقاد عهدنامه را مصلحت مملکت می‌دانستند دل به دریا زدند و آن شکل‌ها که ملاحظه‌ فرمودید شد و ممکن بود بد عاقبت گردد. از طرف دیگر آقای مشیر الدوله احتیاط و ملاحظه را به چاپی رسانیدند که با وجود اینکه عهدنامه به جایی رسید که تقریبا می‌توان‌ گفت، بی‌عیب شد جرات امضا نکردند و بی‌جهت امر را معوق گذاشتند که حضرت‌عالی ترتیب داده‌اید قبول کند. یعنی خود عهدنامه عینا همان‌طور خواهد بود. ضمایم آن هم تقریبا همان قسم و بنده باز در این فکر بودم که اسباب مراجعت حضرت‌عالی را به مسکو فراهم‌ آورم که عمل را تمام کنید. خیال ماموریت لندن که پیش آمد دیدم تامل جایز نیست؛ زیرا که چنین استنباط کردم که از محول کردن امضای عهدنامه به مراجعت حضرت‌ عالی به مسکو روس‌ها را ظنین می‌کند که دولت می‌خواهد به طفره و تعلل بگذراند و مشکلات پیش آورد. بنابراین جدی در آن باب نکردم و احتمال می‌دهم که عمل‌ عهدنامه همین‌جا ختم شود. دیگر لازم نیست عرض کنم زحمات حضرت عالی در حسن انجام معاهده چقدر محسوس و مشکور است. راست است که همه کس نمی‌فهمد، اما معدودی که می‌فهمند کافی است و از همه‌کس بهتر و بی‌رودربایستی خود بنده‌ام‌ که یک اندازه در کار شرکت داشتم و مزه این کار را چشیده‌ام و حالا هم باز مبتلا هستم و همین‌قدر به‌طور مختصر و مفید عرض می‌کنم هرگز باور نمی‌کردم این کار به‌ این خوبی ختم شود و تصدیق می‌کنم که کار بزرگی انجام داده و خدمت شایانی به‌ مملکت کرده‌ایم.

هرچند از مفاوضه با حضرت عالی و لو یک طرفی باشد سیر نمی‌شوم؛ اما خواب‌ غلبه کرده و به ذکر یک جمله که لازم می‌دانم ختم می‌کنم و آن این است که امیدوارم‌ مخارج ماموریت لندن اگر قبول فرمودید موجب معطلی نشود؛ زیرا آن را از بودجه معمولی نخواهیم پرداخت و آقای رییس‌الوزرا از بودجه وزارت جنگ که کاملا در اختیار خودشان است، می‌پردازند. به‌علاوه مدت آن چندان زیاد نخواهد بود.

مقصود از این ماموریت و نظریاتی که در آن باب هست در ضمن عریضه جداگانه‌ شرح خواهم داد که با مطالب شخصی مخلوط نشود. هرچند آن را هم شخصا خواهم‌ نوشت و ترتیب اداری به آن نخواهم داد. اگر بعدها مطلبی به خاطرم نیاید عجاله این‌ عریضه را ختم و از طول کلام معذرت می‌خواهم و مزید توفیق و سعادت وجود محترم را خواهانم.

ایام اقبال پاینده باد ذکاء الملک / ۲۶ فوریه ۱۹۲۴