آب تخت جمشید در زمان هخامنشی از کجا تامین میشد؟
مهندس علی حاکمی- نگاهی دقیق به وضع کنونی تخت جمشید گویای عظمت و آبادانی دوران گذشته پرافتخار آن است. وضعیت کنونی این مجموعه گسترده هر بیننده را به تفکر وامی دارد که در زمان گذشته وضع عمومی آن چگونه بوده است؟ داریوش بزرگ به چه منظوری این محل را انتخاب کرده و آب مورد مصرف ساکنین صفه و بستانسرای زیر آن از کجا تامین میشد؟
نمایی از پارسه(تخت جمشید)
مهندس علی حاکمی- نگاهی دقیق به وضع کنونی تخت جمشید گویای عظمت و آبادانی دوران گذشته پرافتخار آن است. وضعیت کنونی این مجموعه گسترده هر بیننده را به تفکر وامی دارد که در زمان گذشته وضع عمومی آن چگونه بوده است؟ داریوش بزرگ به چه منظوری این محل را انتخاب کرده و آب مورد مصرف ساکنین صفه و بستانسرای زیر آن از کجا تامین میشد؟ گرچه سالها موضوع تامین آب موردنیاز تختجمشید در زمان هخامنشی مورد بحث و گفتوگو بوده است، ولی اخیرا بر اثر مطالعاتی که به وسیله نگارنده انجام گرفت شاید تاحد زیادی چگونگی این امر روشن شود.
به طوری که از ظواهر بنا و آثار مکشوفه نمایان است تخت جمشید در زمان هخامنشی از دو قسمت تشکیل شده بود
اول - صفه و کاخهای آن.
دوم- بناهای زیر صفه که به وسیله دیوار دومی محصور شده و دو طرف این دیوار به حصار برجهای بالای کوه رحمت مربوط میشد.
سوم- بستانسرای وسیعی که صفه و بناهای مزبور را دربرمی گرفت.
در حالت کنونی ارتفاع صفه تخت جشید در همهجا یکسان نیست بلندی قسمت شمالی و غربی و جنوب غربی بیش از قسمت شرقی و جنوبی آن است، ولی با کمی دقت در وضع عوارض زمین معلوم میشود ارتفاع دره شمالی صفه در زمان هخامنشی بیش از ارتفاع قسمت غربی و به خصوص دره جنوبی آن بوده است. اختلاف سطح بناهای روی صفه به مناسبت وضع طبیعی کوه سنگی مجاور کوه رحمت به وجود آمده است ضمنا در دره جنوبی ارتفاع صفه کمتر به نظر میرسد در صورتی که در این قسمت ارتفاع دیوار صفه از سطح صخره اولیه کمتر از سایر قسمتها نیست، ولی عمق دره جنوبی باعث شده که ارتفاع سطح سنگچین این قسمت هم سطح دیوارههای غربی و شمالی نباشد البته بانیان تخت جمشید هم مایل نبودند که ارتفاع دیوارهای جنوبی را همتراز قسمتهای دیگر بنمایند. چون این اختلاف سطح زیبایی خاصی به نمای روی صفه میبخشید در غیر این صورت علاوه بر بستن فضای نمای اصلی کاخها از دید و منظر آنها میکاست.
دره جنوبی تخت جمشید به علت سیلابهای متمادی و همچنین فاضلابهایی که از روی صفه سرازیر شده و به آن میریخت از خاک انباشته شده است؛ به طوری که پای قسمتی از دیوارهای صفه جنوبی تا شش متر احتیاج به خاکبرداری دارد تا به صخره طبیعی و پایه اصلی دیوار برسد. اکنون فقط پای دیوارهای شمالی و قسمتی از دیوارهای غربی صفه نمایان است که روی صخره طبیعی قرار دارند.
ولی قسمت جنوبی هنوز از زیر خاک خارج نشده است تا بتوان وضع طبیعی و اصلی آن را در دوران هخامنشی معلوم داشت. زمانی که محل کنونی تخت جمشید برای ساختن چنین بناهای باعظمتی انتخاب شد حتما از لحاظ موقعیت طبیعی؛ یعنی آبوهوا و موقعیت نظامی مناسب بوده است.
وضع طبیعی صخرهای که دیوارهای صفه بر آن استوار بود از سمت جنوب به طرف غرب روبه افزایش میگذاشت و به انتهای قسمت شمالی ختم میشد از اینرو هر کجا صخره ارتفاع بیشتری داشت به همان نسبت بلندی سنگچین نقصان یافته است روی این اصل شیب قسمتی از آبروهای تخت جمشید هم به طرف دره جنوبی که عمق بیشتری داشته ساختهشده بود. در ابتدا روی این کوه سنگی منفرد و مجزا کاخهای «آپادانا» و «تچروهدش» و بنای مدخل تخت جمشید و قسمتی از صد ستون و چند بنای جنب کاخ آپادانا بنیان نهاده شد. بین قسمت غربی صفه و کوه رحمت درهای قرار داشته است که به دره جنوبی منتهی میشد و بعدا در این قسمت، کاخ صد ستون و مجموعه بناهای خزانه ایجاد شد بر سطح این کوه مجزا که سه سمت آن به استثنای قسمت شرقی سنگچین شده است کف بناها به نسبت اختلاف سطح طبیعی صخره در ارتفاعات مختلف قرار دارد که بلندترین قسمت را در زیر کاخهای تچروهدش و آپادانا مشاهده میکنیم. با توجه به مطالب فوق معلوم میشود که شالوده کلیه دیوارهای سنگچین صفه تخت جمشید روی صخرههای همین کوه مجزا گذارده شده است. از طرفی چون عمق دره جنوبی زیاد بود شالوده دیوار در این قسمت از عمق بیشتری شروع شد. گرچه بانیان تخت جمشید میتوانستند ارتفاع صفه جنوبی را همسطح قسمت غربی بسازند، ولی همان طوری که قبلا اشاره شد این امر باعث جلوگیری از دید کاخهایی میشد که در پشت هم قرار داشتند به این جهت اختلاف سطح کاخهای روی صفه فقط به منظور استفاده از نور بیشتر و دید مناظر جلگه مرودشت و فضای باغ وسیع پای صفه به وجود آمد.
آب تخت جمشید در زمان هخامنشی از دره جنوبی تامین میشد: به نظر میرسد که از زمانهای بسیار دور این دره دارای آب فراوان بوده است«همین امر بعدا توجه شاهنشاهان هخامنشی را به سوی خود جلب و به دستور داریوش بزرگ بنیاد کاخهای تخت جمشید در این محل گذارده شد، دو نشانه اهمیت قسمت جنوبی صفه را تایید میکند یکی وجود کاخهای متعددی است که به فاصله معینی از دیوار صفه در قسمت جنوب و جنوب غربی ساختهشده است و دیگر اولین کتیبه داریوش که بر دیوار صفه حک شده. با توجه به دو نکته فوق این نتیجه به دست میآید که در زمان هخامنشیان دره جنوبی تخت جمشید محل مصفائی بوده و آب آن علاوه بر باغ زیر صفه، قسمتی از جلگه مرودشت را سیراب میکرده است در چندسال قبل نیز در دره مزبور چاهی حفر شده است که عمق آن از ۸ متر تجاوز نمیکند و دارای منبع آب فراوانی است که قسمت عمده آن تا شهر تازهساز مرودشت روان است. پیدایش این آب زیرزمینی در دره جنوبی مربوط به دوران اخیر نبوده بلکه در زمان هخامنشی هم وجود داشته است فقط باید درباره علت کور شدن مجاری آن تحقیق و تفحص کرد. همان طوری که قبلا ذکر شد دره جنوبی صفه تخت جمشید در زمان قدیم وضع کنونی را نداشت، بلکه این دره بهتدریج بهوسیله لایههای سیلابی کوه رحمت و خاکهای آوار کاخهای صفه تحت جمشید پر شده و به وضع امروزی درآمده است و نیز با کمی دقت در دیوار جنوبی صفه، عمق سنگ تراشیده، از سطح کنونی در حدود ۶ متر پایینتر است و نیز کف اتاقهای کاخهای پایین صفه اکنون هم سطح زمین یا پایینتر از آن قرار دارد در صورتی که کف کلیه آنها نسبت به سطح باغ باید بلندیهای متفاوتی میداشت از طرفی وجود استخری در منتها الیه بناهای جنوبی پایین صفه تخت، وجود آب را در دره مزبور محرز میسازد. چون آب استخر مزبور از آب دره جنوبی تامین میشد برای اینکه ارتفاع آب دره جنوبی در زمان هخامنشی در پای صفه جنوبی معلوم و وضع اولیه دره مزبور از زیر خاک نمایان شود لازم است کلیه خاکهایی که در اثر کاوشهای سالهای گذشته و سیلابهای قرون متوالی در این دره انباشته شده است با وسایل کافی از آنجا خارج کرده و در کشتزارهای مجاور پخش شود تا به این وسیله بتوان دره مزبور را از زیر خروارها خاکهای زائد پاک کرد. با این کار اولا عمق اصلی دره جنوبی و دیوارهای صفه در این قسمت کاملا آشکار میشود، ثانیا منبع اصلی آب دره جنوبی که در پای صفه جمع میشد و به صورت آبگیر طبیعی خودنمایی میکرد نمایان خواهد شد، زیرا چاهی که اکنون در دره جنوبی وجود دارد عمق آن از هشت متر تجاوز نمیکند ضمنا دارای آب دائمی فراوانی است که در هیچ فصلی خشک نمیشود و همین امر باعث امیدواری است که اگر روزی خاکهایی از دره جنوبی خارج شود، شکل بناهای زیر صفه و آب نمای آن به صورت اصلی جلوهگر خواهد شد.
برای تعیین ارتفاع آب زیر صفه میتوان از اختلاف سطح استخر موجود در سمت چپ دره جنوبی استفاده کرد در نتیجه سطح آب آبگیر پای صفه را معلوم داشت. شیبی که اکنون از صخرههای قسمت غربی شروع شده و به صخرههای جنوبی منتهی میشود شکل آبگیرهای صفه را تاحدی مشخص میسازد چون زمینهای دره جنوبی مشرف به همین آبگیر بود و این گوشه مهمترین قسمت مسکونی را تشکیل میداد بناهای مهم زیر صفه در کنار آن ایجاد شده بود تا ساکنین آن بتوانند به سهولت از آب دره مزبور استفاده کنند.
نکته دیگری که جلب توجه میکند وجود کتیبه داریوش بزرگ در قسمت جنوبی دیوار صفه است. در آغاز امر به نظر میرسد که کتیبه مزبور در جای مناسبی حک نشده است، ولی با توجه به مطالب فوق میتوان دریافت که در روزگار آبادانی تخت جمشید محل آن در بهترین نقطه قرار داشته است که مشرف به باغ و آبگیر زیر صفه بود و کسی نمیتوانست به آسانی به آن دسترسی یابد. مطلب دیگری که اهمیت قسمت جنوبی تخت جمشید را محرز میسازد، وجود بناهایی نظیر کاخهای روی تخت است که در پایین تکرار شده است. در پایان جای امیدواری است که با کاوشهای پیگیر اداره کل باستانشناسی در تخت جمشید بتوان روزی وضع قسمت جنوبی تخت را احیا کرد، چون عمل خاکبرداری در این ناحیه علاوه بر کشف بناهای زیر تخت جمشید سبب پیدایش آبگیر زمان هخامنشی و آثار دیگری مربوط به بناهای روی صفه خواهد شد. ضمنا موقعیت بناهای زیر صفه را نسبت به یکدیگر در زمان شاهنشاهان هخامنشی کاملا روشن خواهد کرد.
ارسال نظر