روایت دیگر

منافع و مضار وسایل نقلیه در شهر

علی افشار- سلامت هر شهر را نه وجود ساختمان‌های خوش حجم، سر به فلک کشیده و پوشیده از سنگ‌های گران‌قیمت، بلکه ارتباط سالم و منطقی بین فعالیت‌های مختلف آن تعیین می‌کند. وسایل‌ نقلیه برای برقراری این ارتباط و زندگی بخشیدن به شهر به کار گرفته می‌شوند. این وسایل را به دونوع خصوصی (اتومبیل شخصی)و عمومی (اتوبوس، مترو، قطار و غیره) تقسیم می‌کنیم. در طرح‌ریزی شهری نقش و سهمی که به هرکدام از این دو نوع وسیله نقلیه داده می‌شود حائز اهمیت فراوانی است. می‌خواهیم این دو نوع وسیله را با یکدیگر مقایسه کنیم و اثرات‌شان را از دیدگاه اجتماعی و شهرسازی با یکدیگر بسنجیم.چندی است ازدیاد بی‌رویه اتومبیل شخصی نویسندگان و اندیشمندان ما را به نگارش‌ مطالبی در این باره وادار کرده است.آنها اکثرا به مسائل صرفا سطحی معلول گسترش‌ این وسیله از قبیل مشکل ترافیک یا کشتار بی‌رحمانه در جاده‌ها تکیه کرده‌اند،ولی هیچ‌ گاه فکر خود را به اثرات منفی گوناگون این پدیده معطوف نکرده و اصولا توجهی به‌ انگیزه‌های اساسی ازدیاد وسیله شخصی و در عین حال کم علاقگی به بسط و گسترش‌ وسایل نقلیه عمومی در کشورهای صنعتی تولیدکننده این‌گونه کالاها ندارند.در ابتدا باید دید که آیا رشد و توسعه سریع پدیده اتومبیل در قرن بیستم روندی‌ طبیعی داشته و واقعا یک نیاز اجتماعی ست یا اینکه مصنوعا و از طریق انواع حیله‌ها و تبلیغات‌ به صورت یک «ضرورت» در آمده است؟اگر این مساله طبیعی است که ناچاریم آن را با همه خوبی‌ها و بدی‌هایش بپذیریم و اگر تحمیلی‌ و تصنعی است به فکر حمله به آن و نابودیش باشیم یا به عبارت بهتر، جلوی گسترش آن را سد کنیم و اینکه از پیش، خود را تسلیم این خوره اقتصاد، اجتماع و روان کنیم و تنها قانع و دلخوش باشیم که اینجا و آنجا مرهمی بر زخم‌های حاصله از حملاتش بگذاریم دردی را درمان‌ نکرده‌ایم. باید پرسید سبب چیست که سرمایه‌گذاران غربی چه در داخل و چه در خارج‌ محدوده‌هایشان این همه علاقه به رشد و توسعه وسیله نقلیه شخصی دارند؟ و در مقابل حتی جزء کوچکی از توجه خود را مبذول توسعه وسایل نقلیه عمومی نمی‌کنند؟ این طور به نظر می‌‌رسد اولی دکان به مراتب پرسودتری را در داخل و خارج مرزها برای شان به وجود آورده و می‌آورد چه اگر بخواهند به دومی بپردازند دیگر مساله بازی با احساسات مردم و ظاهر فریبی آنها از طریق تولید ده‌ها نوع اتومبیل با انواع فرم‌ها و رنگ‌های فریبنده تنها توسط یک کارخانه‌ در سال و در نتیجه ایجاد بازار کاذب مطرح نخواهد بود. تولید وسایل نقلیه عمومی تنها یک انگیزه خواهد داشت و آن ضرورت اجتماعی است و با این ضرورت دیگر هیچ‌گونه بازی‌ ممکن نیست و آن را نمی‌توان مصنوعا و از طریق تبلیغ و سایر متدهای رایج به امید رسیدن به لقمه‌ چرب تر تشدید یا تضعیف کرد.... ایجاد چشم و هم‌چشمی‌ها در سطح وسیع اجتماعی در بین هریک از طبقات و اقشار مردم‌ در مقیاس‌های متفاوت از جمله دیگر عملکردهای خانمان برانداز این وسیله است. بارها با این واقعیت تلخ برخورد می‌کنیم که شخص یا خانواده‌ای حتی از حداقل شرایط استفاده از یک مسکن که در ردیف نیازهای اولیه اجتماعی است برخوردار نیست. در حالی که‌ اتومبیلی را با همه تکنیک کامل و پیچیده‌اش صاحب است. او نباید از قافله عقب بماند باید موجودیت خود را ثابت کند و باید بگوید که او نیز «موفق» شده است. برای او چه وسیله‌ای‌ مناسب‌تر از تصاحب یک اتومبیل زیبا و فریبنده؟ این وسیله، متحرک است و او در نتیجه همه‌ جا می‌تواند خود را با آن به نمایش بگذارد و فریاد برآورد: «مردم من هم اینجا هستم عقب نمانده‌ام‌ که هیچ از این و آن هم جلو زده‌ام. سوار بر مرکبی زیبا، تربیت شده، رام شدنی، گرانقیمت، مرکبی که هرکس‌ قادر به داشتن آن نیست، ولی اگر کسی تصاحبش کرد مقامی والا می‌یابد. از دیگران‌ برتراست، انسانی‌است با شخصیت، همه در کوچه و خیابان او را می‌نگرند، او حکمران‌ خیابان‌هاست و اگر اراده کند قادر است همه را پشت سر گذارد هر جا هم مانعی پیش آید بدون‌ وقفه از بوق شیپورش استفاده می‌کند و خواهان رفع فوری مانع می‌شود. اینکه شیهه‌ مرکب گران‌قیمتش اعصاب دیگران را بیازارد یا نه برایش هیچ اهمیتی ندارد، اگر دیگران‌ نمی‌خواهند بشنوند گوششان را بگیرند، گذشته از آن این بوق را تولیدکنندگان ساخته‌اند برای استفاده و پیش تاختن، او هم توانسته آن را تصاحب کند، پس دیگر مساله‌ای باقی‌ نمی‌ماند. زندگی چقدر زیباست، من چقدر بزرگم، چقدر نیرومندم، چقدر موفقم، جایم‌ چقدر مطمئن است، همه مرا می‌نگرند و به حالم حسرت می‌خورند، کمتر کسی می‌تواند آسمانی را که من فتح کرده‌ام صاحب شود.. ولی راستی کدام آسمان؛ چه فتحی؛ از چه طریق؟یک کارشناس بزرگ ترافیک غرب تعداد تلفات رانندگی از آغاز اختراع اتومبیل تاکنون - سال ۱۳۵۵ - را بیست‌وپنج میلیون نفر اعلام می‌کند، در جایی دیگر کمیته مسائل شهر تهران‌ تعداد کشتار اتومبیل در تهران را چهار برابر آمریکا اعلام می‌دارد. کاری به صحت کامل‌ این ارقام نداریم، ولی شک نیست که کشتار بی‌رحمانه این آلت قتاله متحرک در سرزمین‌هایی‌ که آن را مورد استفاده قرار می‌دهند غیرقابل تحمل است و در این میان صاحبان صنایع اتومبیل‌سازی به کار خود با جدیت هرچه تمام تر ادامه می‌دهند و هر سال انواع باز هم‌ متنوع‌تر و رنگارنگ‌تری را جهت پرتر کردن جیب خود به بازار عرضه می‌کنند. روشن است خیابان‌های یک شهر با سیستم ارتباطی هر قدر ناقص‌ یا کاملش قادر است تنها تعداد معینی اتومبیل را در خود جای دهد که این تعداد در علم شهرسازی و طرح‌ریزی شهری خیلی ساده و تقریبا دقیق قابل محاسبه است. و برخلاف آرزوی‌ تولیدکنندگان آن خیابان حکم بادکنک را ندارد که هر قدر بخواهیم در آن بدمیم. در چنین حالتی نظر فلان گزارشگر یا به ظاهر متخصص که مثلا «تقاطع‌های نابجا مشکل‌ شماره یک ترافیک تهران هستند» تنها می‌تواند ادعایی پوچ و بی‌اساس باشد و ممکن است نصب‌ فلان پل هوایی در فلان نقطه شهر تهران مرهمی بر دردهای ناشی از فراوانی اتومبیل باشد، ولی هیچ‌گاه راه‌حلی بنیانی برای ریشه کن کردن این دردها نیست.

منبع: «مجله یغما» مرداد ۱۳۵۶ - شماره ۳۴۷