گاهشمار
روزی که مارشال رومل خودکشی کرد
خودکشی و حفظ عنوان قهرمانی و دفن با تشریفات نظامی و رعایت احترامات؛ یا محاکمه در دادگاه نظامی و... و او خودکشی را برگزید.
رومل در لحظه سوءقصد به هیتلر در بیمارستان بستری بود؛ زیرا که در جبهه نرماندی زخمی شده بود. گویا سوءقصدکنندگان قبلا او را از تصمیم خود آگاه ساخته و این عمل را به سود آلمان که دیگر امیدی به پیروزیاش مگر تکمیل سلاح اتمی نبود میدانستند. اتهام رومل کتمان توطئه بود در اینکه چرا تصمیم سوء قصد را پس از آگاه شدن از آن گزارش نکرده بود.
تبعید
تبعید ناپلئون بناپارت در جزیره سنت هلنا در اقیانوس اطلس که تا خشکی 2 هزار کیلومتر فاصله دارد از 15 اکتبر 1815 آغاز شد. وی زندانی انگلستان بود. ناپلئون پس از شکست در جنگ واترلو خود را تسلیم کرده بود. مردی که روزگاری اروپا را درکنترل داشت شش سال در یک خانه چوبی غیربهداشتی در سنت هلنای متعلق به دولت لندن بهسر برد و پنجم ماه مه 1821 درگذشت. گویا دو پزشکی که از لندن برای درمان او به سنت هلنا فرستاده شده بودند، اقدامی برای رفع بیماری انجام نداده بودند و در این زمینه شایعاتی وجود دارد. ناپلئون در آخرین سال عمر خود خاطراتش را دیکته کرد که باقی مانده است. جسد ناپلئون که در یک گور بدون سنگ قبر (بدون داشتن نام) دفن بود در سال 1840 به اصرار دولت فرانسه و جلب موافقت لندن با یک ناو جنگی که بدنه آن را رنگ سیاه زده بودند به فرانسه حمل شد و مردم این کشور در بندر «لهاور» و همچنین در پاریس از استخوانهای قهرمان ملی خود چنان استقبالی کردند که تا آن زمان، جهان به خود ندیده بود. ناپلئون مانند همه فاتحان مرتکب اشتباه شد و اشتباه بزرگ او لشکرکشی به روسیه بود که بیشتر سربازان خودرا از دست داد و زوال او آغاز شد.
رسیدن نخستین چاه عراق به نفت
15 اکتبر سال 1927 نخستین چاه عراق درکرکوک به نفت رسید و دشواریهای این کشور ازجمله چند کودتا و جنگ داخلی نتیجه همین نفت بوده که هنوز ادامه دارد. «دین آچسن» دولتمرد آمریکایی، دستیار روزولت در دوران جنگ دوم، وزیرامور خارجه حکومت ترومن که از وی به عنوان معمار سیاست خارجی آمریکا پس از جنگ جهانی دوم نام میبرند، در خاطرات خود متذکر شده است: اواخر تابستان 1941، اواخر شهریور 1320 ـ ماهی که ایران اشغال نظامی شد، قرارگذاشتیم که پس از پایان جنگ جهانی دوم، نفت ایران کماکان در اختیار انگلستان، نفت سعودی در اختیار آمریکا و نفت عراق و نفت احتمالی کویت در کنترل هر دو دولت آمریکا و انگستان باشد که در دهه بعد با ملی شدن نفت ایران به دست دکتر مصدق، این موازنه برهم خورد و آمریکا مجبور شد دست انگلستان را در نفت همه منطقه خاورمیانه بازتر بگذارد.
بسیاری از اندیشمندان اقتصاد و جامعهشناسی «نفت» را عامل ثبات و سعادت کشورهای صادرکننده آن ندانسته و دلایل متعددی برای اثبات این فرضیه ارائه دادهاند. از جمله، چون درآمد دولتهای صادرکننده نفت عمدتا از این کالای تاحدی رایگان (اصطلاحا: درآمد باد آورده!) است به گرفتن مالیات از مردم توجه زیاد ندارند؛ بنابراین مانند کشورهای دیگر، خود را پاسخگوی مردم نمیدانند که این بیاعتنایی، عملی مغایر دموکراسی واقعی است. همچنین، در این کشورها چون هزینه تسهیلات رفاهی عمدتا از درآمد نفت تامین میشود، مردم ضعفهای دموکراتیک را درک نمیکنند. به علاوه، در این کشورها سوءاستفاده از معاملات دولتی، اختلاس و فساد اداری بیشتر است و به همین جهت هم رقابت و مبارزه برای کسب مقامات دولتی که اصطلاحا «جنگ بر سر کسب قدرت» خوانده میشود، زیاد است.
برکناری خروشچف و انتقاد پراودا از او
15 اکتبر 1964 دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی، نیکیتا خروشجف را از همه سمتهایش در دولت و حزب برکنار کرد و اعلام داشت که این تصمیم به دلیل ضعف سلامت جسمانی او صورت گرفته است. در پی بر کناری خروشچف، لئونید برژنف دبیر اول حزب و الکسی کاسیگین رییس شورای وزیران شوروی شد و هر دو اعلام داشتند که سیاست همزیستی مسالمتآمیز با غرب را ادامه خواهند داد. دو روز بعد پراودا ارگان حزب کمونیست شوروی در مقالهای خروشچف را به باد انتقاد گرفت و او را سبک مغز، ازخودراضی و مردی که بدون بررسی کافی تصمیم میگرفت و کارهای زیان آور و گاهی بچگانه انجام میداد، توصیف کرد.از این مقاله چنین برمیآید که برجستگان وقت شوروی از انتقاد خروشچف از سیاست استالین، کوتاه آمدن سریع او در برابر آمریکا در جریان بحران موشکی کوبا در اکتبر 1962 و نیز رنجاندن چین راضی نبودند.
ارسال نظر