روایت دیگر- نقش غنائم و ثروت هند در ساختار اقتصادی غزنویان-۴
غنائم هند و ارتش غزنوی
بر هیچکسی پوشیده نیست که گردش چرخ امپراتوری غزنوی هزینههای سنگینی را میطلبید. اداره موثر دولت و تامین هزینه مالی اردوکشیهای نظامی که مستلزم حفظ حرکت توسعهطلبی بود به جریان وسیع مالیاتگیری و انباشتن خزانه نیاز داشت. در ذیل به بررسی این جنبه برجسته از حکومت غزنوی خواهیم پرداخت. نخست آنکه جهت امپراتوری غزنوی ضرورتا نظامی و امپریالیستی بود. دستگاه نظامی غزنویان قوالبی از شیوه نظامی دولتهای سابق داشت. از میان این قوالب یکی هسته سربازان برده یا غلامان بود که تعهد وفاداری به شخص سلطان میسپردند و از ملیتهای مختلف بودند. خرید و پرداخت وجوه سربازان برای ارتش های حرفهای نظیر ارتش غزنوی مستلزم هزینههای سنگین بود. درگذشته ارتشهای متشکل از شهروندان آزاد یا همقبیلگان معمولا ملزم بودند که خود تجهیزات جنگی و آذوقه خود را فراهم سازند و هرگاه جنگی که به آن فراخوانده میشدند پایان میگرفت به کسب و کار دوران صلح خود بازمیگشتند.
ارتش حرفهای غزنویان ارتشی مزدبگیر بود که میبایست پیوسته موجود و فعال باشد و نمیتوانست در ایام فترت میان سفرهای جنگی اسلحه خود را به زمین گذاشته و به کار دیگری بپردازد. هرچند در پرداخت مستمری سپاهیان درآمد منظم مالیاتگیری دارای اهمیت ویژهای بود، اما غنائم جنگی جایگاه و موقعیت خاص خود را داشت. انگیزههای موجود در غنائم جنگی نظیر جنگافزارها، اجناس نفیس و گرانبها، بردگان و چیزهای دیگر که پس از اتمام جنگ بین سپاهیان قسمت میشد هرگز در حقوق و مستمری ثابت مستتر نبود. انگیزه دستیابی به غنائم تنها مختص سپاه ثابت نبود بلکه آن انگیزه در کنار تعصب مذهبی در غازیان و مطوعه (عنصر داوطلب ارتش) نیز دلیل اصلی برای حضور در مرزهای کفار به حساب میآمد. پیروزیهای فرماندهان و سلاطین دوره اول غزنوی غازیان را از اقصی نقاط جهان اسلام زیر لوای آنان گرد میآورد. آلپتگین زمانی که از سامانیان جدا شد و به طرف غزنه راه افتاد، تنها دو هزار و دویست غلام و هشتصد غازی به گفته سیاستنامه و هفتصد غلام ترک و دو هزار و پانصد مرد تازی به گفته مجمع الانساب بیشتر نداشت. اما با سفرهای جنگی خویش به دره کابل و هند آنقدر جنگجویان از خراسان و ترک و تاجیک به سوی او کشیده شدند که در پایان حیات، پانزده هزار سوار و پنج هزار پیاده در فرمان داشت. در جنگ سبکتگین با جیپال بیست هزار غازی از ماوراء النهر به سپاه ایشان پیوسته بودند. همچنین در سال ۲۹۳ هـ. ق که سلطان محمود برای نبرد با جیپال به پیشاور و ویهند لشگر کشید ده هزار غازی او را همراهی میکردند، در مورد دیگر بنا به گفته عتبی در لشگرکشی سال ۹۰۴ هـ. ق محمود به قنوج «قریب بیست هزار مرد از مطوعه اسلام از اقصای ماوراء النهر آمده بودند.»
هرچند حضور غازیان در جنگها مشروط به دریافت مستمری یا مواجب نبود، اما نام غازیان در دیوان عرض ثبت میشد، آنها نیز به پس ماندههای فراوان غنائمی که از سفرهای جنگی به دست میآمد، امیدوار بودند. سلاطین غزنوی برای جلوگیری از ازدیاد آنان و بهتر ساختن قابلیت نظامیشان یکسری فرمانهایی نیز صادر میکردند. مثلا سلطان محمود در لشگرکشی به سومنات در سال ۶۱۴ هـ. ق که غازیان را نیز به همراه خود میبرد دستور داد تا برای سلاح و تجهیزات آنان پنجاه هزار دینار از خزانه داده شود. در دوره مسعود برای غازیان سالار ویژهای وجود داشت که معمولا در لاهور اقامت میکرد. با این وجود او نیز در نبرد دندانقان در خراسان حضور داشت. در این زمان سالار غازیان با غلامی ترک موسوم به عبد الله قراتگین بود. غازیان علاوه بر جنگ در بیشتر کارهای پادگان سازی لاهور و دیگر استحکامات غزنوی در هند انجام وظیفه میکردند. تمرکز آنان در مناطق مذکور عامل بسیار موثری بود در شورش پادگانهای هندی.
شمشهای طلا و نقره هند پشتوانهای قوی برای خزانه و ضرب سکه
براساس گزارش مورخین آن عصر از میان غنائم بیشمار و فراوان هند، بخشی هم به شمشهای طلا و نقره اختصاص داشت. غنائمی از این دست، هم بسیار ارزشمند بود و هم پشتوانهای محکم و قوی برای خزانه دولت به حساب میآمد. غزنویان در ضرب سکههای مختلف از آنها استفاده میکردند.
بالا بودن عیار مسکوکات طلا و نقره غزنویان که در تحقیقات اخیر نیز به اثبات رسیده است مدیون همین نوع غنائمی بود که در سفرهای جنگی به دست میآمد. با اینکه سکههای غزنویان از لحاظ قالب و شکل ظاهری تقلیدی از نمونه سکههای سامانی بود اما از حیث اندازه و وزن تفاوت قابل توجهی با آنها داشت و بیشتر به سکههای سلاطین هندوشاهی کابل نزدیک بود. یک تاریخ نگار پس از بررسی مسکوکات نقرهای غزنویان به این نتیجه رسیده است که این سکهها سنگینتر از سکههای سامانی هستند. معدل وزن سکههای غزنوی ۵۰ تا ۵۵ گندم و از آن سامانیان ۴۵ گندم است. براین اساس مسکوکات غزنوی به سکههای هندوشاهان کابل که متوسط وزن آنها ۵۰ گندم بود نزدیکتر است. درهمهایی از محمود، محمد و مسعود در دست است که وزن آنها ۶۰، ۶۴، و ۶۶ گندم است و یک سکه بزرگ از محمود(نیشابور ۹۹۳ ه. ق)موجود است که ۶۷ گندم وزن دارد. غزنویان با داشتن پشتوانهای قوی از طلا و نقره در خزاین خود توانستند مسکوکات مسین قابل اعتباری به گردش بیندازند، اما در عمل بهنظر میرسد که آنقدر نقره زیاد در دسترس بوده که از مسکوکات مسین وسیعا استفاده نشده بود. تنها استثنا در پنجاب بود که سکههایی از آلیاژ مس و نقره به تقلید از سکههای قدیمی هند ضرب شده بود. سبکتگین سکههایی برای گردش در هند ضرب کرد و در پادشاهی محمود سکههای دو زبانه در قلمرو هندی غزنویان به جریان افتاد. این تاریخ نگار سکهای را ذکر میکند که در سال ۲۱۴ هـ.ق ضرب شده بود و دو سکه از اینگونه را نام میبرد که در سال ۸۱۴ هـ. ق ضرب شده بود. غزنویان روی این سکهها عناوین اسلامی و شهادتهای دینی را با اشکال مذهبی درهم آمیختهاند. عیارهای عالی مسکوکات محمود و مسعود به تسهیل امر تجارت میان شرق اسلامی و هند و سراسر امپراتوری غزنوی کمک کرده بود. از آنجایی که قرنها بود هند فلزات قیمتی را هم از منابع کانی تبت و آسیای میانه و هم از طریق تجارت با عالم اسلام فرو میبلعید، اکنون این فرآیند برای مدتی متوقف ماند و مناسبات تجاری التفات به سرزمینهای واقع در غرب و شمال غرب هند کرده بود، وفور شمشهای طلا و نقره سبب رونق تجارت و صنعت در شرق سرزمینهای اسلامی شد. این رونق تا اندازهای نیز از آن جهت بود که ولایاتی نظیر خراسان و ماورا النهر با وجودی که از جنگ و دیگر بلایا لطمات بسیار دیدند در قرن پنجم هجری بهطور قابل ملاحظهای پیشرفت خود را حفظ کردند.
ارسال نظر